سرویس تاریخ جوان آنلاین: محمدرضا کائینی، دبیر سرویس تاریخ روزنامه جوان، پیرامون ایام الله دهه فجر، در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
وقتی انقلاب شد، من سه ساله بودم. از آن رستاخیز، تنها شور و همگرایی گسترده مردم را به خوبی مجسم میکنم. شیرینترین کودکانه هایم در آن دوره، جمع کردن کارت پستال ها، پوسترها و اندکی بعد عکسهای انقلاب و امام بود، عادتی که به شکل حرفهای تر، هنوز هم با من هست. به گمانم از سربند همین علاقه، علی آقا بقال محل را-که از این کارتها و پوسترها میآورد-با پول تو جیبی اندک خود، پولدار کردم! از کارتهایی که در همان دوره عرضه شد و من بارها آن را خریدم و گم کردم یا هدیه دادم، همین است که در ذیل میبینید. آن روزها فقط متوجه میشدم که در اطرافم، جنب و جوشی بزرگ جریان دارد. مردمی هستند که در خود قدرتی احساس میکنند و میخواهند خیلی چیزها را تغییر دهند. امروز، اما پس از چهار دهه، فکر میکنم آنقدر متوجه ماجرا شدهام که بتوانم قدری در باره آن توضیح دهم:
به نظر من انقلاب ایران قبل از هر چیز، واکنش مردمان این دیار به یک تحقیر طولانی بود. سالها پیش از آن، انگلیس مجال یافته بود که در اطراف قزوین، رضاخان نامی را کشف و با لطاف الحیل بر گُرده مردم سوار کند! وقتی تاریخ مصرف او تمام شد، باز هم در غیاب ملت والبته با واسطه گری محمد علی فروغی، پسرش را به جای او نشاندند. در بیست و هشت مرداد و این بار رویاروی ملت و البته با شریکی جدید به نام آمریکا، بار دیگر وی را باز آوردند و البته در این اواخر، با اسراییل سه تا شده و بخشی از اقتصاد و البته ماشین سرکوب شاه را نیز، به این تازه وارد سپرده بودند.
مردمی که در سال پنجاه و هفت با اعتماد به نفس، مشتهای خود را به آسمان میکوفتند، احساس میکردند که کاری میکنند که قبلا نمیتوانستند. از این مغرور بودند که سیدی با دست خالی، گماشته بیگانه را به زانو در آورده و او را به لابه انداخته است. آنها تازه داشتند کشف میکردند که هستند و میتوانند باشند.
امروز نظام برآمده از انقلابِ ضد تحقیر، چهل و یک ساله گی خود را میبیند. ماندن و بالیدن این پدیده-که در دنیای امروز، وصله ناجور شمرده میشود-در حکم معجزه است، مخصوصا اگر توانسته باشد عمق نفوذ خود را به هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای خویش برساند. گذشته از فشار خارجی، سیستم در برابر زهر قدرت طلبی و ثروت اندوزی برخی خواص ومسئولان نیز، تا به امروز طاقت آورده و خدا را چه دیدی، شاید درآیندهای نزدیک توانست با یک جراحی، این غده چرکین را از بدن خود بیرون بیندازد. چه قبول کنیم و چه نکنیم، این انقلاب مردم ایران را از ایفای نقش " تقریبا هیچ" به درآورد و حتی به مخالفان خود نیز اعتماد به نفس داد و اگر ره آورد آن تنها همین باشد، شایان تفاخر و تکریم است.