سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: خانم «استویانا لوبیتا ابرادو» بعد از تشرف به اسلام نام زهرا را بر خود نهاد. او از اهالی شهر تیمیشوارای رومانی و اقلیت صربهای رومانی است که توانست در رشته دندانپزشکی در ایران بورسیه شود. دکتر زهرا چند سالی است که در اردوهای جهادی نیز حضوری فعال دارد. وی از اعضای انجمن تازهمسلمانان و مؤسسه رهیافتگان است. فرصتی دست داد تا با او گفتگو کنیم...
چطور با اسلام آشنا شدید؟
در دانشگاه دانشجویان مسلمان که خارجی بودند نیز درس میخواندند و من با آنها آشنا شدم و از این طریق درباره اسلام شناخت پیدا کردم. این دانشجویان از کشورهای مختلفی مانند فلسطین، عراق، کویت و سودان بودند. کمکم به خاطر رفتار خوب و متانتی که به عنوان مسلمان داشتند جذب اسلام شدم و در کافه دانشجویی با آنها حرف میزدم. خیلی مودب، مهربان و جدی بودند. برای همین کنجکاو شدم درباره فرهنگ اسلامی بیشتر بدانم، کتابهایی تهیه کردم و شروع به مطالعه کردم تا اینکه در ترم دوم دانشگاه مسلمان شدم.
چه چیزی باعث شد راهی ایران شوید؟
ابتدای تشرف به اسلام خیلی سخت بود تا مسائل فقهی، طهارت و حجاب را یاد بگیرم. با این حال تلاش میکردم به عنوان مسلمان آموزش ببینم تا اینکه با دانشجویان ایرانی که برای اردوی تحقیقاتی از دانشگاه شهید بهشتی به اروپای شرقی آمده بودند آشنا و مترجم آنها شدم. بعد از این برای تحصیل در ایران انتقالی گرفتم تا بهتر احکام و فرهنگ اسلامی- ایرانی را یاد بگیرم. اول قصد ماندن دائم نداشتم، اما بعداً به خاطر مسائل خانوادگی، مالی و عقیدتی ماندگار شدم.
خانواده شما مشکلی با تغییر دین نداشتند؟
دین خانوادهام ارتدوکس بود که زمان حکومت کمونیستی همچنان به عقاید خود پایبند بودند. بعد از مسلمان شدنم به شدت میترسیدند. فکر میکردند عضو گروه تروریستی تندرو شدم، وقتی دیدند رفتارم تغییر نکرده گفتند همسر مسلمانش او را سحر کرده، ولی دیدند این طور نیست. هر فکری به ذهنشان خطور کرد تا مسلمانی من را توجیه کنند، چون اغلب مردم کشورم افکار بستهای داشتند و دین اسلام را نمیپذیرفتند.
کسی هم از خانواده مسلمان شد؟
یک برادر دارم که وقتی مسلمان شدم خیلی راحت پذیرفت با این ایده که تو خواهر من هستی فرقی نمیکند چه دینی داشته باشی. پدربزرگ و مادربزرگم مسلمان شدند. مادربزرگم مسیحی واقعی بود، وقتی مسلمان شدم از من سؤالاتی کرد. برایش جالب بود که در اسلام هم اعتقادات شبیه مسیحیت است و گفت او هم یک عمر همین اعتقادات را داشته. عقاید شیعی و اهل بیت (ع) به آن اضافه شده. وقتی قرآن را خواند گفت درست است و همه اینها در انجیل آمده و مسلمان شد. پدربزرگم هم با اینکه پیر و بیمار بود، خیلی راحت پذیرفت و مسلمان از دنیا رفت.
مراکز اسلامی و شیعی در رومانی وجود دارد؟
تا جایی که اطلاع دارم مراکز شیعی نداریم در حد گروههای کوچک چند نفره هستند، ولی انجمنی ثبت نشده است برعکس در رومانی وهابی زیاد داریم.
فکر میکنید اسلام چه چیزی به شما داد؟
خوشبختی که وابسته به زمان و مکان نیست بدون هیچ شرایط خاصی وجود دارد. وقتی آدم احساس خوشبختی میکند حتی اگر تنها و غریب هم باشد باز هم این حس را دارد و من بعد از مسلمان شدن این حس را پیدا کردم.
