سرويس تاريخ جوان آنلاين: شاید بتوان ادعا کرد رویدادهایی که در زندگی هر یک از نخبگان فرهنگی، سیاسی، ورزشی و... اتفاق میافتد، میتواند سمت و سوی زندگی و حتی مرگ او را تعیین کند. هم از این روی در شناخت صحیح و واقعبینانه این جماعت، باید به درستی زندگی آنان را بازخواند و فراز و فرودهای آن را شناخت. صادق هدایت به عنوان نویسندهای که در تاریخ ادبیات و فرهنگ این کشور نامی یافته، از این قاعده مستثنی نیست و رفتار فردی و اجتماعی و ایضاً زمینههای خودکشیای که او را به عالم دیگر برد نیز به همین شیوه درخور خوانش است. چندی پیش جهانگیر هدایت فرزند عیسی هدایت و برادرزاده صادق هدایت، اقدام به انتشار اسناد زندگی اداری وی کرد که به سهم خود، میتواند در شناخت بیشتر این چهره ادبی معاصر مؤثر باشد. گردآورنده این اثر در مقدمه خود بر این مجموعه، در باب اهمیت این اسناد و چند و چون تدوین آن چنین آورده است: «هر انسانی در زندگی خود یک چهره اداری نیز دارد. چهره اداری انسان از نخستین فریادی که پس از تولد میکشد، آغاز میشود. روی او اسمی مینهند، پدر و مادرش را معلوم میکنند، به او یک شماره شناسنامه میدهند و از همین جا داستانی آغاز میشود که تا مرگ و حتی پس از مرگش ادامه مییابد. صادق هدایت نیز از این قاعده مستثنی نبود و زندگی اداری او هنوز هم ادامه دارد. در کتاب حاضر بیشتر زندگی اداری او پس از مرگ آمده است؛ چون علاوه بر آنکه نگارنده دقیقاً در جریان بسیاری از این امور بودهام بلکه اسناد و مدارکی در دست است که مبیّن حوادث و وقایع اداری زندگی صادق هدایت است. به همین مناسبت زندگی اداری او را در دو بخش شرح میدهم که ابتدا بخش مربوط به زمان حاضر است. در این کتاب سعی کردهام حقایق را فقط براساس مدارک و اطلاعات موجود بنگارم. البته مواردی از آنچه آمده است، زاییده مطالبی میباشد که بازماندگان صادق هدایت بهویژه پدرش هدایتقلیخان، برادرانش عیسی و محمود اظهار داشته، یا در بعضی یادداشتها و دفترها و ... نوشتهاند. البته بعضی برخوردها و تجربیات نگارنده با کسانی که در این کتاب نام برده میشوند، برمبنای بعضی اظهارنظرها میباشد. شکی نیست بعضی از مطالب این کتاب و اسناد و مدارکی که آمده، امکان دارد به مذاق عدهای خوش نیاید، ولی نگارنده که سعی کردهام یک کار تحقیقی ارائه دهم، نمیتوانم به خاطر رنجش این و آن حقایق را کتمان کنم و پرده را بالا نزنم. اصل مدارکی که عنوان میشوند، موجود است و جای شک و شبههای وجود ندارد که این اتفاقات و حوادث در زندگی اداری صادق هدایت پیش آمده و، چون قصد نگارنده بر آن است که هر آنچه از صادق هدایت باقی مانده برای اطلاع همه چاپ و منتشر شود، این اطلاعات نیز به صورت واقعی و بدون کوچکترین تغییری در کتاب حاضر آمده است. بدیهی است اگر کسانی مدارک بیشتری دارند که مکمل این اطلاعات یا ناقض آنهاست، بسیار متشکر میشوم نگارنده را آگاه سازند، ولی اظهارنظرها درباره اسناد و مدارک مثبتی که موجود است برای اظهارکننده فقط میتواند جنبه شخصی داشته باشد و برای نگارنده نمیتواند مبنای مستند داشته باشد.
