سرویس سیاسی جوان آنلاین: رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای در سخنان هفته گذشته خود فرمودند: «وقتی شما بگویید این انتخابات مهندسیشده است، خب مردم دلسرد میشوند. وقتی شما بگویید که اینجا دموکراسی نیست، اینها انتخابات نیست، انتصابات است، خب مردم دلسرد میشوند، در حالی که این دروغ است، چنین چیزی نیست... من تعجب میکنم از بعضیها که خودشان به وسیله انتخابات به یک جایی رسیدهاند، همینها انتخابات را زیر سؤال میبرند، چطور آن وقتی که انتخابات به نفع شماست، صحیح و متقن است، اما آنجایی که به نفع شما نیست، انتخابات میشود خراب؟... ما از دشمن که گلایهای نداریم، دشمن خُب دشمنی میکند، شأنش این است، اما از دوستان، از کسانی که در داخل کشور هستند - چه یک نویسنده روزنامه، چه [آن]کسی که با فضای مجازی ارتباط دارد، چه آن کسی که نماینده مجلس است، چه آن کسی که مسئول مهم دولتی است- [توقع داریم]، همه بایستی مراقبت کنند.»
این گزارش گزارههایی در مورد انتخابات عصر پهلوی است تا دریابیم چنین شباهتسازیهایی چقدر بیراه است.
رأیدهندگان خاص پس از مشروطه
در کتاب «نگاهی به تاریخچه مجلس در ایران» در مورد انتخابات پس از انقلاب مشروطه آمده که: «انقلاب مشروطه از نظر تئوریک، موجب تهیه قانون اساسی و ایجاد مجلس گردید، ولی در عمل ناکام ماند. به دنبال تحصن علما و مردم در دوره قاجار، مظفرالدین شاه در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ (۱۴ جمادیالثانی ۱۳۲۴ هجری قمری) با صدور فرمانی دستور داد مجلس مشورتی متشکل از منتخبان، شاهزادگان، علما، اعیان و اشراف، حاکمیت، تاجران و اصناف تشکیل شود تا در امور دولتی و مصالح عامه مشاوره کنند. وی چهار روز بعد مجبور شد فرمان دیگری صادر کند و برای به رسمیت شناختن حق حاکمیت تمامی طبقات و قشرهای مردم، دولت را به برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس مأمور نماید. نخستین مجلس شورای قانونگذاری ایران با خطاب مظفرالدین شاه در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ هجری قمری آغاز به کار کرد و بر اساس نخستین نظامنامه انتخاباتی، فقط کسانی میتوانستند رأی بدهند که صاحب یا ملک باشند یا دستکم مِلک آنها هزار تومان قیمت داشته باشد.»
مهرهچینیهای اسدالله علم و رفقا برای مجلس!
ارتشبد حسین فردوست در کتاب خاطرات خود با نام «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» در مورد شیوه انتخاب نمایندگان مجلس چنین بیان میکند: «در زمان نخست وزیری علم، محمدرضا دستور داد با علم و منصور، یک کمیسیون سه نفره برای انتخاب نمایندگان مجلس تشکیل دهم. کمیسیون در منزل علم تشکیل میشد. هر روز منصور با یک کیف پر از اسامی به آن جا میآمد. علم در رأس میز مینشست، من در سمت راست و منصور در سمت چپ او. منصور، اسامی افراد مورد نظر را میخواند و علم، هر که را میخواست، تأیید میکرد و هر که را نمیخواست، دستور حذف میداد. منصور هم با جمله «اطاعت میشود» با احترام حذف میکرد، سپس علم افراد مورد نظر خود را میداد و همه بدون استثنا وارد لیست میشدند و سپس من درباره صلاحیت سیاسی و امنیتی آنان اظهار نظر میکردم و لیست را با خود میبردم و برای استخراج سوابق به ساواک میدادم. پس از پایان کار و تصویب علم، ترتیب انتخاب این افراد داده شد. فقط افرادی که در این کمیسیون تصویب شده بودند، سر از صندق آرا درآوردند و لاغیر.»
