سرویس سیاسی جوان آنلاین: عباس عبدی فعال اصلاحطلب در دو گفتوگوی مجزا و در تحلیل چرایی معضلات جبهه اصلاحات در مقاطع اخیر پرداخته، مهمترین مشکل کنونی اصلاحطلبان را در راهبرد کلی آنها میداند و میگوید: مشکلات دیگری نیز وجود دارد ولی آنها نیز یا متأثر از همین مشکل اصلی است یا حداقل تا رفع مشکل اصلی سایر مسائل نیز قابل حل شدن نیستند. وی اضافه کرده: این روزها و در پی بروز برخی تغییرات در ساختار فعالیتهای اصلاحطلبان، پرسشی اساسی در باره آینده اصلاحطلبی و ضعف و قوتهای آنان مطرح شده است و آن اینکه آنان در نهایت چه باید کنند؟ بنده در این باره نظر کلی خود را پیشتر گفتهام، اکنون نیز میکوشم تا حدی جزئیتر بیان کنم.
بهگفته عبدی، «سیاست اصلاحطلبی چند رکن اساسی دارد، از برخی امور پرهیز و بر برخی رفتارها تأکید میکند. خشونتورزی خط قرمز است، حتی اگر مورد ستم و خشونت قرار گیرند نمیتوانند خودشان در بازتولید آن نقشی ایفا کنند. رفتارهای قانونی و در چارچوب قانون رکن دیگر است.»
او در ادامه این گفتگو که با روزنامه ایران داشته، گفته است: حتماً پرسیده میشود که اگر قوانین خوب بود و خوب اجرا میشد که دیگر مجال بحثی نبود، درست است. بسیاری از قوانین باید تغییر کنند و بیشتر از آن باید با اجرای بیطرفانه و کامل مواجه شوند. ولی هیچکدام از این موارد بهمعنای عدول نظاممند از قانون نباید تلقی شود. دفاع از حاکمیت قانون پاشنه آشیل هر نوع رفتار انحرافی است و باید به آن ملتزم بود.
این فعال اصلاحطلب با بیان اینکه مشارکت مردم، دفاع از آزادی، دفاع از حقوق بنیادین مصرح در قانون اساسی و رفع تبعیض و التزام به مردمسالاری و... همه و همه بنیانهای اصلاحطلبی است، میافزاید: نکته بعدی این است که اصلاحطلبان باید بپذیرند که ظرفیت اصلاحپذیری وجود دارد. اگر این گزاره را قبول ندارند، دیگر موضوعی برای بحث باقی نمیماند. همچنین دو بال اصلاحطلبی، حضور در عرصه عمومی جامعه و ساختار قدرت است. تا هنگامی که راهها برای یک حضور مؤثر در ساختار قدرت بسته نیست، باید آن را ادامه دهند. همچنین تا هنگامی که برای یک حضور مؤثر در جامعه و مردم فضا بسته نیست، باید این مسیر را نیز ادامه دهند.
عبدی معتقد است اصلاحطلبان طی ۱۵ سال گذشته نتوانستهاند که میان دو مسیر راهبردی یعنی حضور در جامعه و ساخت قدرت، برای تحقق مؤثر این رویکرد، موازنه جدی برقرار کنند و در برخی مقاطع نیز با رفتار خود اصل اصلاحپذیری و موفقیت این شیوه را با چالش مواجه کردهاند، بدون اینکه تبعات آن را بپذیرند. بهگفته وی، مهمترین مقطع این دور شدن از خطمشی اصلاحطلبی، در سال ۱۳۸۸ خود را نشان داد که بهتعبیر دقیق باید گفت کل اتفاقات آن مقطع زیانبار بود؛ چه برای اصلاحطلبان و چه برای حکومت و کشور. عباس عبدی در گفتوگوی دیگری با روزنامه اعتماد، به طرح موضوعاتی دیگر در این رابطه پرداخته و گفته است: سیاست یک کنش جمعی است که باید از خلال تفاهم بهدست آید و هر نتیجهای که از طریق این گفتوگوی آزاد بهدست آید، مطلوب است. وی با بیان اینکه «تصمیم اصلاحطلبان در سال ۸۸ محصول یک گفتوگوی آزاد نبود»، میگوید: وقتی اصلاحطلبان بخواهند توأمان درون نظام و اپوزیسیون نظام باشند، هزینههای هر دو نقش را میپردازند بدون اینکه از منافع این نقشها بهرهمند شوند.
عبدی در ادامه همین بحث، گریزی به عملکرد میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ زده و گفته است: انتقادم به مهندس موسوی این نیست که چرا کوتاه نیامد. او در خطمشی خودش ثابتقدم بوده و مورد احترام است. ایراد من این است که اساساً خطمشی ایشان را اصلاحطلبانه نمیدانستم.