داشتن حجاب سخت نبود؟
وقتی مسلمان شدم حجاب نداشتم. دو سال بعد مقید شدم، چون آنجا پلیس اخطار داده بود و دانشجویان مسلمان اخراج میشدند، از طرف پلیس هم برای من اخطار آمده بود برای همین در دانشگاه حجاب نداشتم، ولی حجاب را به عنوان اصلی در اسلام پذیرفته بودم، اما لباسهایم پوشیده و بلند بود. موهایم را همیشه میبستم بدون آرایش و همیشه در کیفم روسری داشتم تا خارج از دانشگاه و به دور از دید پلیس سر کنم. دوستانم که نمیدانستند مسلمان شدهام با تعجب به من میگفتند تو هیپی شدهای!
نماز خواندن چطور؟
خیلی سخت بود، چون باید عربی تلفظ میکردیم و من عربی نمیفهمیدم. برای همین به لاتین برایم نوشتند چهار ماه طول کشید تا بتوانم نماز بخوانم.
قرآن را به زبان رومانیایی میخواندید؟
ترجمه صربستانی قرآن را خواندم. یک بوسنیایی که در ترکیه زندگی میکرد قرآن را ترجمه دقیق و خوبی کرده بود آن را تهیه کردم و خواندم.
با کدام یک از اهل بیت بیشتر مأنوس هستید؟
چون بیشتر ذکر امام حسین (ع) میشود و در جلسات و روضهخوانیها از این امام یاد میشود ایشان را بیشتر میشناسم، اما از طرفی من یک زن هستم و احساسات زنانه دارم برای همین با حضرت زهرا (ع) انس بیشتری دارم و احساسم خاصتر است.
چه چیز اهل بیت شما را مجذوب کرده است؟
آنها هیچ سازشی با بیعدالتی و ظلم ندارند، دروغ و ریا در رفتار و گفتارشان نیست و اخلاص و صداقت دارند برای همین آرامشدهنده و باورپذیر هستند و در یک کلام اهل بیت انسانهایی کامل و تجلی ارزشهای والای انسانی هستند. این برایم بسیار جالب توجه بوده است. این رفتار در شیعیان هم دیده میشود که همیشه شجاع و محکم هستند.
با کدام آیات قرآنی بیشتر انس دارید؟
از همان زمان که مسلمان شدم با خواندن قرآن آرامش میگرفتم، ولی در بین آیات قرآنی آنجا که خدا میفرماید به ریسمان الهی چنگ بزنید و آن را رها نکنید خیلی برای من و دوستان تازه مسلمانم که در این راه سختیهای زیادی متحمل شدهایم تأثیرگذار بوده است و حقیقتاً آرامش گرفتم یا آیهای که خدا میفرماید غصه نخورید مشکلات شما حل خواهد شد برایم لذتبخش بوده است.
بزرگترین مشکل تازهمسلمانان رومانیایی چیست؟
بزرگ کردن و تربیت فرزندانشان در محیط آنجا، چون بقیه مشکلات قابل تحمل و رفع است، اما فضا و محیط آنجا اسلامی نیست خواه ناخواه بچهها در فضای غیراسلامی بزرگ میشوند و این خیلی سخت است.
اگر بخواهید اسلام را به یک خارجی غیرمسلمان معرفی کنید چه میگویید؟
واقعیت درباره تمام مسائل دنیا در اسلام راهکار وجود دارد و دینی کامل است. یک روش فوقالعاده انعطافپذیر در زندگی دارد که متناسب با آناتومی و طبیعت انسان است بنابراین برای یک غیرمسلمان و ناآشنا درباره این مسئله مهم صحبت میکنم تا نگاهش را به اسلام معطوف کنم.
شما یک پزشک هستید. در این باره چیزی بوده که میل و کشش شما را به اسلام بیشتر کند؟
قبل از مسلمان شدن، بین فطرت بشر و هستی از طرف خدا و تئوری انفجار بزرگ شک داشتم که کدام واقعی است؛ تئوری داروین و تکامل بشر یا هستی انسان. بعد از تشرف به اسلام به عنوان یک دندانپزشک دیدم یک نظام فوقالعاده کامل و زیبا و هماهنگ داریم که هر بار بیشتر از قبل مجذوب این عظمت میشوم همین باعث شد تا خیلی بیشتر عاشق کارم شوم.
مردم از شما سؤال هم میکنند؟
بله خیلی زیاد، برخی تکراری هستند اینکه چرا مسلمان شدم؟ چرا به ایران آمدم؟ چرا حجاب کامل دارم و... برای همین مدتی به سخنرانی نمیرفتم. البته این یک واقعیت است، اکثریت حرفهای یک خارجی برایشان جذاب است. در این میان بعضی مرتد شده بودند و گرایشم به اسلام را قبول نداشتند و با من مخالف میکردند. به آنها میگفتم به اسلام گرایش پیدا کردم، چون آن را شناختم و متأثر از نظام کشور ایران نیستم. اگر حکومت اسلامی در کشور دیگری بود قطعاً آنجا میرفتم.
