سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: عدم رضایت مشکل همیشگی انسان است. چشمهای آدمی فقط به دنبال چیزهایی است که مالک آنها نیست. این عدم رضایت و تشنگی دائم تنها به خاطر تجملات و وسایل خانه و ماشینهای آخرین سیستم نیست بلکه یکی از مهمترین موارد برخی افراد را میتوان عدم رضایت از شکل ظاهری خود نیز دانست. انگار با خودزشت پنداری به این دنیا آمده است. او از دوران کودکی و از روی رفتارهای اطرافیان یاد میگیرد که از خودش، ظاهرش، لباسش، چشم هایش، بینیاش و اندامش ناراضی باشد. همین تب داغ نارضایتی باعث قدرت گرفتن جراحیهای زیبایی شده است. مرد و زن هم ندارد. همین زیادهخواهی افراطی انسان است که مانع رشد واقعی او میشود.
تب «تو باید بهترین باشی»
بعضیها از کودکی با استانداردهای سیندرلا و شاهزاده رویا و دختر گیسو کمند بزرگ میشوند و فکر میکنند حتماً باید چشمهای آبی و موی طلایی و کمری باریک داشته باشند تا خوشبخت شوند. حتماً باید بازوهای باد کرده و ماسک دروغین «من قوی هستم» به صورت داشته باشند تا همه او را بپذیرند و دوست داشته باشند. والدین هم از همه جا بیخبر این تب «تو باید بهترین باشی!» را در او داغتر و تندتر میکنند. او کمکم وارد دنیای نوجوانی میشود و در برابر غولی به نام کنکور قرار میگیرد که با هزار و یک کتاب آموزشی و یک کتاب به جای چند کتاب باز هم اندازه یک صفحه اطلاعات دقیق و به درد بخور ندارد. فکر میکند پزشک و مهندس شدن تنها راه دوست داشته شدن است. اگر پزشک نشود، پس همسر خوبی پیدا نخواهد کرد و تا آخر عمر کسی به او توجه نمیکند. باز هم زمان میگذرد و به دنیای بزرگسالی قدم میگذارد، اما همان افکار سیندرلایی و سوپرمنی خود را دارد. این بار کمی عدم رضایتهای او هم بزرگسالانهتر شده و پذیرفته شدن و دوست داشته شدن را در بینی عمل کرده و اندام به اصطلاح ورزشکاری و هزار و یک زرق و برق دیگر میبیند و اینجاست که روی هر اشتباه خود برچسب مدگرایی میچسباند و به خیال خود به اصطلاح بهروز شده، اما امان از دل غافل که کهنهتر از دیروز خود شده است.
ضعف اعتماد به نفس پشت نقابهای دروغین
مد، واژهای غربی است و این به اصطلاح آدمهای امروزی مدعی هستند که زبان انگلیسی هم یک معیار بهروز بودن است و بدون هیچ اطلاعات و یادگیری و صرفاً از روی ادا و تظاهر آن را بسیار به کار میبرند و خود را مدگرا مینامند. مد برای آنها مکتبی شده است که ضعف اعتماد به نفس خود را پشت نقابهای دروغین و پر هزینه آن مخفی میکنند. تمام تلاش خود را به کار میبندند تا هزار و یک فیلم به زبان انگلیسی ببینند و چهار تا اصطلاح آن را با لهجهای شبیه به آدم فضاییهای له شده هر روز به زور در گوش مردم کنند. یکی هم نیست که به آنها بگوید آخر آدم حسابی! چرا سعی نمیکنی حداقل به طور اصولی یک زبان را یاد بگیری و به درستی دانش خود را بهروز کنی؟
آنها از مدگرایی تنها پیروی کورکورانه را متوجه شدهاند و عجیب غریب بودن را درستترین معیار مدگرایی میدانند. هر کسی هم که با آنها همسو نباشد را عقبافتاده میخوانند. هرگز به دنبال پیشینهای از دنیای مد نمیگردند و به کسب اطلاعات درباره الگوها و چگونگی ایجاد هر الگو هم علاقهای ندارند. آنها فقط میخواهند مغزی باز و بدون کاربرد باشند که به راحتی هر چیز را میپذیرد و به تناسب فرهنگی و اقلیمی آن هم فکری نمیکند. اما همیشه گفتیم و باز هم میگوییم هر چیز نیاز به فرهنگسازی دارد. مشکل فقط پیروان اشتباه مد و مدگرایی نیستند بلکه عدم فرهنگسازی بهروز هم بخشی از مشکل است.
