سرویس سیاسی جوان آنلاین: واقعیت این است که پس از انتخابات سال ۹۶ ریاست جمهوری و شورای شهر تحولات گستردهای چه در فضای داخلی و چه در فضای بینالمللی کشور به وقوع پیوسته است. خروج امریکا از برجام در فروردین سال ۹۷ و بحران اقتصادی که از اوایل سال ۹۶ آغاز شده بود، دو دور اعتراضات مردمی باانگیزه اقتصادی و همچنین تحولات مرتبط با ترور حاج قاسم سلیمانی را شاید بتوان مهمترین بخشهای آن دانست. طبیعی است که هر کدام از این اتفاقات میتواند تاثیر خود را بر فضای سیاسی و اجتماعی کشور به صورت مستقل داشته باشد و بررسی هر یک فضای خاص خود را میطلبد، اما شاید جدیترین سؤال این روزها میزان مشارکت مردم در این انتخابات باشد.
نقش مردم در گسترش امنیت کشور
میزان مشارکت مردم در انتخاباتهای مختلف یکی از دلمشغولیهای جدی طرفهای داخلی و خارجی است. به صورت طبیعی گسترش مشارکت مردم در انتخابات میتواند صرف نظر از نتیجه آن به گسترش استحکام و امنیت نظام به خصوص در شرایط فعلی کشور بینجامد و کاهش مشارکت مردمی به ضعف درونی نظام تعبیر خواهد شد، البته شرایط انتخابات مجلس شورای اسلامی با انتخابات ریاست جمهوری متفاوت و تابع شرایط منطقهای و محلی است، اما نگاهی به میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس نشاندهنده انتظار مشارکت ۴۰ تا ۵۰ درصدی در کل کشور است. مخالفان نظام جمهوری اسلامی در خارج از کشور از ماهها قبل تلاش گستردهای را آغاز کردهاند تا مردم را از حضور در انتخابات دلسرد کنند، به عنوان مثال بیبیسی فارسی در گزارشی به این مسئله پرداخته و مینویسد: در شرایطی که در چند سال اخیر اعتراضات مردمی به نقطه اوج خود رسیده و جامعه از هر دو جناح سیاسی موجود عبور کرده است، عملاً برگزاری انتخابات حتی معنای همیشگی خود در جمهوری اسلامی را نیز از دست داده است. در عین حال جمهوری اسلامی نیز در سالهای اخیر نه تنها امکان اقناع مردمی را از دست داده که حتی دیگر تمایلی نیز به مشارکت بالای انتخاباتی در خود نمیبیند.
این خط خبری به روشنی نشاندهنده تمایل طرف مقابل برای به حداقل رساندن مشارکت در انتخابات است. در مقابل رهبر معظم انقلاب اسلامی بر ضرورت حضور گسترده مردم در انتخابات تأکید کرده و میفرمایند: «ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید، اما اگر ایران را دوست دارد، باید به پای صندوق رأی بیاید، بنابراین هرکس به ایران علاقهمند است و امنیت کشور، حل شدن مشکلات و گردش صحیح نخبگانی را دوست دارد، در انتخابات شرکت کند.»
نگاهی به شرایط فعلی جامعه نشان میدهد به طور حتم مشکلاتی در داخل کشور به خصوص در حوزه اقتصادی وجود دارد که شاید بتواند به دلسردی برخی درباره حضور در انتخابات بدل شود، اما در این میان آنچه مهم است تمایل بخش زیادی از مردم برای اعمال تغییراتی جدی در شرایط اقتصادی کشور است.
این اراده مهمترین محرک برای شرکت افراد و گروههای مختلف در جریان انتخابات است و سنجش گروههای مختلف نظرسنجی نشان میدهد مردم نسبت به این مسئله حساسیت بالایی دارند و حاضر نیستند به بهانه تحریم انتخابات از آن گذر کنند، از این رو شاید بتوان وظیفه گروهها و احزاب شرکتکننده در انتخابات به خصوص جبهه حامیان انقلاب اسلامی دانست که با ارائه افراد و لیستهای جدی بتوانند زمینه حضور جدیتر مردم را در انتخابات مجلس فراهم کنند.
انتخابات موتور محرکه تغییر شرایط اقتصادی
نگاهی به شرایط فعلی کشور نشان میدهد عطش جامعه برای تغییر شرایط فعلی بسیار زیاد است. این عطش میتواند در مسیر ایجاد انتظارات نابجا از حاکمیت و تبعات بعدی آن حرکت کند یا از طریق یک انتخابات پرشور به انرژی عظیمی برای اصلاح امور از طریق نهادهای قانونی همچون مجلس شورای اسلامی تبدیل شود.
