سرویس جامعه جوان آنلاین: انتشار چندین خبر مختلف و غیرواقعی در کنار اظهارنظرات شخصی از سوی مسئولان وزارت علوم درباره استمرار تعطیلیها، بیتدبیریهای آنان را آشکار کرده است. مثلاً مسئول کارگروه آموزش الکترونیک این وزارتخانه که چارچوب فعالیتها و مسئولیتهایش کاملاً مشخص است در موردی پا فراتر گذاشته و یکبار ماجرای حذف ترم تحصیلی را شایعه میخواند و بار دیگر در مصاحبه با رسانهها برای بازگشایی دانشگاهها زمان تعیین میکند!
فراتر از ستاد کرونا
البته معاون آموزشی وزارت علوم هم در این بین کمکار نیست؛ علی خاکی صدیق با اعلام خبرهای خود هر بار دانشجویان را سردرگم و رسانهها را در تولید اخبار معتبر به زحمت میاندازد.
چندی قبل حتی خبرگزاری بسیج دانشجویی اعلام کرد که وزارت علوم و کادر روابط عمومی این وزارتخانه طبق دستور نوروزپور (دبیر شورای اطلاعرسانی دولت) از تمامی دانشگاهها خواستهاند از اطلاعرسانیهای جزیرهای و چندصدایی خودداری کنند.
یعنی دانشگاهها درباره آغاز فعالیت مجدد دانشگاهها که موجب بلاتکلیفی و سرگردانی میلیونها دانشجو میشود، پرهیز کرده و آگاهیرسانی دراینباره را فقط برعهده ستاد ملی بیماری کرونا بگذارند. گویا وزارت علوم دراینباره همچون کودکانی رفتار میکند که دوست دارند خبرها را هرچند نادرست، اما اول خودشان بگویند و نه دیگران!
ابلاغ بخشنامه جدید
وقتی این وزارتخانه نمیتواند مسئولان خود را متقاعد کند که درباره هر موضوعی اظهارنظر نکنند و بیش از پیش به تشویش اذهان عمومی نپردازند، چگونه میتوانند توقع داشته باشند که دانشگاههای زیرنظر آنها تابع سیاستهای کلی بوده و یک روز یکی از آنها باز و دیگری تعطیل نباشد؟!
البته ناگفته نماند که کادر روابط عمومی وزارت علوم عنوان میکند که به اعضای کارگروههای تشکیل شده برای تصمیمگیریهای آموزشی در روزهای کرونایی بارها اعلام کرده است که نباید پیشنهادات خود را قبل از تصویب در ستاد کرونا رسانهای کنند و ابلاغ بخشنامه جدید به دانشگاهها که به مجاز شدن حذف ترم تحصیلی بدون احتساب سنوات اشاره دارد، کاملاً در اختیار وزارت علوم است، نه ستاد کرونا!
بیخیال تمام آموزشهای مجازی
وزارت علوم اخیراً در بخشنامهای ۲۰ بندی به نکات، پیشنهادات و شیوههایی در زمینه کاستن از آسیبهای ناشی از تعطیلی آموزش حضوری در دانشگاهها برای ادامه فعالیتهای آموزشی در نیمسال جاری پرداخته است. بخشنامهای که تناقضات عجیبی در آن دیده میشود.
به عنوان مثال در بند چهارم این بخشنامه آمده است: «حذف یک یا چند درس، بیتوجه به لزوم رعایت حداقل واحدهای انتخابی در هر نیمسال یا حذف کامل واحدهای درسی نیمسال در صورت تقاضای دانشجو مجاز است و نیمسال حذف شده جزو سنوات تحصیل دانشجو محسوب نمیشود.»
بند چهارم به خوبی نشان میدهد که دانشجویان به دلخواه میتوانند بیخیال تمام آموزشهای مجازی گذشته و آینده و همچنین زحمات اساتید در این دوران شوند و با حذف دروس خود، ترم تحصیلیشان را مجدداً بیدغدغه و سردرگمی از مهرماه ۹۹ شروع کنند!
همچنین ذکر این بند و اجرا شدن آن میتواند اینگونه باشد که تمام دانشجویان دروس خود را حذف کنند، در نتیجه ترم تحصیلی و دانشگاه تعطیل میشود؛ یعنی تصمیمی فارغ از تصمیم ستاد کرونا برای بازگشایی مجدد دانشگاهها.
برخی اساتید فرصتطلب
از طرف دیگر طبق بند هفتم یعنی «برگزاری بازه تابستانی، برای ارائه دروس کارگاهی و آزمایشگاهی، دروس ناتمام یا دروس حذف شده نیمسال جاری مجاز است.» بدون شک هستند اساتیدی که بدون هماهنگی با دانشجویان، کلاسهایی را در تابستان برگزار و دانشجویان را مجبور به شرکت میکنند، این اساتید؛ همانهایی هستند که در ایام نوروز هم کلاسهای مجازی خود را تشکیل داده و غیبتهای دانشجویان را مدنظر قرار دادند و صدای اعتراضهای زیادی را بلند کردند.
در همین مدت زمان کوتاه هم ابهامات بسیاری برای دانشگاهها و دانشجویان به وجود آمده و وزارت علوم که حال متوجه وخامت اوضاع شده سریعاً نسبت به انتشار خبری مبنی بر تشریح بخشنامه یا به قول خودشان پیشنهادنامهشان به دانشگاهها واکنش نشان میدهد.
اعتراض دولتیها
خبری که توجیهی بیش نیست و دردسر دیگری درست کرده است. در همین زمینه آهنچیان، مدیرکل آموزشی وزارت علوم اعلام کرده که «حذف ترم شامل دانشجویان دانشگاههایی که آموزش الکترونیکی داشتهاند، نمیشود.» در حال حاضر جز چند دانشگاه علمی کاربردی بقیه دانشگاهها در این مدت به آموزشهای مجازی مجهز شدند. به خاطر همین هم است که دانشجویان برخی دانشگاههای دولتی اعتراض کردهاند که بدون توجه به کیفیت آموزشی دانشگاهها این تصمیم گرفته شده و چرا آنها نباید امکان حذف ترم را داشته باشند؟
وزارت علوم وقتی میداند تا حدود ۹۰ درصد دانشگاههای سراسر کشور چنین شیوه آموزشی را پیش میبرند، چرا باید این تبصره را برجسته کند؟! از طرف دیگر چرا وقتی وزارت علوم میداند که تصمیمگیری برای بازگشایی دانشگاهها برعهده ستاد ملی مبارزه با کروناست، تصمیمگیری را برعهده دانشگاهها گذاشته و توپ را به زمین آنها میاندازد؟! دود این سردرگمیها هم به چشم دانشجویان میرود و هم تحلیل نهایی علم و پروسه علمی را در کشورمان با چالش مواجه میکند.