در واقع این کتاب دارای سه بخش اصلی است. ابتدا اسناد و مدارک و شرح ماوقع در ایام حیات صادق هدایت تا سال ۱۳۲۰ خورشیدی میباشد. بخش دیگر شامل آن میشود که از سال ۱۳۳۱ خورشیدی اتفاق افتاده و تا سال ۱۳۵۷ خورشیدی ادامه داشته که به طور مستند و مفصل در این کتاب آمده است. به علت حجم شرح ماجراها و اسناد و مدارک، این کتاب در دو جلد ارائه خواهد شد. البته هر جلد کاملاً مستقل میباشد. جلد نخست دربرگیرنده بخش اول و دوم است و جلد دوم به چیزی اختصاص خواهد یافت که پس از انقلاب اسلامی، از سال ۱۳۵۷ خورشیدی درباره صادق هدایت و آثار و دیگر امور مربوط به او رخ داده است».
جهانگیر هدایت در ادامه مقدمهنویسی خود بر این اثر، برای آشنا کردن مخاطب اثر با «نیمه پنهان» صادق هدایت، ترجیح میدهد تا شمهای از زندگی او را بازگوید و میزان اسناد اداری و غیراداریای که از هر دوره از این زندگی برجای مانده گزارش کند. او در این باره چنین مینویسد: «متأسفانه از زندگی اداری صادق هدایت در زمان حیات او مدارک زیادی در دسترس بازماندگان او نمیباشد. برای آنکه مفهوم همین مدارک باقی مانده روشن شوند، چارهای جز این نیست که به شرح زندگی و احوال او بپردازم، و در خلال این سرگذشت، اسناد و مدارک هر مرحله از زندگی او را ارائه دهم.
صادق هدایت، روز سهشنبه ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ خورشیدی در تهران تولد یافت. پدرش هدایتقلیخان هدایت (اعتضادالملک) و مادرش خانم عذرا زیورالملوک هدایت بودند. هدایتقلیخان پسر نیرالملک و زیورالملوک دختر حسینقلیخان مخبرالدوله از نوادگان رضاقلیخان هدایت، ملکالشعرا بودند. صادق هدایت دو برادر داشت: عیسی و محمود، و دو خواهر، اخترالملوک و اشرفالملوک از او بزرگتر بودند، ولی انورالملوک خواهر سوم، از او کوچکتر بود. صادق هدایت دوران کودکی را در خانه پدری سپری کرد و در سال ۱۲۸۷ خورشیدی وارد مدرسه علمیه شد و دوره ابتدایی خود را در این مدرسه گذراند. از این ایام ما اسناد و مدارکی از او در دست نداریم. در سال ۱۲۹۳ خورشیدی وارد مدرسه دارالفنون میشود و دوره اول دبیرستان را در این مدرسه طی میکند. ولی در سال ۱۲۹۵ خورشیدی گرفتار ناراحتی چشم شده و نمیتواند تحصیلات خود را ادامه دهد، بعد در سال ۱۲۹۶ خورشیدی در مدرسه سنلویی تهران تحصیلات متوسطه خود را ادامه داده و در سال ۱۳۰۴ خورشیدی فارغالتحصیل میشود. در دوم شهریور ۱۳۰۵ صادق هدایت به همراه ۱۱۰ نفر از دیگر شاگردان برای ادامه تحصیلات عالی به بلژیک اعزام میشود. چند ماهی در بلژیک در شهر گان در دانشگاه این شهر به تحصیل در رشته «ریاضیات محض» میپردازد، ولی از اوضاع و احوال شهر، دانشگاه و رشته تحصیلی اظهار ناراحتی و بیعلاقگی کرده و سرانجام در ۳ اسفند ۱۳۰۵ خورشیدی به پاریس انتقال یافته و قرار میشود تحصیلات خود را در این شهر ادامه دهد. از زندگی اداری صادق هدایت در ایام اقامت در پاریس اسناد و مدارکی در دست نیست، فقط از مکاتباتی که با پدرش و برادرهایش داشته، میدانیم بر او چه گذشته است. سرانجام در سال ۱۳۰۹ خورشیدی از ادامه تحصیلات در فرانسه منصرف شده به ایران مراجعت میکند. از این تاریخ اغلب احکام و مکاتبات صادق هدایت موجود است که هر یک به نوبه خود ارائه میشود».