علاوه بر این انفعال گروههای اصلاحطلب به دلیل عملکرد بد دولت در شرایط اقتصادی فعلی نیز به این عطش در داخل طبقات مختلف مردم دامن زده و همین مسئله به سقوط محبوبیت دولت در جامعه منجر شده است. انفعال اصلاحطلبان در نیروسازی به خصوص از بین اقشار جوان سبب شده تا نامزدهای ثبتنامکننده نیز اغلب از مهرههای قبلی و امتحان پسداده باشند که همین مسئله ظن قوی را در بین نیروهای جبهه انقلاب ایجاد کرده که انتخابات آینده در نهایت یک رقابت سهل و آسان خواهد بود. عملکرد تبلیغاتی و انتخاباتی آنان نیز نشان میدهد که چنین رویدادی به یک یقین قلبی تبدیل شده است. در این میان نگاهی به تجربیات گذشته نشان میدهد چنین اعتقادی میتواند زمینهساز یک غافلگیری بزرگ را نیز فراهم کند.
اولین نکتهای که برخی نیروهای جبهه انقلاب روی آن تمرکز کردهاند، بحث دستاوردهای قبلی چهرههای مطرح این جبهه به خصوص در زمان تصدی مناصب اجرایی بوده است. اگر چه این کارنامه موفق میتواند به عنوان یک برگ برنده در رقابتهای سیاسی ظاهر شود، اما هرگز یک برگ تمامکننده نخواهد بود.
اگر قرار است این دستاوردها در جلب نظر مردم به خصوص طبقات پایین جامعه کارساز باشد، باید در قالب یک گفتمان جدی و مشخص بیان شود؛ گفتمانی که بتواند یک پیام روشن را به تمام اقشار جامعه برساند. اگر این پیام روشن و قابل قبول نباشد، این کارنامه به راحتی میتواند با تکیه بر نقاط ضعف آن به یک ابزار برنده تبدیل شود.
ضرورت آغاز بحثهای ایجابی در مسائل اجرایی کشور
مسئله بعدی که باید مورد توجه نیروهای انقلابی قرار بگیرد، ضرورت حضور یکپارچه در انتخابات است. به هر ترتیب اتحاد جناحهای سیاسی در نگاه مردم برای رأی دادن به آنها تاثیرات بسیار جدی دارد، به عنوان مثال در انتخابات سال ۸۳ مجلس شورای اسلامی اصلاحطلبان تلاش کردند با لیستهای مختلف در عرصه رقابتهای انتخاباتی حضور پیدا کنند که با توجه به نگاه منفی جامعه به آنان منجر به شکست اصلاحطلبان شد.
نگاهی به پیمایشهای انجام شده در سطح جامعه نشان میدهد که این بار هم نه تنها جامعه نگاه خوبی به حضور چندلیستی در انتخابات ندارد بلکه حتی نگاه مثبتی به رأی لیستی در انتخابات وجود ندارد. به این ترتیب ارائه چند لیست در انتخابات به معنای باز کردن عرصه برای طرف مقابل است.
اصلاحطلبان اگر چه اعلام کردهاند تمایلی به ارائه لیست در انتخابات مجلس ندارند، اما احزاب اصلاحطلب در حال رایزنی برای ارائه یک لیست واحد در انتخابات تهران به صورت مجزا هستند. طبیعی است که ارائه ناگهانی یک لیست واحد از سوی اصلاحطلبان و ارائه چند لیست از سوی اصولگرایان تاثیرات بدی در جامعه هدف خواهد داشت.
نکته بعدی اینکه به نظر حامیان جبهه انقلاب باید به سرعت بحثهای ایجابی برای تغییر در شرایط کشور را در دستور کار خود قرار دهد. زمان به سرعت در حال سپری شدن است و فرصت چند روزه تبلیغات زمان مناسبی برای این کار نیست. مردم انتظار یک تحول جدی و ورود افکار جدید به نهادهای تصمیمگیری در انتخابات را دارند و اگر چنین نکتهای را از سوی جبهه انقلابی دریافت نکنند سراغ انتخابهای قدیمی خواهند رفت؛ همان مسئلهای که بارها موجب خسارتهای گسترده برای کشور شده است.