سرویس سیاسی جوان آنلاین: زمانی که در سال ۱۳۴۲ حضرت امام خمینی (ره) در سخنرانی آتشین خود درباره نفوذ اسرائیل در امور ایران و سایر کشورهای اسلامی صحبت کردند و در مورد خطرات توطئههای این رژیم هشدار دادند، زمینه برای آغاز عصر جدیدی از مبارزه برای استقلال کشورهای اسلامی در برابر سلطهگران آغاز شد.
ایشان در آن سخنرانی فرمودند: اسرائیل نمیخواهد در این مملکت دانشمند باشد، اسرائیل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد، اسرائیل نمیخواهد در این مملکت علمای دین باشند، اسرائیل نمی خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد.
نگاهی به اسناد مهم همکاری رژیم طاغوت با اسرائیل به خوبی نشان دهنده درستی سخنان حضرت امام بود. ایران و رژیم صهیونیستی به رغم اینکه در آن زمان رابطه رسمی با یکدیگر نداشتند، اما حجم روابط سیاسی، امنیتی و اقتصادی آنها فراتر از کشورهای معمول بود.
ایران در پروژههای مهمی همچون توسعه کشاورزی دشت قزوین به شرکتهای رژیم صهیونیستی اجازه فعالیت داده بود. از سوی دیگر قراردادهای تسلیحاتی کلانی نیز بین دو طرف به امضا رسید که نمونه آن پروژه ساخت موشک بالستیک با اسم رمز «شکوفه» بود. در مقابل ایران نیز سرمایهگذاریهای کلان اقتصادی فراوانی در خاک رژیمصهیونیستی انجام داد که نمونه آن کمک برای احداث خط لوله کرکوک به حیفا بود.
در این میان مبارزان انقلابی ایران نیز از همان ابتدا رابطه نزدیکی با مجاهدان و گروههای فلسطینی بر قرار کرده و مبارزه با رژیمصهیونیستی یکی از مهمترین مولفههای انقلاب اسلامی ایران بود. در مقابل هم رژیم طاغوت کمکهای فراوانی را برای مقابله با انقلابیون از سوی اسرائیل دریافت کرد.
ایران و موجی که علیه سلطه رژیم صهیونیستی برانگیخت
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران مبارزه با رژیم صهیونیستی از حالت چریکی به صورت منسجم و عملیاتی درآمد. سفارت رژیم صهیونیستی در تهران بلافاصله در روز ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ تعطیل و به سفارت فلسطین تبدیل شد.
از همان سالهای ابتدایی انقلاب و با توجه به حملات مداوم رژیم صهیونیستی به کشورهای مسلمان کمک به دولتها و جنبشهای مسلمان در دستور کار نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. اوج این اقدام نیز اعزام تعدادی از نیروهای مشترک ارتش و سپاه برای مقابله با حمله رژیم صهیونیستی به لبنان بود. اگرچه این نیروها در نهایت با صلاحدید حضرت امام در خصوص اولویت مقابله با رژیم بعثی عراق به تهران بازگشتند، اما حضور آنها توانست پایهگذار جنبشی شود که امروز ما آن را به نام حزبالله لبنان میشناسیم.
نکته مهم این است که این حضور بیش از آنکه به واسطه حضور نیروهای مسلح باشد به دلیل نفوذ معنوی ایران شکل گرفت. در حقیقت کشورهای فرامنطقهای از جمله امریکا تلاش میکنند با احداث پایگاههای مجهز و با هزینههای گسترده نظامی حضور خود را در منطقه خاورمیانه تثبیت کنند، اما در مقابل مهمترین راهبرد ایران گسترش نفوذ معنوی خود در کشورهای مختلف بوده است، به عنوان مثال عراق با جمعیت وسیع شیعی و ارتباطات قوی فرهنگی که راهپیمایی اربعین تنها یکی از نمونههای آن است، مهمترین خاکریز عمق راهبردی ایران در منطقه است؛ منطقهای که تاکنون در مقابل اکثر توطئهها برای جدایی از ایران ایستادگی کرده است.
