سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: عبدالرضا اکبری با فیلم «کانی مانگا»ی مرحوم سیفالله داد در بین مخاطبان عام شناخته شد و مقبولیت یافت. پیش و پس از آن هم در فیلمهای مرتبط با جنگ تحمیلی حضور پیدا کرد؛ زندان دوله تو، اتاق یک، آخرین پرواز و پناهنده برخی آثاری هستند که از او به یادگار مانده است. اکبری از این بابت یکی از رکوردداران بازی در فیلمهای دفاع مقدسی به شمار میرود. خودش البته بر این باور است که بازیگر چندان پرکاری در این عرصه نبوده و حضورش در ژانرهای دیگر پررنگتر بوده است. این بازیگر کهنه کار همچنین اعتقاد دارد که سینمای دفاع مقدس در یک دوران افول به سر میبرد و بودجه و البته جسارت لازم برای ساخت آثار اینچنینی دیگر وجود ندارد. او این روزها از اوضاع نابسامانی که به کم کاری او و بازیگران همدوره اش منجر شده گلایهها دارد و به همین دلیل عمده فعالیتهایش را بر تئاتر متمرکز کرده است. همین گلایهمندی، او را این روزها بیحوصله کرده است؛ بیحوصلگیای که اثراتش در نحوه پاسخ دادن به پرسشها در این گفتگو به روشنی عیان است. با این حال، اکبری بازیگری است محترم با کارنامهای قابل احترام و البته پربار و قابل اعتنا. «جوان» با این هنرمند گفتگو کرده است.
شما یکی از بازیگران پرکار آثار دفاع مقدس هستید و شاید یکی از رکوردداران این عرصه. درباره ورودتان به سینما از این طریق برایمان بگویید.
بگذارید از آخر شروع کنیم و به اول برسیم. خوشبختانه چند سالی است کمکار شدهام، شاید به این دلیل که وسواسم روی متنها بیشتر شده و دیگر مثل گذشته هر نقشی را بازی نمیکنم. از سوی دیگر، آنقدر کارها بد و کارگردانها ضعیف و مناسبات مسموم شدهاند که ترجیح میدهم اصلاً از این حوزه بیرون بروم. خداحافظ سینما، خداحافظ تلویزیون. در پاسخ به سؤالتان باید بگویم سینمای دفاع مقدس هم یک ژانر است که البته در آن زحمات زیادی کشیدهام. صنعت سینمای ما خیلی ضعیف است. برای مثال، بشکه دینامیت واقعی بغل گوش ما منفجر میکردند یا رگبار مسلسل زیر پایمان میبستند که عکسالعمل حقیقی داشته باشیم. خون دلها خوردیم تا فیلمهای دفاع مقدس ساخته شد. الان هم توقع و انتظاری از کسی ندارم. من تمام نقشهای مختلف موجود را بازی کرده ام و هیچ حسرتی هم بر دل ندارم. آثار خوبی در کارنامهام دارم؛ آثار بد را هم باید به حساب اجبار و برای گذران زندگی بگذارید. آن سالها دوران جنگ بود و طبیعی است که فیلمهای زیادی درباره این واقعه ساخته شود؛ حالا چه آثاری که بیشتر بر اکشن تمرکز داشتند یا فیلمهایی که به مسائل معنوی متمرکز بودند. اینها دیگر به سلایق نویسندگان و کارگردانان بازمیگشت. من هم بازیگرم و دوست دارم همه ژانرها را تجربه کنم.
اگر همزمان دو فیلم دفاع مقدسی و پلیسی به شما پیشنهاد میشد کدام را انتخاب میکردید؟
انتخابم پلیسی بود. میدانید که کار پلیسی هم زیاد دارم. برای یک بازیگر خیلی تفاوت ندارد که در چه ژانری کار کند. آن زمان شرایط و درگیری کشور با یک جنگ ناخواسته اقتضا میکرد که آثار نمایشی با محوریت این موضوع ساخته شود.
شما بازیگری در سینما را نیز با یک فیلم دفاع مقدس آغاز کردید.
بله، زندان دوله تو. فیلمی بود که داستانش در کردستان میگذشت.
فیلم اکران هم شد؟
بله.
