سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: تربیت فرزند از آن دست موضوعاتی است که از دیرباز تاکنون محل بحث بوده و اندیشمندان بسیاری را به اندیشه و تحقیق و تألیف در این زمینه واداشته است. امروزه نیز یکی از چالشهای بزرگ خانوادهها در تمام جوامع مربوط به نحوه تربیت فرزند است و در این زمینه هزاران مقاله و کتاب برای راهنمایی والدین نوشته شده است. در اینجا گزیدهای از نگاه مؤلفین کتابهای فرزندپروری را میآوریم تا متناسب با مسئله و نیازتان به اصل کتاب مراجعه نموده و آن را مطالعه کنید. این منابع و کتابها به فارسی ترجمه شده و به راحتی میتوانید آن را تهیه و یا نسخه اینترنتی کتاب را دانلود کنید.
تربیت برپایه مسئولیتپذیری
دان دینک مایر و گری دیمکی مؤلفین کتاب «تربیت اثربخش» معتقدند هدف تربیت این است که بچهها مسئولیتپذیری را یاد بگیرند. بیتردید اگر مسئولیت را دارای اقسامی بدانیم که از جملۀ آن مسئولیت فردی، مسئولیت در برابر جامعه و مسئولیت در برابر خالق باشد، این هدف میتواند کامل و صحیح محسوب شود. تربیت از نظر آنان به معنای هدایت کودک به سوی انتخاب کردن و نه به جای او انتخاب کردن است، اما هر چه باشد میتوان مهمترین وظیفه والدین را تربیت بچهای با اعتماد به نفس و مسئولیتپذیر دانست. والدین برای تربیت اثربخش نیازمند آشنایی کامل نسبت به نحوه رشد و رفتار کودکان، راههای برخورد اثربخش و مثبت با رفتار غلط، تبحر در دلگرمی دادن به فرزند خود، پیدا کردن راههای راحت و آزادانه گوش دادن و حرف زدن هستند.
تربیت بر پایه انضباط
از جمله وظایف والدین، معلمان و مربیان آموختن نظم و انضباط به کودکان است. انضباطی که خیلی افراد به دنبال عملی کردن آن هستند، اما در مقام عمل با این مسئله فاصله دارند. برای رسیدن به این امر مهم، رعایت برخی امور از جمله کیفیت، میزان رشد کودک و روشهای استفاده شده از طریق معلمان و والدین میباشد. به عبارتی وقتی پاداشها به کودک (چه در فضای مدرسه و چه در فضای منزل) بجا و صحیح نباشد و از آن طرف هم تنبیهها جهت اصولی نداشته باشد و متناسب با فهم و رشد کودک نباشد، رسیدن به این هدف یک نوع زیادهخواهی خواهد بود. پس میتوان با بهترین روشها کودک را منضبط و آگاه تربیت کرد، ولی نیاز به برنامه و اِعمال روشهای صحیح دارد و البته میتوان گفت دوره روشهای مستبدانه و غیراصولی به اتمام رسیده و باید از روشهای علمی کاربردی برای تربیت کودکان استفاده کرد. اینها موضوعاتی است که در کتاب «انضباط بدون اشک» نوشته ردولف دریکورس و پرل کاسل بر آن تأکید شده است. علی صاحبی نیز در کتاب «پدر، مادر کمی هم به من گوش کنید/ رهنمودهای عملی کودک به بزرگسالان در خصوص انضباط» بر موضوع انضباط از نگرشی دیگر توجه میکند. نگاه این کتاب برخلاف بسیاری کتب دیگر، نگاهی به مسئله انضباط از دید کودک است. کودکان انضباط را چگونه میبینند و چه نکاتی را در باب آن به بزرگسالان گوشزد میکنند تا آنها بتوانند روشهای مؤثر و سالمتری برای اعمال آن به کار گیرند. این نوع نگاه به مسائل تربیتی سبب میشود والدین واقعاً آنچه را که کودکشان از آنان طلب میکنند ارائه کنند نه مطالبی را که خودشان به صورت خودمحورانه به آن نیاز دارند.