مقابله با رژیم صهیونیستی، مهمترین عامل نفوذ منطقهای ایران
حضور و نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه غرب آسیا، دارای سه وجه مکمل است؛ وجه اول، فرهنگ دینی با تأکید بر وحدت شیعه و سنی و پرهیز از طایفهگرایی است که میان ایران و مردم منطقه، نوعی همبستگی را به وجود میآورد. وجه دوم، فرهنگ سیاسی و الگوی مردمسالاری دینی است که به عنوان الگویی بومی برای تلفیق دین و دموکراسی و در مقابل الگوی لیبرالدموکراسی غربی مطرح شده است. انقلاب اسلامی ایران در سال۱۳۵۷ توانست برای اولین بار حکومتی بر مبنای اصول اسلامی به وجود بیاورد و این یعنی تولد یک پیشاهنگ برای جنبشهای اسلامی که سالها بود دچار رکود و درجازدگی شده بودند. این انقلاب اسلامی ایران بود که به حرکتها و نهضتهای جهان اسلام امید و انسجام و به باورهای فکری و نظری این جنبشها عینیت بخشید.
وجه سوم، استکبارستیزی جمهوری اسلامی ایران در کنار به رسمیت نشناختن رژیمصهیونیستی است؛ گفتمانی که بیشترین طرفدار را در میان تودههای محروم منطقه غرب آسیا دارد. استکبار از دیدگاه فرهنگ سیاسی اسلام، وجود نوعی سلطهگری و سلطهجویی و بهرهکشی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی توسط اقلیت محدودی زورگو و نفعطلب بر خیل عظیم تودههای محروم است. استکبار میتواند داخلی باشد به همان طریق که یک عده دیکتاتور و زورگو بر ملتهای محروم تحت سلطه خود حاکمیت داشته و آنها را تحت فشار و ظلم قرار دهند، همچنین میتواند بینالمللی باشد، بدین معنا که دولت یا کشوری، سایر جوامع و ملتها را استثمار کند و به استضعاف بکشاند. انقلاب کرامت و موج جدید بیداری اسلامی در منطقه گواهی بر نفوذ گفتمان استکبارستیزی در میان ملتهای منطقه است.
این ویژگیهای سهگانه باعث تقویت نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه است؛ مثلثی که ستونهای اصلی قدرت نرم ایران در منطقه غرب آسیا را شکل میدهند، از همین روست که میتوان مدعی شد نفوذ ایران با نفوذ غرب در منطقه متفاوت است. با قاطعیت میتوان گفت که پایه تقویت هر سه ضلع برگزاری مراسم روز قدس در ایران است. بدون روز قدس و محکومیت تصرف قبله اول مسلمین به دست رژیمصهیونیستی عملا هیچ گاه حضور ایران در منطقه چنین بااهمیت نمیشد.
در حقیقت ملتهای مستضعف منطقه زمانی به نیت خالص نظام جمهوری اسلامی ایران در حمایت از روز قدس پی میبردند که شاهد محکومیت هر ساله این رژیم در ایران بودند. واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی ایران برای حمایت از مردم فلسطین هزینههای فراوانی را متحمل شده است. بخش مهمی از تحریمهای نفتی و مالی ایران با فشار صهیونیستها در کنگره امریکا تصویب شد و به طور حتم اگر ایران حاضر به همکاری با صهیونیستها بود چنین فشاری را متحمل نمیشد. همان گونه که بارها مقامات امریکایی از ضرورت همکاری ایران برای حفظ امنیت رژیم صهیونیستی برای برداشته شدن تحریمها سخن گفتهاند.
تضعیف روز قدس خیانت به منافع ملی ایران است
باید دانست که روز قدس تنها مراسمی نیست که مختص یک رویداد غیرمرتبط با ایران باشد بلکه باعث افزایش قدرت ملی ایران در سطح منطقه نیز شده است. بدون تردید چشم بسیاری از مردم منطقه به رفتار و منش ایران با مستکبرین است و هرگونه حرکت در خلاف این مسیر را دوری ایران از آرمانهایی میدانند که سالها و در طول گذشت ۳۵ سال از انقلاب اسلامی بر آن تأکید میکرد. در این میان به نظر میرسد برخی نادانسته یا دانسته در جهت تخریب این سرمایه ارزشمند حرکت میکنند. شاید نمونه بارز و واضح این مسئله شعار «نه غزه، نه لبنان» از سوی آشوبگران در جریان فتنه سال ۸۸ بود که البته با واکنش محکم ملت ایران در ۹ دی ماه روبهرو شد.
به این ترتیب باید به این نکته توجه کرد که هر گونه تلاشی برای تضعیف روز قدس عملا نوعی تضعیف منافع کلان نظام جمهوری اسلامی ایران نیز محسوب میشود؛ عملی که به راحتی میتوان آن را در سطح جرمی همانند خیانت دانست.