استقبال مخاطبان چطور بود؟
(با کمی مکث) استقبالش را زیاد دنبال نکردم. نمیدانم؛ و بعد رسیدید به فیلم کانی مانگا که میشود گفت نقطه عطفی است در کارنامه و مسیر بازیگری شما.
بله، از این فیلم زیاد استقبال شد. کانی مانگا یکی از فیلمهای پرفروش تاریخ سینمای ایران است. فیلم اکشن بود، اما درست ساخته شد. مرحوم سیف الله داد زحمت زیادی برای آن کشیدند و جایشان هم این روزها بسیار خالی است. کانی مانگا فیلم خیلی سختی بود. آن سالها آثاری ساخته میشد که رقابتهای جالبی با هم داشتند و پشتشان هم کارگردانهای بزرگ و کاربلدی بودند؛ برای مثال، وقتی مرحوم ساموئل خاچیکیان بعد از فیلمهایی مثل عصیان و فریاد نیمهشب و... یک اثر جنگی جذاب مانند «عقابها» را میسازد نشان میدهد که کارش را بلد است.
کانی مانگا در کجا فیلمبرداری شد؟
دو ماه در کوههای نجفآباد اصفهان بودیم. بعد هم رفتیم طالقان تا سکانسهایی را که در جنگل میگذشت تصویربرداری کنیم، اما برف سنگینی که آمد باعث شد یک هفته زمینگیر شویم. اهالی به واسطه تجربهای که داشتند توصیه کردند که آنجا نمانیم.
درمجموع چند ماه درگیر کانی مانگا بودید؟
چهار ماه.
خودتان کدامیک از فیلمهای دفاع مقدسیتان را بیشتر میپسندید؟
من نسبت به آثار دیگرم خیلی کار دفاع مقدسی نکردهام. با این حال «سرعت» و «پناهنده» را جزو فیلمهای خوبم میدانم و میپسندم.
شما از اوایل دهه ۷۰ به نوعی از سینمای دفاع مقدس فاصله گرفتید و به سراغ ژانرهای اجتماعی و پلیسی رفتید؛ چرا؟
گفتم که آن زمان هم خیلی فیلمهای دفاع مقدسی بازی نمیکردم و بیشتر در ژانرهای دیگر مشغول بودم. فاصله گرفتنی در کار نبود. کار خوبی ساخته نشد و پیشنهادات مناسبی نبود که بخواهم در این عرصه فعالیت کنم، پس به سمت ژانرهای دیگر رفتم. این خاصیت کار بازیگری است. نباید در یک نقش کلیشه شد.
البته در همین فیلمهای اجتماعی هم گاهی نقش رزمندگان را برعهده داشتید؛ مثل کاراکتر امیر هادیان در فیلم سرعت.
سرعت و پناهنده بیشتر فیلمهای اجتماعی بودند.
شما یکی از بازیگران اصلی فیلم پناهنده مرحوم رسول ملاقلیپور بودید. واهمه نداشتید از بازی در این فیلم، آن هم در سال ۱۳۷۲ که بقایای گروهک منافقین همچنان در همسایگی ایران لااقل حضور فیزیکی داشتند؟
نه؛ پناهنده فقط یک فیلم سینمایی بود که روابط انسانها را بررسی میکرد. آقا رسول خودش بچه جنگ بود، ولی این فیلم به عنوان یک اثر اجتماعی نگاهی انسانی به مسائل داشت. آدمهای یک کشور با وجود اختلاف نظر زیر یک سقف جمع میشدند.
تجربه کارکردن با مرحوم ملاقلیپور چگونه بود؟
انسان شریفی بود که خیلی چیزها از او یاد گرفتم.
سر صحنه بداخلاق نبود؟
بداخلاقی هم جزو خصیصههای خوبش بود. اگر بداخلاق نبود باید تعجب میکردیم. طبیعتاً از دست آدمهای بیاستعدادی مثل من حرص میخورد!
چرا این همکاری در فیلمهای بعدی مرحوم ملاقلیپور ادامه پیدا نکرد؟
برای دیگر کارهایش هم پیشنهاد همکاری داد، اما به خاطر گرفتاریهای من قسمت نشد.
خاطرتان هست برای کدام فیلمها؟
(با مکث) فکر میکنم برای «نجاتیافتگان» بود یا «سفر به چزابه».