تربیت برپایه آرامش
والدین همواره انتظار دارند فرزندانشان تغییر کنند و به بهترین شکل ممکن رفتار کنند. البته که این خواسته نمیتواند غیرمنطقی باشد، اما الگوهایی که والدین برای رسیدن به این هدف به کار میگیرند معمولاً کاستیهایی دارد. این کاستیها در عمل موجب میشود نتیجه دلخواه به دست نیاید. بعد از مدتی والدین از طرفی دلسرد و ناامید میشوند و از طرفی فضای خانه بسیار آشفته میشود. در برخی از خانهها این قانون حکمفرما میشود که گویا هر که صدایش بلندتر است باید به او توجه شود. این جاست که همه چیز بههم میریزد و دیگر نقشها و جایگاهها کارکرد خود را از دست میدهند. راه حل شما برای برونرفت از این اوضاع چیست؟ مهمترین پیام پدر یا مادری که فریاد میزند این است که من دیگر طاقتم تمام شده یکی مرا آرام کند. شما فکر میکنید این پیام والدین به فرزندان در تثبیت جایگاه تربیتی آنها به آنها کمکی میکند؟ هال ادوارد رانکل در کتاب «تربیت بدون فریاد» میگوید: چنانچه شما اصول تربیت بدون فریاد را در روابط خود با خانواده و فرزندانتان پیاده کنید به چیزی میرسید که همواره آرزوی آن را داشتهاید. روابطتان قرین شادی، همکاری، توازن و از همه مهمتر احترام متقابل میشود.
جری وایکف و باربارا سیاوئل مؤلفان کتاب دیگری با عنوان «تربیت کودک بدون فریاد یا کتک زدن» نیز برآنند که به والدین این آموزش را بدهند که چگونه با مشکلاتی که ممکن است آنها را کلافه کند برخورد بهتری داشته باشند و به جای استفاده از کتک و تنبیههای بعضاً شدید و به طور کل بینتیجه و بیثمر، راهکارهایی برگزینند تا هم خود آرامش نسبی را بهدست آورند و هم فرزند خویش را در مسیر رشد و تعالی قرار دهند.
تربیت برپایه عشق و منطق
جیم فی و فوستر کلاین در کتاب «تربیت کودک با عشق و منطق» تأکید میکنند: امروزه والدین باید از روشهای تربیتی نوینی برای پرورش کودکانی که در دنیای پیچیده و متحول امروزی زندگی میکنند، استفاده کنند. تربیت موثر بر پایة عشق و محبت استوار است. صمیمیتی که آسانگیر نیست، بیاحترامی را تحمل نمیکند و این عشق باید به حدی بانفوذ باشد که به کودکان اجازة ارتکاب خطا و کسب تجربه از خطاها را بدهد. بیشتر اشتباهات، برای کودکان عواقب منطقی را در پی دارند، که باعث متحول شدن آنها خواهد شد. الیزابت کرری نیز در کتاب «تربیت کودک بدون کتک یا لوس کردن» تأکید میکنند در تربیت فرزندان رکن اصلی والدینی هستند که از ابتدای زندگی با تمام وجود نفس کشیدن و رشد فرزندانشان را احساس کردهاند. این سخن مسئولیت والدین را به مراتب برای تربیت فرزندان، سنگینتر و حیاتیتر میکند. در تمام امور زندگی اعتدال نقشی مؤثر در زندگی افراد ایفا میکند، فرزندپروری هم در قالب این قاعده قرار میگیرد؛ لذا در مسیر تربیت، والدین باید تعادل را حفظ کنند و از روشهایی که سبب استفاده از تنبیه و یا منجر به لوس شدن فرزندان میشود، پرهیز کنند. نانسی سامالین نیز در کتاب «دوست بدارید، اما لوس نکنید» به پدر و مادرها توصیه میکند تحت تأثیر چراهای فرزندانشان قرار نگیرند. او میپرسد آیا به راستی وقتی بچهها به تکرار «چرا» را سؤال میکنند، به دلیل احتیاج دارند. اغلب اوقات وقتی بچهها چرا چرا میکنند، میخواهند نظر پدر و مادرشان را تغییر بدهند و از این طریق بچهها، نارضایتی خودشان را با نظر والدینشان اعلام میکنند. چارهای که این کتاب جلوی راه پدر و مادران میگذارد این است که تلاش برای دلیل آوردن برای کودکی که نمیتواند منطقی فکر کند کاملاًَ بیفایده است. کودک نه تنها متقاعد نمیشود، بلکه ممکن است به این نتیجه برسد که وقتی توضیحات شما مؤثر واقع نمیشود شما را خشمگین میسازد؛ بنابراین به جای آن کاری کنیم که آنان خودشان به سؤالاتشان جواب دهند.