در جای دیگری در همان کتاب، فردوست مینویسد: «با شروع نخست وزیری علم، به دستور شاه، کمیسیون سه نفرهای به ریاست علم و با شرکت من و منصور تشکیل شد که وظیفه تعیین نمایندگان مجلس را به عهده داشت. فعالیت این کمیسیون غیررسمی و پنهانی در طول نخست وزیری هویدا ادامه داشت و در واقع در تمام این دوران طولانی، این علم بود که نمایندگان مجلس پهلوی را تعیین میکرد.»
نمایندگان انتخاب میشدند، اما نه توسط مردم!
رژیم پهلوی اینگونه تبلیغ میکرد که انتخابات مجلس نمادی از مردمسالاری در ایران است، ولی فریده دیبا، مادر فرح پهلوی در کتاب خاطرات خود نوشت: «مردم در انتخابات یا شرکت نمیکردند یا تعداد شرکتکنندگان فوقالعاده ناچیز بود. اگر چه انتخابات برگزار میشد، اما کسانی به مجلس میرفتند که از سوی نخست وزیر به اطلاع محمدرضا میرسید و محمدرضا، اسامی عدهای را تأیید میکرد. این اسامی را ساواک تهیه میکرد. تلاش ساواک بر این بود که در شهرها و شهرستانها بگردد و افرادی را پیدا کند که ضمن وفاداری به نظام حکومتی، پسندیدگی محلی هم داشته باشند.»
اسدالله علم، نخست وزیر و وزیر دربار پهلوی در خاطرات خود درباره میزان شرکتکنندگان در انتخابات چنین میگوید: «در سرتاسر مملکت، انتخابات انجمن شهر برگزار شده، به رغم اینکه بیش از حد معمول به آنها آزادی داده شده بود، ظاهراً مردم تهران، کاملاً نسبت به این جریان بیتفاوتند. از ۵ میلیون جمعیت تهران، فقط ۷۰ هزار نفر زحمت رأی دادن به خود دادهاند.»
هر کارگر ۳ برگه رأی!
رهبر یکی از احزاب مخالف دولت در نامهای سرگشاده به اسدالله علم، نمونهای از تقلب را این گونه بیان میکند: «به فرض مردم در تهران ۱۰۰ هزار برگ رأی دریافت میکنند، دولت ۱۳۵ هزار کارگر در اختیار دارد. برای هر کارگر، سه عدد برگ رأی صادر میشود. مهر کردن شناسنامه، کارت و کنترل صدور آن، همه در اختیار دولت است. روز رأیگیری، کارگران، منظم و مرتب رأی خود را طبق قانون به صندوقها میاندازند. اگر کارگری به کسی که مشخص کردهاند، رأی ندهد یا رأی خود را به صندوق نیندازد، وصفش معلوم است، اگر پس از اخراج از کار، تسلیم زندان نشود، باید خدا را شکر کند. کارگرانی که رأی خود را در یک صندوق انداختند، با همان نظم و ترتیب به صندوق دیگر راهنمایی میشوند تا آن دو برگ رأی دیگر را درون آنها بیندازند. انجمن نظارت انتخابات هم غیر از مشاهده برگ رأی و اخذ آن، وظیفه دیگری ندارد. ۱۳۵ هزار کارگر هر کدام سه بار و در سه صندوق مختلف، جمعاً ۱۰۵ هزار رأی یکدست در اختیار دولت میگذارد و فهرست دولت برنده میشود.»
انتخابات هدر دادن پول بود
روز گذشته خبرگزاری مهر گفتوگویی با احمدعلی مسعودانصاری، پسرخاله فرح و رفیق محمدرضا پهلوی منتشر کرد که در بخشی از آن به نحوه انتخابات در زمان پهلوی پرداخته است. مسعودانصاری میگوید: «من دیدم که آقای هویدا و پروفسور عدل باهم بحث میکردند که چه کسی از صندوق رأی برای مجلس شورا خارج شود.» من به آقای هویدا گفتم «اگر میخواهید در صندوق رأیگیری انتخابات مجلس را ببندید، چرا پول مردم را هدر میدهید؟ اگر قرار است خودتان فردی را انتخاب کنید، صندوق رأیگیری را کنار بگذارید.» هویدا در جواب گفت: «اگر به مردم آزادی بدهیم، نمیتوانیم آن را کنترل کنیم و کار از زیر دستمان در میرود.» این در حالی است که کشور رئیسجمهور هم نداشت و انتخابات مجلس تنها انتخابات ایران بود.