سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، اولین شاکی زن ۲۵ساله به نام آرزو است. او اوایل امسال با مراجعه به اداره پلیس از مرد سالخوردهای که مدعی بود فرد با نفوذ دولتی است به اتهام اذیت و آزار شکایت کرد و گفت: «سالها قبل پدر و مادرم فوت کردند و من با برادر کوچکم زندگی میکردم. برادرم بیکار بود به همین دلیل به هر کسی که میشناختم سفارش کردهبودم تا برای او کار مناسبی پیدا کند تا اینکه یکی از آشنایان مرد سالخوردهای را معرفی کرد. او گفت این مرد آدم با نفوذی است و قبلاً نماینده مجلس بوده و به تازگی بازنشسته شده است.»
دختر جوان در ادامه گفت: «با شماره آن مرد تماس گرفتم و قرار شد سوابق کاری و مدارک شناسایی برادرم را به خانهاش ببرم. آن روز وقتی وارد خانه مرد سالخورده شدم بعد از خوردن نوشیدنی و تحویل مدارک متوجه رفتار مشکوک او شدم. آن مرد یکدفعه به من نزدیک شد و پیشنهاد رابطه داد. از این پیشنهاد شوکه شدم و خواستم مرا رها کند، اما او بدون توجه به التماسهایم....»
شاکی در آخر گفت: «آن مرد وقتی گریههای مرا دید دلش سوخت و قرار شد اشتباهش را جبران کند، اما بار دیگر وعده دروغ داد و هرگز برای برادرم کار مناسبی پیدا نکرد.»
با طرح این شکایت دختر جوان به پزشکی قانونی فرستاده شد و با تأیید ادعای شاکی، مرد سالخورده بازداشت شد، اما جرمش را انکار کرد.
پرونده برای تحقیقات بیشتر و رسیدگی به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در اولین جلسه محاکمه روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی حشمتیان قرار گرفت. ابتدای جلسه، شاکی بار دیگر شکایتش را مطرح کرد و برای متهم درخواست اشد مجازات کرد. سپس مرد سالخورده که با قرار وثیقه آزاد بود، گفت: «سالها در سمتهای دولتی مشغول بودم تا اینکه بازنشسته شدم. روزی شاکی برای پیدا کردن کار برای برادرش به دیدنم آمد و همین بهانهای شد تا شمارهام را به او بدهم. او چند بار تماس گرفت تا اینکه روزی از من خواست او را به همراه دوست مطلقهاش با ماشین به شمال ببرم. قبول کردم، اما بعد از آنکه آنها را به مقصد رساندم بلافاصله به تهران برگشتم. این دختر دروغ میگوید و من او را آزار ندادهام و نمیدانم چرا از من شکایت کرده است.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.
زن جوان در تله مدیر آپارتمان
دومین شاکی سارا ۳۷ ساله است. او که به تازگی به منزل جدید اسبابکشی کردهبود بعد از چند روز به اداره پلیس رفت و از مدیر ساختمان ۴۲ساله به نام پیام شکایت کرد. او در توضیح به مأموران گفت: «سالها قبل از همسرم جدا شدم و تنها زندگی میکردم. مدتی قبل با اجاره خانهای در شمال تهران اسبابکشی کردم و بعد از چند روز جابهجایی مدیر ساختمان مقابل خانهام آمد و گفت سقف حمام طبقه پایین چکه میکند. این شد که وارد خانهام شد و بعد از بررسی سقف حمام روی مبل پذیرایی نشست و شروع به صحبت کرد. بین صحبتهایش او یکباره به طرفم آمد و از من درخواست شیطانی کرد. مقاومت کردم، اما بیفایده بود.»
با طرح این شکایت، مرد جوان بازداشت شد، اما جرمش را انکار کرد. با انکار متهم پرونده برای تحقیقات بیشتر و بازجویی از متهم به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا اینکه در اولین نوبت رسیدگی روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی حشمتیان قرار گرفت. ابتدای جلسه شاکی در حالیکه اشک میریخت برای متهم درخواست اشد مجازات کرد. سپس متهم در جایگاه ایستاد و با انکار جرمش گفت: «سالهاست مدیر ساختمان هستم و در این سالها هیچ همسایهای ناراضی نبوده است. شاکی بعد از اسبابکشی خودش مقابل خانه ام آمد و گفت مطلقه است و پیشنهاد رابطه داد. سپس از من خواست او را عقد کنم. من وسوسه حرفهایش شدم و او را صیغه کردم، اما هیچ رابطهای با او نداشتم و دروغ میگوید.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.