سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: تجملات آرامش را از انسان سلب میکند. افرادی را میشناسم که با وجود اینکه زندگی تجملاتی دارند، اما آرامش کافی برای زندگی ندارند چراکه تمام فکر و ذکر آنها تغییر و تحول است و بیشتر عمر خود را در خرید میگذرانند و این باعث میشود دائم عصبانی و ناراحت باشند. چون خرید زیاد باعث وسواس آنها شده و در نهایت موجب بروز استرس میشود. این گونه افراد که درگیر مد و تجملاتند؛ در جنسی که میخرند باید خیلی دقت کنند که اولاً مدلش جدید و بهروز باشد و ثانیاً رنگ آن باید با بقیه وسایل ست باشد و مطمئناً این بر سختی و استرس کار میافزاید.
هرگاه بحث از سادهزیستی به میان میآید و هر جا با کسی در این باره صحبت کردهام، به من با یک نگاه عاقل اندر سفیه جواب داده و گاهی هم به من گفته تو عصر حجری هستی! باور کنید اینگونه نیست! روشنفکری به درگیر زرق و برق دنیا بودن و خانه آنچنانی داشتن نیست. در هیچ جای دین پیدا نکردم که ارزش افراد به زندگی تجملاتی آنهاست و اگر کسی «مبلمان مکانیزم تختخوابشو» نداشت یا اگر در آشپزخانهاش یخچال ساید بای ساید نبود او را مسلمان ندانیم. این را باید به خودمان بقبولانیم که ارزش آدمها به لباس، ماشین، خانه، ریخت و پاش و اسراف نیست، چون ارزشی که از این طریق به دست بیاید با نبود اینها هم از بین خواهد رفت.
مدتی پیش به یک تلویزیون احتیاج پیدا کردم. رفتم سادهترین نوعش را گرفتم و خیلی هم خوشحال بودم، اما نمیدانم چرا دیگران من را به خاطر آن توبیخ کردند! یکی میگفت: «چرا ۶۵ اینچ الجی نگرفتی؟ تو که همیشه تلویزیون نمیخری..» دیگری میگفت: «این تلویزیون هم کوچیکه و هم قدیمیه. خیلی وقته این شرکت این مدل تلویزیون رو تولید نمیکنه...»، اما من سخت روی اعتقادم بودم، چون در یک اتاق ۱۶ متری، تلویزیون ۶۵ اینچ بسیار مضحکانه میشد و تازه باید یک وام ۱۵ میلیونی میگرفتم تا توان خرید چنین تلویزیونی را پیدا کنم، اما با خرید این تلویزیون ساده نه زیر بار بدهی رفتم و نه بیش از توان مالیام خرید کردم.
متأسفانه امروزه افرادی هستند که با اینکه وضع مالی مناسبی ندارند، اما خودشان را زیر بار بدهیهای سنگین میبرند آن هم تنها به خاطر خرید و تعویض وسایل غیرضروری. با این تفکر که نکند از دخترخالهها یا دخترهای فامیل عقب بمانم! کارمند یکی از ادارهها را میشناسم که مستأجر یکی از واحدهای مسکن مهر است. تمام خانهاش ۸۰ متر بیشتر نمیشود. اوایل آبان امسال آمد مسجد. با چهرهای پر از غم و اندوه گفت: «یک نفر ضامن بازاری میخواهم. وام گرفتهام. فقط مونده ضامنش.» با کمی صحبت فهمیدم ایشان به خاطر فشارهایی که از جانب خانمش بر او وارد شده، مجبور به تعویض مبلمان به خاطر همرنگ نبودن با پردهها شده و همچنین باید برای اتاق بچهها سرویس خواب درست کند که هزینه همین سرویس خواب حداقل ۱۰ میلیون میشود. خب مگر این کارمند چقدر حقوق میگیرد تا بخواهد اجاره خانه و خرج زندگی و قسط و بدهی و... بدهد؟
باید زندگی تجملاتی را فراموش و سادهزیستی را جایگزینش کنیم چراکه سادهزیستی در دین ما دارای ارزش معنوی بالایی است. پیشوایان معصوم علاوه بر اینکه بسیار ساده زندگی میکردند، دیگران را نیز به سادهزیستی تشویق میکردند و از آن طرف تجملگرایی، اسراف، ولخرجی و... را مذمت میکردند. در کتابی میخواندم که سادهزیستی پاسخ انسانهای دانا به زندگی ناپایدار دنیاست که در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل میشود. ساده زندگی کردن با نوع نگرش انسان به دنیا مرتبط است. آنهایی که این دنیا را ناپایدار و متزلزل میدانند علاقه زیادی به سادهزیستی دارند، اما آنهایی که دنیا را محل ابدی میدانند و حاضر به دل کندن از آن نیستند، زرق و برق دنیا برایشان لذتبخش بوده و شوقشان نسبت به تجملات بیشتر است.