سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: عبدالحسین سپنتا که همین روزها سالروز تولد ۱۱۳ سالگی اوست و ۴۸ سال از وفات او سپری میشود را میتوان نمونهای از یک اسطوره رسانهای در زمان خود دانست، زیرا بهرغم همه محدودیتها در وسایل ارتباطجمعی طی دهههای ۱۰ تا ۴۰ شمسی توانست به پشتوانه اراده، تحصیلات آکادمیک خود را در رشتههای تاریخ، ادبیات و ایرانشناسی تکمیل نموده، اما در نهایت راه سینما را انتخاب کند و در دورانی که فیلمهای محدود ایرانی همگی صامت بودند اولین ساخته ناطق با زبان شیرین فارسی را در استودیوهای هندوستان تهیه و بر پردههای ایران به نمایش بگذارد. او در این مدت توانست فیلمهای دیگری ازجمله فردوسی، عمر خیام، شیرین و فرهاد، چشمان سیاه و لیلی و مجنون را هم تقدیم سینمای تازهنفس کشور کند. ۱۳۱۲ به بعد سالهای تلاشهای مضاعف عبدالحسین سپنتا برای سینمای ایران بود تا پس از آن مسیر را به سوی دیلماجی کنسولگری انگلیس در اصفهان تغییر دهد و طی سالهای ۱۳۲۲ تا ۱۳۳۲ روزنامه سپنتا را در این شهر منتشر کند و دیوان شعری از سرودههای خود را به همراهی همسرش گوهرتاج سپنتا به جمع تلاشهای فرهنگی خود بیفزاید. تمامی فیلمهای سپنتا طی سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۵ در هندوستان تهیه و فیلمبرداری شد که تماماً تم ملی، حماسی و تاریخی کشور را در آن دوران داشتند. او طی طول عمر خود توانست کتابهایی همچون اخلاق ایران باستان، زرتشت که بود و چه کرد و نوآموز مزدیسنا در سال ۱۳۱۱ و منتخب اشعار میرزا عبدالوهاب گلشنپور را در سال ۱۳۱۲ تألیف کند و به چاپ برساند. عبدالحسین که زاده ۱۳۲۵ هجری قمری در تهران بود طول عمر خود را در هندوستان و عرض آن را در اصفهان سپری نمود، چهارم خرداد ۱۳۴۸ شمسی در اصفهان دار فانی را وداع گفت تا در آرامگاه خانوادگی تخت فولاد این شهر دفن شود، اما ۳۷ سال بعد و در سال ۱۳۸۵ به بهانه ساماندهی به این آرامستان که سومین قبرستان تاریخی مسلمانان در جهان است نبش قبر صورت گرفته و پیکر او و پنج تن دیگر از بستگانش به گوشهای از این محوطه و کنار دیوار یک خانه مسکونی انتقال داده میشود در حالی که سنگقبر او نیز در جریان این جابهجایی مفقود میشود. مرحوم دکتر ساسان سپنتا فرزند عبدالحسین که یکی از فرهیختگان حوزه زبان و ادبیات و موسیقی ایران بود درست یک سال پس از ساختن فیلم دختر لر یعنی اولین فیلم ناطق ایران توسط پدرش، به دنیا آمد و در سال ۱۳۹۳ دار فانی را وداع گفت تا در آستانه ۸۰ سالگی به پدر فرهیخته خود بپیوندد در حالی که توانسته بود همچون پدر گامهای بلندی برای حفظ میراث فرهنگ و هنر ایران بردارد. او در تمامی این سالها آثار صوتی نفیس استادان موسیقی عصر ناصرالدینشاه را که بر استوانههای مومی دستگاه فتوگراف «حافظالاصوات» ضبط شده و زمانی بیش از ۶۰ سال به دلیل نبودن امکانات فنی، متروک و بلااستفاده مانده بود کشف و با ساخت و ابداع ادوات دستساز و انجام تمهیدات فنی بازیابی صوتی کند و تحلیل و توصیف سبک و ویژگی هنری آثار بازیابی شده را در برنامههای رادیو و تلویزیون سالهای قبل از انقلاب اسلامی عرضه کند. شاید اگر تلاشهای او نبود، بسیاری از آثار موجود در آرشیو رسانه ملی امروز به همان سرنوشتی دچار میشد که پیش از این شده بود. مرحوم ساسان سپنتای پسر که توانست یاد پدر را نیز در دامنه فرهنگ و هنر جاودانه کند طی یکی از مصاحبههای خود قبل از وفات میگوید: «سال ۱۳۳۴ که در دانشگاه تهران تحصیل میکردم و موسیقی را نزد استاد صبا، کلنل وزیری و روحالله خالقی میآموختم، بهسختی توانستم صفحات قدیمی از آثار اساتید را پیدا کنم ضمن اینکه تعداد زیادی از آنها مربوط به این افراد بهویژه مرحوم خالقی آهنگساز سرود «ای ایران» که جمعآوری شده بود در سال ۱۳۵۸ نابود شد و شاید هم به تاراج رفتند».
ناگفته نماند آثار و تحقیقات دکتر ساسان سپنتا همواره از سوی دانشگاه Durham، سازمان جهانی یونسکو، دانشگاه اصفهان، کنسرواتور شیان، انجمن خاورشناسان شوروی سابق «تاجیک» و مؤسسه بینالمللی لینگافون «لندن» مورد تقدیر و بررسی قرار گرفت. ساسان سپنتا در سال ۱۳۴۸ از پایاننامه کارشناسی ارشد و دکترای خود در رشته زبانشناسی دانشگاه تهران و همچنین کاربرد دستگاههای الکترونیک در بررسی فیزیکی «آکوستیکی»، آواهای زبان و اندازهگیری فرکانس صدای خوانندگان نیمقرن اخیر ایران دفاع کرد و در سال ۱۳۵۱ با دفاع از پایاننامه خود تحت عنوان «بررسی فونتیکی خصوصیات واژههای زبان فارسی» به اخذ دکترا نائل شد و به تدریس در مدرسه عالی ترجمه، دانشگاه تهران و دانشگاه درهام انگلستان پرداخت، اما همیشه آموزش در دانشگاه اصفهان را در اولویت کار خود قرار داده بود تا پس از پیوستن به مرحوم پدر فرهیخته خود مفتخر و سربلند باشد.
*روزنامهنگار پیشکسوت