کاش آنهایی که به درستی از این دنیای گسترده باخبر هستند بهروزآمد شدن روشهای ممکن که به مزاج این مدگرایان عزیز خوش بیاید را کمی فرهنگسازی کنند. همیشه هم نمیتوان از مسئولان انتظار داشت. ما خودمان مسئول خودمان هستیم. کمی با مطالعه و پیگیری میتوانیم زیباترین الگوها و مدگرایی را متناسب با فرهنگ و اقلیم خودمان ایجاد کنیم. چه اشکالی دارد که ما هم برای خودمان مد ایرانی و اسلامی داشته باشیم و از آن پیروی کنیم؟ اما متأسفانه مطالعه و پیگیری تنها چیزی است که به اصطلاح، مدگرایان عزیز به آن علاقهای ندارند.
مطالعه، بهروزترین مدگرایی است
اگر خوب دقت کنیم میبینیم برخی جوامعی که ما مدگرای آنها هستیم، بهروزترین مدگرایی و عادت خود را مطالعه میدانند. آنها هر روز درباره خوراک، پوشاک، سبک موسیقی و سبک زندگی خود دانشمندتر میشوند و ما پیرو اشتباهات دیروز آنها میشویم. بعضی جوانان امروز حتی تصوری درباره شغل آینده خود ندارند و برعکس درباره جور کردن لباسهای عجیب و غریب با یکدیگر به اصطلاح متخصص هستند.
فقط عادت کردهایم از پشت یک چهارگوش الکترونیکی بهروز شدن دیگران را تقلید کنیم و پیگیر پیشینه آنها هم نباشیم. جالب است تا میبینیم فلان شخص معروف پارچه نارنجی به تن کرده و ضربدری نارنجی و سفید به روی لباس خود دارد ما هم به سرعت همان را تقلید میکنیم بدون آن که بدانیم آن علامت نماد چیست. فقط ظاهر یک مد را دوست داریم و به باطن و پیام آن دقت نمیکنیم. هر الگو و مد برای خود داستانها دارد و میتواند تفکری به همراه داشته باشد. پس بهتر نیست کمی اطلاعات خود را بهروز کنیم؟
سبک زندگیات را بهروز کن
اگر از همین مدگرایان عزیز بپرسی: «سبک زندگی یعنی چه؟» فقط در ذهن آنها کافه رفتن و سیگار کشیدن و بحثهای عجیب و غریبی که هیچ ربطی به فلسفه ندارند و هر روز تا لنگ ظهر خوابیدن را به تو در پاسخ خواهند گفت. سبک زندگی سالم یعنی هر روز صبح زود از خواب بیدار شوی و پس از نیایش نیم ساعت ورزش کنی، صبحانهای سالم در کنار عزیزترین افراد زندگی ات بخوری و به دنبال یک هدف واقعی در زندگی باشی. ما عادت کردهایم هر خواسته بدون پایهریزی را هدف بدانیم و رسیدن به آنها را از وظایف خدا و کائنات قلمداد کنیم. خودمان هم پا روی پا انداخته و جلوی گوشی و تلویزیون منتظر تحقق آنها باشیم. ابر و باد و مه و خورشید جای ما تلاش کنند تا خرده هدفی برای ما حاصل شود. هرگز شده است به شدنی بودن و منطقی بودن هدف خود فکر کنیم؟ بزرگی میگفت: «هرگز نمیتوان مشکلی را با همان ذهنی که آن را به وجود آورده است، حل کرد.» پس ذهنیت خود را باید تغییر داد. چه بهتر که ذهنیت خود را بهروز و مدگرا کنیم تا کامروا شویم.
پس اگر بخواهیم نگاهی درست به مدگرایی و دنیای مد داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که مد تنها در پوشاک و رنگ سال خلاصه نمیشود. میتوان ماهی یک کتاب خواند و بهروز شد. میتوان ورزش کرد و بهروز شد. میتوان هدفمند و بهروزترین مدگرای دنیا شد که هر حرکت و انتخاب ما جدیدترین ایده و حرکت جهان باشد. حتی اگر کسی پیرو مد و سبک زندگیمان نباشد حداقل از دیروز خود جدیدتر خواهیم بود. بهترین مدگرایی متهورانه این است: «شبیه خودت باش، هر روز بهتر از دیروز.»