سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در مسئله ازدواج شاید نتوانیم اتفاقات غیر منتظره را پیشبینی کنیم، اما میتوانیم با یک سری انتخابهای درست و به دنبال آن رفتارها و واکنشهای بجا جلوی رخ دادن برخی اتفاقات را بگیریم. البته یک چیزهایی هم وجود دارد که از عهده ما خارج است.
در زندگی فرزندان مان کنجکاوی نکنیم
دختر و پسر جوان وقتی زندگی مشترک خود را شروع میکنند خیلی هم توقعی نیست که از همان ابتدا بهترین عملکرد را داشته باشند. یک جاهایی به کمک و راهنمایی دیگران نیاز دارند، اما کجا و چگونه راهنمایی بگیرند مهم است. پدر و مادرها بهتر است زیاد در زندگی مشترک فرزندان خود کنجکاوی نکنند و به بهانه اینکه تجربه بیشتری دارند و چند پیراهن بیشتر از آنها پاره کردهاند و... نظرات مختلفی را صادر نکنند و بهتر است دخالتهای خود را کمتر کرده و به فرزند خود اجازه رشد دهند.
پدر و مادری که دختر و پسر خود را به خانه بخت میفرستند موظف هستند قبل از این ازدواج یک سری آموزشها را به آنها بدهند یا شرایطی را برایشان فراهم کنند تا بتوانند نسبت به این مسئله آگاهتر شوند و دانش خودشان را بیشتر کنند. هرچه آگاهی نسبت به ازدواج بیشتر باشد مطمئناً رویارویی با چالشها و حل و فصل آنها بهتر خواهد بود.
آنها دیگر دختر و پسر خانه نیستند!
بعد از ازدواج دختر و پسر اولویتهای زندگی یکدیگر خواهند شد. پدر و مادر میشوند جزو اولویتهای بعدی. نقشهای آنها تغییر میکند. یعنی یک نقش زن و شوهری نیز به آنها اضافه میشود و گستره زندگیشان را در بر میگیرد. دیگر آنها دختر و پسر خانه نیستند که شما برایشان تصمیم بگیرید، انتخاب کنید و به جایشان اظهار نظر کنید.
شما پدر و مادرها باید نقش جدید فرزندان خود را بپذیرید و از کنترل آنها دست بردارید. اکنون دختر و پسر شما برای خود یک خانواده تشکیل دادهاند و حتی میتوانند فرزندانی را در این کانون پرورش دهند. پس چطور شما همچنان فکر میکنید که آنها بچه هستند و نمیتوانند زندگی را پیش ببرند؟ بگذارید آنها در زندگی مشترک یک جاهایی اشتباه کنند و شکست را تجربه کنند. مگر چه میشود؟ آسمان به زمین میآید؟ مگر خود شما پدر و مادرها اشتباهاتی نداشتهاید و روزهای سختی را پشت سر نگذاشتهاید؟ پس چرا حالا فرزندان خود را راحت نمیگذارید؟
کوشش و خطا حق آنهاست
بگذارید آنها هم طعم بزرگ بودن و اختیار داشتن را تجربه کنند. به آنها این اطمینان را بدهید و راه را برایشان باز بگذارید. حتی اگر اشتباه انتخاب کنند و تصمیم بگیرند. این حق آنهاست که در زندگی مشترک کوشش و خطا کنند. اگر به ازدواج فرزند خود رضایت دادید به این معنی است که به استقلال و حق انتخاب و داشتن اختیارات وی رضایت دادهاید. پس سر خود را از زندگی آنها بیرون بکشید و اجازه دهید تا پخته و بزرگ شوند. سعی کنید از دور مراقب آنها باشید و به آنها کمک کنید.
اغلب پدر و مادرها وقتی بدانند فرزندان آنها از پس زندگی مشترک خود برمی آیند خیالشان راحت میشود و دست از دخالت کردن و کنترل فرزند خود برمیدارند. چون آنها نگران و دلواپس فرزند خود هستند، اما بعضی والدین پا را فراتر گذاشته و سعی بر آن دارند که کل زندگی فرزند خود را احاطه کنند و نگذارند بدون مشورت با آنها، فرزندانشان حتی آب بخورند!
