سرویس سیاسی جوان آنلاین: پاندمی یا همهگیری ویروس کرونا امروز به واقعیتی غیرقابل انکار در دنیا تبدیل شده و بسیاری از متخصصان حوزه شیوع بیماریهای واگیردار در مورد این مسئله هشدار میدهند که به زودی کشورهای دیگری نیز با ماجرای کرونا درگیر میشوند، با این حال شاید تنها مقامات امریکایی باشند که از این مسئله به عنوان ابزاری برای ضربه زدن به سایر کشورها استفاده میکنند، به عنوان مثال اوایل شیوع ویروس کرونا در چین و مشکلات فراوان ناشی از قرنطینه افراد در شهرهای مختلف که منجر به کاهش رشد اقتصادی در این کشور شده بود، وزیر بازرگانی دولت ترامپ از تاثیر مثبت این بحران بر اقتصاد امریکا سخن گفته بود. چنین واکنشی نسبت به یک بحران انسانی با واکنش مقامات چینی و حتی سایر کشورها نیز روبهرو شد که این رویکرد در مقابل یک همهگیری را غیراخلاقی عنوان کردند.
در این میان واکنش مقامات امریکایی نسبت به گسترش این بیماری در ایران نیز تندتر است به گونهای که گویا حتی مرگ نصف مردم ایران بر اساس کرونا نیز برای آنان مطلوب است، به عنوان مثال مارک دوبوویتز رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی در توئیتی از فراگیری بیماری کرونا و از کار افتادن اقتصاد ایران به خصوص بخش غیرنفتی آن ابراز خوشحالی کرده است.
واکنش وزارت امورخارجه امریکا در خصوص متهم کردن ایران به پنهانکاری در خصوص کرونا در حالی است که ایران تحت فشار شدیدترین تحریمهای امریکا در حوزه دارو قرار دارد، به گونهای که حتی خرید قرصهای ضد ویروس نیز برای ایران بسیار مشکل است و همین مسئله سبب میشود تا نبرد با همهگیری ویروس کرونا به سادگی ممکن نباشد.
مردم ایران را چگونه باید تسلیم کرد
واقعیت این است که تحریمها برخلاف ادعای دولتمردان امریکایی در خصوص هدف قرار دادن حکومت ایران یک سلاح اقتصادی علیه مردم ایران است، به عنوان مثال بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) به عنوان یک سازمان پژوهشی وابسته در واشنگتن خواستار یک تحریم اقتصادی بود که باعث گرسنگی انبوه و فقر در میان مردم ایران شود. آنها معتقد بودند به دلیل تحریمهای گذشته، ایرانیها از نرخ بالای بیکاری، تورم، کمبود دارو و حتی کمبود غذا رنج میبرند. محصولات غذایی اصلی قیمتشان افزایش یافته و مرغ و برخی گوشتها کمیاب شده است.
در گذشته نیز اشخاصی از وارد کردن فشار اقتصادی بر مردم سایر کشورها نیز حمایت کرده بودند. چارلز کراتمر از اعضای بنیاد دفاع از دموکراسیها خواستار پایان دادن به کمکهای بشردوستانه بعد از برنده شدن انتخابات دموکراتیک حماس در فلسطین شده و معتقد بود جهان باید به فلسطینیها هشدار دهد که پیامدها و عواقبی برای انتخابشان وجود دارد. همچنین باید به فلسطینیها اجازه داد گرسنگی بکشند به این خاطر که به حماس رأی دادهاند. همچنین ریچارد پرل از دیگر اعضای FDD عنوان کرده بود صدام حسین مسئول گرسنگی کشیدن مردم عراق شده است نه سیاستهای دولت امریکا. وی همچنین گفته بود به دلیل این باور جهانی که کودکان عراقی به خاطر سیاستهای امریکا نه صدام حسین از گرسنگی رنج میبرند، امریکا با یک شکست دیپلماتیک- سیاسی برجسته در خلیج فارس و دولت مواجه شد. حالا این بنیاد به یکی از سازمانهای DC premier تبدیل شده بود که اقدامات خشونتبارتر را علیه ایران ترویج میداد. مارک دوبوویتز مدیر اجرایی FDD به دولت امریکا توصیه کرده تا تحریمهای مالی و اقتصادی شدیدی را بر ایران تحمیل کند. در اصل استراتژی امریکا خلق بیثباتی به وسیله اعلام یک جنگ اقتصادی با مردم ایران بود.
با آنکه تحریمهای امریکا به قصد اعمال فشار بر دولتها جهت تغییر سیاستهایشان اعمال میشود، اما واقعیتی کلی که همه میدانند و در محافل عمومی کمتر درباره آن صحبت میشود این است که تحریمهای اقتصادی معمولاً بر مردم اثرات بیشتری دارند تا بر نخبگان سیاسی. اظهارات یک مقام اطلاعاتی به نکتهای اشاره میکند که واقعیتی غیرقابل انکار از تحریمهاست؛ با آنکه تحریمها به قصد اعمال فشار بر حکومتها اعمال میشوند، آنها معمولاً مشقتهای اقتصادی وسیعتری را بر مردم عادی تحمیل میکنند.