از مسلمان شدن خود خاطره خوبی هم دارید؟
بله خیلی زیاد به خصوص اینکه در ایران هستم و ایرانیها مردمانی مهربان و خونگرم و مهماننواز هستند. از وقتی مسلمان شدم و از همان زمان که شهادتین را گفتم احساس کردم تازه متولد شدهام. همه چیز برایم تازگی داشت و به قدری خوشحال بودم که در چهرهام هم پیدا بود. دیگران میگفتند عوض شدهای! زیباتر شدهای! حس و حال خوبی داشتم.
شما در اردوهای جهادی هم شرکت میکنید، مشکل نیست؟
نه اصلاً مشکل نیست. دو سال است که در اردوهای جهادی هستم. قبلاً از تلویزیون دیده بودم، برایم جالب بود برای همین تصمیم گرفتم من هم بروم. کمک کردن به دیگران احساس معنوی و آرامش خوبی به انسان میدهد. همه چیز اردوها خوب است، اینکه بتوانیم نیاز افراد نیازمند را برطرف کنیم با وجود خستگیها شیرین و لذتبخش است.
از اولین سفر به مشهد خاطرهای دارید؟
بله یادم است تازه به ایران آمده بودم دانشجو بودم و پولی نداشتم. یک بار در اردوی دانشجویی سفر به مشهد شرکت کردم. فارسی هم نمیدانستم. میگفتند هر کس برای اولین بار به زیارت امام رضا (ع) بیاید سه خواسته او برآورده میشود. خیلی هیجان داشتم. جمعیت زیادی به زیارت آمده بودند و شلوغ بود با این حال احساس آرامش داشتم. آنجا زمان و مکان را از یاد برده بودم و دلم میخواست فقط روبهروی بارگاه امام بنشینم.
اربعین چطور؟ تا به حال رفتهاید؟
به همراه خانواده به زیارت عتبات رفتهام، اما خارج از ماه محرم بوده است. قابل توصیف نیست. آنجا تازه معنای زندگی را میفهمیم. به دارالسلام هم رفتم، یک تکه جدا از تاریخ بشر که حس و حال دیگری دارد، اما متأسفانه هنوز در سفر اربعین نبودهام.
اگر بخواهید در رومانی تبلیغ اسلام داشته باشید چه میکنید؟
مردم رومانی مذهبی هستند، اما باید اول دین خودشان را معرفی کنیم و به آنها بشناسانیم، چون انجیل تحریف شده است. به نظرم اگر دین واقعی مسیحیت را معرفی کنیم بهتر میتوانیم اسلام را معرفی کنیم، اسلام در راستای مسیحیت و تکامل آن است. بعد هم اینکه وقتی از دینشان حرف بزنیم خود به خود کنجکاو میشوند که دین خودت چیست و درباره خودت سؤال میکنند آن وقت مناسب است و میتوانیم از اسلام برایشان بگوییم.
نظر رومانیاییها درباره ایران و تشیع چیست؟
چون اطلاعات آنها از دریچه رسانههاست و چیزی نمیدانند، عمدتاً ایران را کشوری تروریست و مهاجم میدانند. مردمانی خشن و بیرحم و تندرو دارد که به دنبال انفجار و کشتار مردم هستند؛ البته اینها را در قالب فیلم درباره ایران دیدهاند. دنبال مسائل دینی و سیاسی نیستند.
به نظرتان سینما میتواند چهره ایران را خوب معرفی کند؟
قطعاً هنر مؤثر است و روی شناخت و دیدگاهشان اثر میگذارد. در زمینه دین هم همین طور مردم دوست دارند زندگی افراد مذهبی را ببینند و، چون لازم است اول دین خودشان را درست بشناسند. اگر فیلم «بشارت منجی» را به زبان رومانیایی ترجمه کنند به نظرم میتواند به آنها بفهماند که مسیحیت و انجیل چقدر تحریف شده است. از سویی وجه اشتراک ما با ایرانیها خیلی زیاد است. رومانیاییها هم مثل ایرانیها مردمانی خانوادهدوست و خونگرم هستند. به نظرم اگر روی اشتراکات در حوزه هنر و فیلم کار شود میتوان رابطه خوبی بین مردم دو کشور برقرار کرد و تصویر منفیای که از ایرانیها دارند را برطرف ساخت.