سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: عملیات الی بیتالمقدس بهعنوان یکی از موفقترین عملیاتهای جمهوری اسلامی ایران در طول دفاعمقدس شناخته میشود که منجر به آزادسازی شهر مهم و استراتژیک خرمشهر از دست ارتش بعث عراق شد. در این عملیات فرماندهان و نیروهای شاخص و سرشناس زیادی حضور داشتند و همه با هم فقط برای یک هدف که آزادی خرمشهر باشد، میجنگیدند. آزادی خرمشهر به راحتی اتفاق نیفتاد و در مراحل مختلف عملیات چندین فرمانده بزرگ به شهادت رسیدند. محسن وزوایی یکی از فرماندهانی بود که همراه نیروهایش در عملیات الی بیتالمقدس تا پای جان جنگید و در مرحله اول عملیات در ۱۰ اریبهشت ۱۳۶۱ در راه آزادسازی خرمشهر آسمانی شد.
استعداد و هنر جنگاوری محسن وزوایی از همان روزهای نخست ورودش به جبهه برای فرماندهان مشخص شد. به دنبال تجاوز عراق به ایران، داوطلبانه به جبهه غرب عزیمت کرد. با ورود او به این منطقه، تحولی پدید آمد؛ بهگونهایکه در عملیات سرنوشتساز پارتیزانی بهعنوان فرمانده گردان، مسئولیت محور تنگ کورک تا حد فاصل تنگ حاجیان را برعهده گرفت و ضمن حملهای پارتیزانی به مواضع و استحکامات دشمن، به کمک همرزمان خود، ارتفاعات حساس و سوقالجیشی تنگ کورک را از تصرف قوای اشغالگر بعث خارج ساخت.
ورود محسن وزوایی به جبهه خبر از حضور یک نیروی کارکشته و پرروحیه میداد. او در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشتماه ۱۳۶۰ طرحریزی شده بود، بهعنوان فرمانده گردان وارد عمل شد. در این عملیات، او با آن که مجروح شده بود، ولی با گامی استوار و خستگیناپذیر و روحی امیدوار به نبرد ادامه میداد. در حین عملیات، بیشتر رزمندگان شهید یا مجروح شده و تنها محسن و چند رزمنده دیگر زنده بودند و شگفت آن که همین چند نفر، توانستند ۳۵۰ تن از نیروهای کماندوی بعث عراق را به اسارت بگیرند.
شهید وزوایی در ۲۰ آذر ۱۳۶۰، در عملیات «مطلعالفجر» فرمانده بود. در اسفند سال ۱۳۶۰ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و تیپ تازه تأسیس محمد رسولالله (ص) شد که در عملیات «فتحالمبین»، این گردان نوک عملیات بود. اوج هنرنمایی شهید وزوایی در این عملیات سرنوشتساز است.
حاج احمد متوسلیان برای این عملیات از همان اول به محسن تأکید کرده بود که گردانهای چپ و راست شما عمل میکنند و تو نباید وارد درگیری بشوی و فقط باید عبور کنی. چون اگر نیروها موفق میشدند توپخانه دشمن را بگیرند و راه آتش را میبستند، نیروهای عراقی خلع سلاح میشدند.
نیروها در تاریکی نیمه شب مسیر را گم میکنند. جز سیاهی شب چیزی معلوم نیست و در این لحظه حساس همه نگاهها به تصمیم فرمانده است. شهید وزوایی جای هراسان شدن به جلوی تک رفت، تک و تنها قامت نماز بست و به خدا توسل کرد. پس از پایان یافتن نماز، محسن وزوایی بلند شد و راه افتاد و به نیروهایش گفت دنبال من بیایید. نیم ساعت یا ۴۰ دقیقه بعد به همراه نیروهایش به توپخانه عراقیها رسیدند و ۹۴ قبضه توپ عراقی به دست رزمندگان افتاد. این فتحالفتوح یکی از کلیدهای مهم در سرنوشت عملیات فتحالمبین بود. پس از این اتفاق بعثیها دیگر از نام گردان حبیب و شهید وزوایی میترسیدند.
پس از عملیات فتحالمبین، شهید وزوایی که فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا را بر عهده گرفته بود، خیلی سریع خودش را برای عملیات الی بیتالمقدس آماده میکند. شرایط عملیات در همان نخستین روز بسیار سخت و سنگین بود. مرتضی مسعودی، فرمانده گردان مقداد نبرد شهید وزوایی و یاران او در ایستگاه گرمدشت روز اول عملیات بیتالمقدس (۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱) را چنین توصیف میکند: «فرمانده محور ما، برادر وزوایی، به دلیل موقعیت وخیم منطقه ناچار شد خودش وارد عمل بشود و به آنجا بیاید و از آنجا که آتش دشمن شدید بود و آتش توپ، تانک و سلاحهای دیگر دشمن روی منطقه شدیداً اجرا میشد و هلیکوپترهای عراقی هم از آسمان آنجا را زیر آتش گرفته بودند، یکسری از بچههای ما مظلومانه زیر آتش سهمگین دشمن به شهادت رسیدند. برادر وزوایی و چند نفر دیگر از بچهها هم همانجا به شهادت رسیدند. نفرات همراه ایشان عبارت بودند از برادر حسین تقوی منش، معاون شهید وزوایی و بیسیمچی ایشان.»
دقایقی بعد، عباس شعف، فرمانده گردان میثم تمار، با بیسیم خبر شهادت وزوایی را به حاج احمد متوسلیان داد؛ خبری که گریه حاج احمد را درآورد. به صلاحدید حاج احمد، قرار شد خبر شهادت وزوایی برای جلوگیری از تضعیف روحیه نیروهای خط مکتوم بماند. به همین خاطر عباس شعف و چند نفر دیگر از مسئولان گردان میثم، پیکر وزوایی را درحالیکه صورتش را با چفیهای سیاه پوشانده بودند، با استفاده از موتورسیکلت به سرعت از صحنه درگیری به عقب منتقل کردند.