تحریمهای دارویی از داروی ضدسرطان تا کیت تشخیص کرونا
یکی از مشکلاتی که تحریمهای یکجانبه امریکا علیه ایران به وجود آورده بحث دارویی است. این مسئله تنها مربوط به زمان فعلی نیست بلکه در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ نیز فشارهای گستردهای بر مردم ایران به دلیل تحریمهای دارویی وارد شد، به عنوان مثال موسسه بینالمللی «صلح، عدالت و حقوق بشر» هم گزارش سپتامبر ۲۰۱۳ خود را به تأثیرات تحریمها بر زندگی روزمره مردم ایران اختصاص داده و نوشت: «تحریمها علیه ایران به ویژه بعد از سال ۲۰۱۲ به سمت شهروندان تغییر جهت دادهاند و تأثیرات مخرب آنها عوض اینکه فرایند ساخت فناوریهای هستهای را نشانه بگیرد، مسبب ایجاد یک بحران انسانی عمیق شده است. این نهاد غیرانتفاعی فعال در زمینه حقوق بشر برای بررسی تأثیرات تحریمها بر زندگی بیماران و کیفیت زندگی مردم عادی چهار نمونه متشکل از بیماران سرطانی (بیماری پرمرگ و میر)، بیماران آسم (نماینده بیماریهای پرشیوع مؤثر بر کیفی زندگی)، بیماری اماس (به عنوان یک بیماری پرشیوع) و جراحی دیستونی و پارکینسون (به عنوان جراحی نیازمند فناوریهای بالا) را گردآوری و با آنها مصاحبه کرده است.
وزارت خزانهداری امریکا نیز شرکتهای فروشنده منابع پزشکی به ایران را تحت تعقیب قرار داد، حتی اگر میزان فروخته شده بسیار اندک باشد. شرکت استندهیل ساینتیفیک به خاطر فروش ۶ هزارو ۷۰۰ میلیون دلار تجهیزات پزشکی به ایران تحت تعقیب قرار گرفت. شرکت برسلر یو. اس.ای نیز به خاطر فروش ۵ هزار دلاری تجهیزات پزشکی به ایران مجرم شناخته شد.
نیویورکتایمز نیز در همان زمان به موضوع کمبود داروهای بیماریهای درمانپذیر در ایران بر اثر تحریمها پرداخت و نوشت: «سال گذشته برای بخش سلامت ایران، چیزی کم از فاجعه نداشت: واردات ایران از داروسازان اروپایی و امریکایی در سال ۲۰۱۲ در مقایسه با رقم مشابه در سال ۲۰۱۱ افت ۳۰ درصدی داشت و این روند نزولی کماکان ادامه دارد.» بهرغم آنکه نظام تحریمهای تحمیلی امریکا و اتحادیه اروپا محدودیتی در زمینه مبادلات کالاهای انسانی قائل نیستند، در عمل تحویل کالاها و تجهیزات پزشکی به ایران را تحت تأثیر قرار دادهاند. با آنکه برخی مشکلات و سوءمدیریتهای داخلی و تخصیص نامناسب ارز ممکن است در ایجاد این معضل دخیل بوده باشند، ریشه اصلی آن را باید در تحریمهای تحمیلی امریکا و اتحادیه اروپا در زمینه مبادلات بانکی با ایران جستوجو کرد.
چرا ایران به طرف امریکایی بدبین است
حالا در میانه مشکلات مربوط به کرونا مردم ایران با مشکلات مشابهی روبهرو هستند که سلامت آنان را تحت تاثیر قرار داده است، به عنوان مثال هم اکنون کیتهای سنجش بیماری کرونا به سختی و از طریق سازمان بهداشت جهانی به دست ایران میرسد. در کنار این تهیه اقلامی همچون دستگاههای تنفس مصنوعی یا سرمهای ویژه برای تغذیه افراد مشکلدار نیز با مشکلاتی همراه است.
در کنار این تحریمها، دستگاههای اطلاعرسانی و همچنین شبکههای مجازی خارج از ایران نیز به شدت در حال ایجاد محتوای آلوده ضدآرامش روانی مردم هستند، به عنوان مثال تحلیلی کوتاه در شبکه اجتماعی توئیتر نشان میدهد بخش زیادی از محتوای تولید شده در خصوص همهگیری کرونا در ایران از سوی حسابهای کاربری مرتبط با شبکههای منافقین و سعودی در حال انتشار است. هدف اغلب این مطالب نیز اغلب ایجاد فضای یأس و ناامیدی در جامعه است.
با چنین دادههایی طبیعی است که مقامات ایرانی به نیت امریکا برای استفاده ابزاری از شیوع کرونا برای فشار حداکثری روی ایران مطمئن شوند؛ فشاری که قصد دارد رفتار ایران را در حوزههایی همچون برنامه دفاعی و منطقهای خود تحت تاثیر قرار دهد.