دوست داشتید در حوزه دفاع مقدس با کدام کارگردان کار میکردید؟
کار کردم. دیگر با کدامشان باید کار میکردم؟!
مثلاً ابراهیم حاتمیکیا.
نشد؛ قرار بود برای «روبان قرمز» بروم که میسر نشد.
آقای اکبری با وجود سالها فعالیت در ژانرها و نقشهای مختلف، اما مخاطبان همچنان شما را بیشتر در قالب کاراکترهایی مثل رزمنده یا پلیس وظیفهشناس به خاطر میآورند. دوست داشتید چه نقشی را بازی کنید و تا به امروز قسمت نشده است؟
همه نقشهایی را که بازی کردهام دوست دارم؛ مثل مهندس سریال «تولدی دیگر» یا معلم فیلم «جدال در تاسوکی».
مثلاً تا حالا نقش دزد را بازی کردهاید؟
خیر.
دوست نداشتید چنین نقشهایی به شما پیشنهاد شود؟
من نقش آدمهای خلافکار را کم بازی نکردهام. نقشهای متفاوت زیاد داشتهام، مثلاً سریال دلنوازان یا روزهای اعتراض و اغما. همه نقش هایم در این کارها خاکستری بودند. در «معمای شاه» هم نقش فضلالله زاهدی را بازی کردم.
دوست دارم ارزیابی شما را در مقام یک بازیگر کهنهکار از کارنامه سینمای دفاع مقدس در طول ۴۰ سال گذشته بدانم.
به نظرم خیلی به این موضوع ورود نکنیم. دیگر نه کسی پولش را دارد و نه حتی جسارتش را که در این عرصه فعالیت کند و فیلم بسازد.
موافق هستید که همچنان اگر فیلم خوبی در ژانر دفاع مقدس ساخته شود مخاطبان از آن استقبال میکنند و گیشه موفقی دارد؟
صددرصد. اگر فیلم خوبی ساخته شود قطعاً از آن استقبال خواهد شد. مثلاً فیلم «غلاف تمام فلزی» استنلی کوبریک را ببینید. البته الان صلح در دنیا اهمیت دارد. جنگ، جز خرابی و ویرانی نتیجهای در بر نخواهد داشت.
شاید یکی از شانسهای زندگی هنریتان بازی در فیلم «فرزند صبح» و در قالب کاراکتر امام (ره) باشد، اما این فیلم دیده نشد؛ به نظرتان یک بدشانسی نیست؟
این را آقای افخمی باید پاسخ بدهند.
شاید اگر فیلم اکران میشد در غنیتر شدن مسیر بازیگری شما خیلی مؤثر بود.
توقع بیشتری ندارم، همین.
چقدر درگیر پروژه فرزند صبح بودید؟
بازی من حدود چهار ماه زمان برد.
خودتان فیلم را دیدهاید؟
فقط یک بار کوتاه شده و مختصرش را دیدم، با کلی تغییرات اساسی.
همانی بود که توقع داشتید و فکرش را میکردید؟
این فیلم روایت خاصی از یک مقطع زندگی حضرت امام (ره) است.
جای شما دوبلور صحبت میکرد؟
نخیر، صدای خودم بود.
شما یکی از بازیگران سریال «معمای شاه» بودید. حالا که چند سالی است از پخش این مجموعه تلویزیونی میگذرد، شاید صحبت کردن درباره آن راحتتر باشد. به عنوان مخاطب چه نظری درباره این سریال دارید؟
مردم باید سریالها را دوست داشته باشند. با این حال، به نظرم باید کارهای تاریخی اینچنینی ساخته شود. آثار چندانی در این زمینه نداریم.
شخصیتی که در این سریال ایفاگرش بودید یعنی فضلالله زاهدی چقدر با واقعیتهای تاریخی انطباق داشت؟
من درباره این شخصیت تحقیق کرده بودم. اسناد و فیلمهای موجود از او را تماشا کردم. به نظرم در خیلی از موارد منطبق با واقعیات تاریخی بود. فقط بخشی از ابعاد شخصیتی و زندگی این فرد مجهول و تاریک بود که حتی تاریخنویسان هم از آن آگاه نیستند.