بهتر است دختر و پسر مقتدر بوده و حد و مرز خود را مشخص کنند تا والدین این چنینی پا پس بکشند. وابستگی عامل بسیار مخربی است که گاهی اوقات زندگی را خراب میکند. اول فرزند خود را مستقل کنید و از وابستگیها برهانید، بعد او را به خانه بخت بفرستید. در غیر این صورت ظلم بزرگی به او میکنید.
چند توصیه به زوجهای جوان
-سعی کنید خودتان را مستقل و بینیاز از پدر و مادرها کنید تا بتوانید راه برخی دخالتهای نابهجای والدین را بر زندگی مشترک خود ببندید. نه اینکه از آنها کمک نگیرید، اما به آنها وابسته هم نباشید. روی پای خودتان بایستید. هرچند برایتان مشکل باشد.
-با همسر خود قراردادهایی ببندید و برای زندگی خود حد و مرز مشخص کنید. مثلاً مشخص کنید که هر حرف و مشکلی هست بدون اجازه طرفین در خارج از خانه مطرح نشود یا مثلاً اگر قرار هست کمکی گرفته شود با رضایت طرفین باشد.
- با پدر و مادرهای خود صحبت کنید و محترمانه به آنها بگویید که ما میتوانیم خودمان برای زندگی خود تصمیم بگیریم. لطفاً این فرصت را به خود ما بدهید. درست است که ایشان پدر و مادر شما هستند و بسیار هم محترم، اما اکنون شریک زندگی شما کس دیگری است که شما با چشمانی باز او را برای این مشارکت انتخاب کردهاید. پس بیگدار به آب نزنید و نگویید پدر و مادر بزرگتر هستند و نظرشان در زندگی زناشویی ما ارجح است. قطعاً این چنین به زندگی مشترک خود آسیب میزنید.
-همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که همسر شما اولویت اول زندگی شماست. اگر قرار است همچنان پدر و مادر شما اولویت اول شما باشند پس چرا ازدواج کردهاید؟
-گفتوگوی سالم را یاد بگیرید تا بتوانید پای درد دل همسرتان بنشینید وگرنه احتمال زیادی وجود دارد که همسر شما درد دلش را نزد خانوادهاش ببرد و راه را برای دخالت ایشان به زندگی شما باز کند. بیتوجهی به همسرتان ناخودآگاه وی را به سمت خانوادهاش که بیشترین توجه و محبت را به او داشتهاند و دارند، میکشاند. طوری رفتار نکنید که همسر شما از انتخاب شما پشیمان شود و راه برای دخالت و حضور دیگران در زندگی شما باز شود.
-سعی نکنید بین همسرتان و خانواده اش، به خصوص پدر و مادرش قرار بگیرید. این طور کار را برایش سخت میکنید. چون قطعاً نمیتواند خانوادهاش را که این همه برایش زحمت کشیدهاند، رها کند. پس مجبور میشود از آنها فرمان ببرد.
-در جمع به همسر خود احترام بگذارید. مسائل و مشکلات زندگی خود را در جمع مطرح نکنید. اگر چنین رفتار کنید ممکن است زندگیتان را از دست بدهید.
-اگر پیشنهاد خوبی از دیگران برای حل مشکلات خود پیدا کردید قبل از هر اقدامی آن را با همسر خود مطرح کنید و رضایت او را هم به دست بیاورید. چرا که نظر او ۵۰ درصد قضیه است.
- لزومی ندارد وقتی که ازدواج کردید هر شب به خانواده پدری خود سر بزنید. با چنین رفتاری نشان میدهید هنوز استقلال عاطفی و روانی ندارید و نباید ازدواج میکردید. مادر و پدر شما بهترین افراد دنیا برایتان هستند. اما حالا دیگر همسرتان شریک زندگی شماست. شیرینیها و تلخیهای زندگی را با همسرتان تجربه کنید.
-وقتی همسر خوبی باشید، مقتدر باشید و کنترل زندگی را به دست بگیرید، وقتی با هم متحد باشید و به هم احترام بگذارید و قوانین مشخصی را برای زندگی خود تعیین کنید، این یعنی هیچ کس حق دخالت در زندگی ما ندارد. چون خودمان از پس زندگی خود برمیآییم.
*روانشناس بالینی