سرویس حوادث جوان آنلاین: زمستان سال۹۶ مأموران پلیس تهران از قتل مردی به نام اصغر در خانهاش با خبر و در محل حاضر شدند. همسر آن مرد که در محل حضور داشت، گفت: «امروز قرار بود دو نفر از همکاران شوهرم به خانه ما بیایند. به همین خاطر من و فرزندم از خانه بیرون رفتیم، اما بعد از ساعتی که به خانه برگشتم با جسد شوهرم روبهرو شدم و فهمیدم کارت عابر و تلفن همراه او نیز سرقت شده است. شوهرم مدتی است با یکی از آنها به نام مجتبی اختلاف حساب دارد احتمال میدهم او از ماجرای قتل خبر داشته باشد.»
بعد از این توضیحات یکی از دوستان مقتول به نام علیرضا بازداشت شد. او وقتی مورد تحقیق قرار گرفت به مأموران گفت: «امروز مهمان خانه اصغر بودیم. مجتبی و اصغر مدتها با هم اختلاف حساب داشتند به همین خاطر اصغر از من خواست تنها باشند تا با هم صحبت کنند. این شد که از خانه بیرون آمدم، اما ساعتی بعد هر چه با آنها تماس گرفتم کسی پاسخگو نبود.» با ثبت این اظهارات مجتبی نیز بازداشت شد. او در همان بازجوییهای اولیه با اقرار به جرمش روانه زندان شد. پرونده صبح دیروز روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی قرار گرفت. ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «گچکار هستم و اصغر معمار بود. سالها با هم همکار بودیم تا اینکه بابت کارکردن در یک ساختمان از او ۶ میلیون تومان طلبکار شدم. هر بار پولم را میخواستم او طفره میرفت تا اینکه آخرین بار قرار شد همدیگر را ببینیم و حرف آخر را بزنیم به همین خاطر مرا به خانهاش دعوت کرد.»
متهم ادامه داد: «شب عید بود و نیاز شدیدی به پول داشتم. آن شب علیرضا هم آنجا بود، اما با درخواست اصغر از خانه بیرون رفت. او شروع به صحبت کرد و گفت طلبم ۲میلیون تومان بیشتر نیست. از آنجائیکه نیاز شدید داشتم قبول کردم، اما از دادن این مبلغ نیز طفره میرفت. با شنیدن این حرف عصبانی شدم و دست به چاقو شدم و یک ضربه به او زدم. مقتول هنوز نفس میکشید که رمزکارتش را خواستم، اما او مقاومت کرد. این شد که ضربه دوم را زدم سپس گفتم اگر رمز کارتش را بدهد با اورژانس تماس میگیرم، اما او قبول نکرد. آنجا بود که ضربه آخر را زدم و برای اینکه دستگیر نشوم تلفن همراهش را برداشتم و فرار کردم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.