سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، بامداد سیزدهم اردیبهشتسال۸۷ بود که مأموران کلانتری ۱۱۵رازی با تماس تلفنی شهروندی از قتل مادر و کودکی در خانهشان با خبر و راهی محل شدند.
مأموران پلیس در قتلگاه که خانهای در خیابان خطیب بود با جسد زن ۲۵سالهای به نام الهام و کودک دوسالهاش با نام ارشیا روبهرو شدند که حکایت از این داشت بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیدهبودند.
بررسیهای مأموران نشان داد ساعتی قبل از حادثه همسایهها متوجه درگیری مقتول و شوهرش شده و به همین خاطر وقتی متوجه فرار شوهر وی از خانه میشوند موضوع را به مأموران پلیس خبر میدهند.
از سوی دیگر مأموران پلیس در تحقیقات بعدی دریافتند شوهر مقتول که مرد ۲۷سالهای به نام صمد است دقایقی بعد از حادثه با بلیت هواپیمایی که از قبل خریدهبود به خارج از کشور گریختهاست.
پس از این کارآگاهان پلیسآگاهی از طریق مأموران پلیس اینترپل قاتل فراری را تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه ۳۶روز بعد از حادثه خبر دار شدند متهم به صورت مخفیانه از خارج به تهران برگشته و در خانه یکی از دوستانش مخفی شدهاست. بنابراین مأموران برای دستگیری قاتل وارد عمل شدند و وی را که با دیدن مأموران پلیس رگ دست خود را زدهبود دستگیر و روانه بیمارستان کردند.
اقرار به قتل
متهم پس از بهبودی در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل همسر و فرزند دو سالهاش اعتراف کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: من عاشق الهام بودم تا اینکه چهارسال قبل با هم ازدواج کردیم و حاصل زندگی ما ارشیا شد. در این مدت به خاطر دخالتهای مادر زنم با هم اختلاف پیدا کردیم به طوریکه الهام همیشه از من ایراد میگرفت و به خاطر وضعیت بدمالیام به من سرکوفت میزد. وقتی فرزندمان به دنیا آمد فکر کردم زندگی ما شیرین و درگیریهای ما تمام میشود، اما اشتباه فکر کردم و باز هم درگیریهای ما ادامه پیدا کرد. وی ادامه داد: شب حادثه با همسرم مشاجره لفظی داشتیم که درگیری ما بالا گرفت و الهام شروع به داد و فریاد کرد و من هم دهانش را گرفتم تا صدایش بلند نشود که ناگهان خفه شد. در حالی که ترسیده بودم چشمم به فرزند دوسالهام افتاد که گریه میکرد و تصمیم گرفتم او را هم خفه کنم، چون فکر میکردم بعد از مادرش کسی از او مراقبت نمیکند. پس از حادثه چمدانم را بستم راهی فرودگاه شدم و به دوبی رفتم و پس از دو ساعت از فرودگاه دوبی به کوالالامپور مالزی رفتم. چند روزی آنجا سرگردان بودم و از طرفی هم عذاب وجدان هم رهایم نمیکرد که دوباره به تهران برگشتم.
گرفتن مهلت پای چوبه دار
متهم پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه جرم در شعبه۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به درخواست اولیایدم به قصاص و ۱۰سال حبس محکوم شد. رأی دادگاه پس از تأیید در شعبه۱۱ دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای قانون به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد. متهم در نهایت پس از گذشت ۱۱سال از حادثه چندی قبل در زندان رجاییشهر کرج پای چوبهدار حاضر شد. در حالی که طناب دار به گردن قاتل آویخته شدهبود، هیئت صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران با میانجیگری موفق شد برای متهم از اولیایدم سهماه مهلت بگیرند؛ بنابراین متهم از پای چوبهدار به سلولش منتقل شد.