یک تغییر نام کوچک میتواند پایانی باشد بر تمام گلهها و دلخوریها، بیشک هر اندازه که در حق کشتیگیران، وزنهبرداران، تکواندوکاران و سایر ورزشکاران دیگر رشتههای ورزشی اجحاف شود، هیچکدام به فکر گله از مسئولان فدراسیون فوتبال هم نمیافتند، چراکه از نامش مشخص است. فدراسیون فوتبال و هیچ ورزشکاری انتظار ندارد اعضای این فدراسیون سنگ دیگر رشتهها و ورزشکاران را به سینه بزنند. یک تغییر نام کوچک در وزارت ورزش نیز میتواند به داستان تمام این گلهها و دلخوریها پایان دهد.
میتوان با یک تغییر کوچک، راه را بر هرگونه اعتراضی مسدود کرد. اعتراض و دلخوری هم باقی نمیماند. اگر به جای وزارت ورزش که همه ورزش را شامل میشود بخوانیم و بنویسیم وزارت فوتبال، آن زمان سلطانیفر هم دیگر بیهیچ دغدغه و نگرانی میتواند تمام وقتش را صرف فوتبال کند و بدون هیچ مشکلی همانطور که الان هم هست، فقط فوتبالی باشد و هیچ انتقادی هم دیگر به او نباشد. اما تا قبل از این تغییر تاکتیکی، وزیر ورزش باید پاسخگو باشد که چرا همواره فقط فوتبال ورد زبانش است و تنها در خصوص این رشته ورزشی است که حرف میزند؛ یا در دفاع از آن یا در دفاع از خودش که در هر دو صورت مسئله به فوتبال ختم میشود و بس!
رسانههای نوشتاری، صوتی تصویری و سایتهای خبری هر روز مملو از اعتراضهای ورزشکاران رشتههای مختلف است. یکی از عدم اعزام به مسابقات مهم مینالد، یکی گله دارد از اینکه با هزینه شخصی راهی مسابقات حائز اهمیت میشود. آن دیگری نداشتن فشنگ و امکانات را بارها و بارها گوشزد میکند، یکی از شرایط بغرنج مالی میگوید و شرمندگی مقابل خانواده. یکی هنوز روزشمار دریافت پاداشهایش سر نرسیده، آن یکی هم بهرغم کسب سهمیه هنوز پولی بابت حقوق وعده داده شده به حسابش واریز نشده و صدها گله بهحق دیگر که از مظلومیت ورزشکاران منهای فوتبالی میگوید و اوضاع نابسامان آنها، آنهم در اندک زمان باقیمانده تا المپیک. وزیر ورزش، اما در روزهایی که پارالمپیکیها حتی دست به دامان رهبری هم شدهاند برای گرفتن حقی که از آنها ضایع شده، باز هم ترجیحش فوتبال است، البته این بار کمی متفاوتتر.
وزیر ورزش در سفر استانی به همدان برای افتتاح برخی پروژهها در ایام دهه فجر تأکید میکند که انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال ایران با اختیار کامل از سوی فدراسیون فوتبال صورت گرفته و قرارداد او بلندمدت و برای راهیابی به جام جهانی است. این مهم نیست که صحبتهای سلطانیفر برای بیرون کشیدن پای خود و وزارت ورزش از داستان فوتبال است تا ناکامیهای احتمالی به پای او نوشته نشود یا داستانی دیگر دارد، مسئله این است که وزیر ورزش حتی در سفرهای استانی نیز لبکلام حرفهایش فوتبال است و فوتبال و فوتبال! مهم این است که وزیر ورزش که وظیفه حمایت و رسیدگی به تمام رشتههای ورزشی را دارد، اگر نیمی از توجهی را که به فوتبال داشت صرف سایر رشتهها میکرد، اوضاع کمی بهتر بود. او، اما به جای صحبت کردن از نامهای که فوتبال پنج نفره به رهبری نوشتهاند یا پیگیری حقوق المپیکیها که هنوز به حساب آنها واریز نشده یا موارد مشابه، ترجیحش مثل همیشه فوتبال است و بس!
جای سؤال دارد، وقتی تمام فکر سلطانیفر معطوف فوتبال است، آن هم به هر شکلی؛ چه برای حمایت کردن و لابی برای مهیا شدن چمدانچمدان پول، چه برای ابراز دلخوری یا حتی اخطار غیرمستقیم و مبرا کردن خود از نتایج ضعیف احتمالی در آینده؛ چرا باید او را وزیر ورزش خواند و وزارتخانهاش را وزارت ورزش؟ میتوان او را وزیر فوتبال خواند و رئیس وزارت فوتبال تا دیگر نه انتظاری باقی بماند برای حمایت و توجه به سایر رشتههای ورزشی، نه دلخوری باشد از این همه توجه بیحد و حصر!
وزیر را نمیدانیم، اما ورزش این روزها شرمنده منهای فوتبالیها و حتی فوتبالیهای پارالمپیکی است که به زمین و زمان متوسل میشوند برای دیده شدن و حل مشکلاتشان، اما سلطانیفر به جای برداشتن گامی برای حل مشکلات آنها یا پیگیری وعدههای داده شده و عملی نشده، فقط از فوتبال میگوید و بس. فوتبالی که حتی اگر گلی هم به سر ورزش نزند، باز هم عزیزدردانه آقایان است. آقایانی که به روی مبارکشان هم نمیآورند که وظیفه حمایت از همه رشتههای ورزشی را دارند و ورزش تنها در فوتبال خلاصه نشده است!