سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: تنور جشنواره در حال گرم شدن است. فیلمهای خوب به مرور در حال رسیدن به جشنواره و نمایش هستند. در روز سوم در سالن اهالی رسانه سه فیلم «روزصفر»، «ابربارانش گرفته» و «آبادان یازده ۶۰» به نمایش درآمد که رضایت عموم مخاطبان را در پی داشتند. دو فیلم «روزصفر» و «آبادان یازده ۶۰» موضوعات ملی و میهنی داشتند که باعث شد تا در این حال و هوای جشنواره با احساس غرور ملی و میهن پرستانه مخاطبان همراه شود.
در ذیل نگاهی کوتاه به این سه فیلم انداخته ایم.
روز صفر/سعید ملکان
روز صفر اولین فیلم «سعید ملکان» سینماگر همه فن حریف سینمای ایران است. هر چند خودش در نشت خبری فیلم گفت این نمیتواند اولین فیلمش باشد.
پیش درآمد و مقدمه چینی فیلم طولانی، خسته کننده و بدون ایده است. اطلاعات و مختصات مهمی هم به تماشاگر داده نمیشود. موتور محرک فیلم خیلی دیر روشن میشود. اگر مخاطب تا دقیقه ۶۰ فیلم را همراهی کند در ادامه راه و انتهای فیلم راضی از پای فیلم بلند میشود. اما اگر تا آن لحظه از پای فیلم پا نشده باشد. تدوین فیلم پر اشکال است و فیلم را به بیراهه برده است. «سعید ملکان» (کارگردان) خودش یکی از متبحران گریم در سینمای ایران است و جای تعجب دارد که در این فیلم هم به مانند فیلم «تختی» گریم بازیگران مخصوصا ساعد سهیلی (ریگی) پاشنه آشیل فیلم باشد. لهجه و لحن بازیگران در نیامده و پرش دارد و به اتمسفر فیلم ضربه میرند و باعث فاصله گیری مخاطب با فیلم میشود. فیلم در جزییات و کلیاتش دارای اشکالات ریز و درشتی است که کاملا به چشم میآید. لند کروز سال ۲۰۱۶، گوشی آیفون ایکس و ... جزییات است و نداشتن قصه و داستانی که بتواند از یک ماجرایی امنیتی و اطلاعتی فیلم خوبی دربیاورد، اشکالات کلی است. فیلم در نیمه دوم جان میگیرد و مخاطب را با خود همراه میکند. مخاطب برای لحظاتی احساسات ملی و میهنی اش قلیان میکند و این یکی از نقاط قوت فیلم است. فیلم شاید شروع خوبی نداشته باشد ولی با یک پایان بندی خوب تا حدودی ضعفهای خودش را پنهان میکند. به قول «اروسن ولز» که میگه: «مهم نیست شما یک فیلم را چطور شروع میکنید مهم این است که فیلم را چطور تمام میکنید». در کل «روز صفر» جز فیلمهای مهم جشنواره است و حتما در رشتههای مختلف کاندیدا خواهد شد و احتمال بردن چند سیمرغ را هم دارد. ولی با اینکه یک فیلم خیلی خوب باشد فاصله زیادی دارد.
ابر بارانش گرفته/ مجید برزگر
از اسم فیلم هم کاملا مشخص است که فیلم به اصطلاح روشنفکری است و متعلق به جریان مخاطب خاص سینما. به مانند فیلمهای قبلی «مجید برزگر» مثل «پرویز» و «یک شهروند کاملا معمولی» در این جا هم تم و درون مایه فیلم مسئله مرگ و زندگی است. پرستار جوان خبره و آرامی که بیماران مرگ مغزی شده را که دیگر امیدی برای بازگشتشان نیست را به نوعی به آرامش میرساند و میکشد. در ادامه راه
برای مواظبت و پرستاری از شخصی راهی شمال کشور میشود و در آنجا در مواجه با پیرمردی که همه منتظر مرگش هستند، به نوعی به خود شناسی میرسد و میخواهد که این پیرمرد را به زندگی امیدوار کند
حرف و مسئله فیلم مهم و جهانشمول است ولی واقعیت این است که فیلم با اینکه در کاگردانی حساب شده وتر تمیز است، اما کندی روایت و نداشتن قصه باعث میشود مخاطبان عادی سینما فیلم را دوست نداشته باشند. فیلم کارکرد داخلی برای سینمای ایران نخواهد داشت و چشمش از حالا به دنبال جشنوارههای خارجی است بلکه در آنجا مخاطب پیدا کند و به موفقیت برسد.
آبادان یازده ۶۰/ مهرداد خوشبخت
داستان فیلم درباره مقاومت کارمندان رادیو آبادان در زمان اشغال خرمشهر و حمله رژیم بعث به آبادان است. داستان درون مایه حماسی و ملی بالای دارد. کارگردان هم تمام تلاش خود را کرده تا این پتانسیل را بالقوه را در فیلم آزاد و جاری کند ولی به دلایل زیادی در این امر چندان موفق نیست. فیلم نامه اتفاقا بدی ندارد. شاید مشکل بیشتر در نوع روایت و تا حدودی دیالوگ نویسی و شخصیت پردازی باشد، اما شکل اساسی فیلم در شکل اجرای آن است که تا حدودی زیادی حداقل در نیمهای نخست فیل تلویزیونی است. اما فیلم هر چه جلوتر میرود رفته و رفته بهتر و پختهتر میشود. «آبادان یازده ۶۰» در تهیج احساسات ملی و میهنی در بعضی از لحظات موفق عمل میکند و این یکی از حسنهای فیلم است. از خیلی از فیلمهای جشنواره که تا به امروز نمایش داده شده سرو شگل دارتر است وبرای لحظات زیادی مخاطب را همراه خود دارد. فیلم ادا و اصول ندارد و با خودش و مخاطبش صادق است.