کد خبر: 1005882
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۴:۰۰
آدم‌های سمی زندگیتان را حذف کنید
یادتان باشد رابطه دیگران را قضاوت نکنید. هر انسانی برای کنش یا واکنش خود دلایل خودش را دارد و نمی‌شود ما بی‌خبر از اتفاقات درونی، او را با ظاهر عمل قضاوت کنیم. حق نداریم به جای او فکر یا تصمیم‌گیری کنیم. شاید ظاهر آدم‌ها مملو از حس خوشبختی باشد
مرضیه بامیری
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: یک ضرب‌المثلی میان سرخپوستان امریکایی مرسوم است که می‌گویند اگر اسب‌تان مرده، از آن پیاده شوید. جمله ساده‌ای به نظر می‌رسد و شاید مضحک. که مگر می‌شود اسب مرده را سوار شد؟ اصلاً مگر چقدر می‌تواند یک مرده راه برود؟ حالا بیایید این ضرب‌المثل را در مورد روابط عاطفی و زندگی زناشویی بررسی کنیم.

بیایید خودتان را سوارکار و رابطه عاطفی‌تان را همان اسب مرده در نظر بگیریم. در چنین شرایطی شما چه واکنشی نشان می‌دهید؟ با یک رابطه بیمار و سرطان گونه چه می‌کنید؟ آیا مثل سرخپوست‌ها از آن پیاده می‌شوید یا ترجیح می‌دهید کج‌دار و مریز با آن مدارا کرده و آرام آرام به مقصد برسید؟ بعضی‌ها از شیوه تازیانه استفاده می‌کنند... اسب در حال مرگ را با ضرب کتک و خشونت به حرکت وا می‌دارند.

آیا این شیوه در رابطه عاطفی هم جواب می‌دهد؟ آیا شما وقتی با همسرتان به مشکل برخورده‌اید، وقتی رابطه سرد و ترک خورده‌ای تجربه می‌کنید، به زور آن را حفظ می‌کنید؟ با تهدید و خشونت شریک‌تان را به ادامه زندگی وا می‌دارید؟ این شیوه پاسخ درستی نمی‌دهد. زیرا اسب‌ها زیر تازیانه شاید پوست‌شان خرد شود، اما پوست کلفت می‌شوند و دیگر به خشونت‌ها واکنش نشان نمی‌دهند. شاید به زور، همسر را در قاب خانه زندانی کنید، اما او یک روز کاملاً می‌میرد و دیگر در انحصار شما نخواهد بود.

یک عده دیگر هم اسب را مرده متحرک می‌دانند. چون آب و غذا نمی‌خورد پس خرجی برای سوارکارش ندارد و می‌تواند کنارش بماند. این مرده متحرک را یک شریک عاطفی در نظر بگیرید. زنی خسته و افسرده که از زندگی خسته است. حتی حوصله اعتراض و اعتصاب هم ندارد. سرش را پایین می‌اندازد و بی‌سر و صدا زندگی‌اش را می‌کند. این همان چیزی است که می‌خواهد. بدون خلاص شدن از دست همسر و تمام حقوقی که باید در ازای این آزادی بپردازد او را در زندان خانه رها می‌کند و به مرگ تدریجی وا می‌دارد. آنگاه خودش با خیال راحت سراغ یک اسب تازه نفس می‌رود و هیجان زندگی را کنار او تجربه می‌کند و ما در جامعه از این مرده‌های متحرک بسیار داریم.

برای هم وقت و انرژی بگذارید

یادتان باشد حفظ یک رابطه بستگی به تصمیم شما دارد. باید سود و زیان‌های این تصمیم را دانسته و براساس آن راه را انتخاب کنید. گاهی پایان دادن به یک رابطه شما را متحمل هزینه و رنج‌های بسیار می‌کند و گاهی یک پایان می‌تواند سود بسیاری همراه بیاورد. تنها کسی که می‌تواند در این زمینه تصمیم درست بگیرد خود شما هستید.

یک رابطه سالم باید دو طرفه باشد، در غیر این‌صورت طرفین رابطه دیر یا زود از تبعات آن آسیب خواهند دید. نمی‌شود که همیشه یک نفر برای رابطه وقت و عشق و انرژی بگذارد و یکی دیگر فقط مصرف کننده صرف باشد و حتی ارزشی برای این عوامل قائل نباشد.

حال دل خودتان مهم است

یادتان باشد رابطه دیگران را قضاوت نکنید. هر انسانی برای کنش یا واکنش خود دلایل خودش را دارد و نمی‌شود ما بی‌خبر از اتفاقات درونی، او را با ظاهر عمل قضاوت کنیم. حق نداریم به جای او فکر یا تصمیم‌گیری کنیم. شاید ظاهر آدم‌ها مملو از حس خوشبختی باشد و شاید زوجی را ببینید که قربان صدقه هم می‌روند و به ظاهر لیلی و مجنون هستند، اما وقتی در خلوت خود فرو می‌روند مثل بیگانه‌ها با قلبی دور از هم زندگی می‌کنند.

خیلی‌ها وانمود می‌کنند اوضاع مالی خوبی دارند، اما وقتی پای درد و دلشان بنشینی تازه به عمق فاجعه پی‌می‌بری. خیلی‌ها برای فخر فروشی و خیلی‌ها برای حفظ آبرو آنچه واقعیت زندگی‌شان است را در معرض دید قرار نمی‌دهند. همان ویترین زیبا دیگران را به اشتباه می‌اندازد.

یادتان باشد در هر رابطه‌ای خوب بودن حال دل خودتان اول مهم است و سپس حال دل دیگران. شما باید مراقب خودتان باشید. باید برای خودتان زندگی کنید و در زمره آدم‌هایی نباشید که به حرف دیگران گوش می‌کنند و به دلیل اهمیت حرف آن‌ها خود را فدا می‌کنند.

شما باید حرف‌های دیگران را کامل بشنوید و احترام بگذارید، اما در عین حال خودتان و تصمیم‌تان را در اولویت قرار دهید. اگر با حرف و پیشنهادات دیگران به یک رابطه بی‌نتیجه و پر دردسر پایان دادیم، اگر خودمان را در همه حال فدای یک رابطه کردیم، مسئول اول و آخرش خود ما هستیم و حق نداریم آن را گردن دیگران بیندازیم.

آدم‌های سمی زندگی‌ات را بشناس

شما را دعوت می‌کنم لیستی از دوستان و افراد پیرامون‌تان تهیه کنید. شما از چند نفر از آن‌ها مستقیم یا غیر مستقیم خط فکری دریافت می‌کنید، چند نفر از آن‌ها شما را مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر عقاید و افکارشان قرار می‌دهند؟ شما زندگی‌تان به مرور شبیه چه کسانی می‌شود؟

سم، کشنده است و جسم را در کمترین زمان از پا در می‌آورد. اما یک نوع سم مهلک دیگری داریم به اسم آدم‌های سمی که بودن در کنار آن‌ها به مرور مرگ تدریجی عقاید و موفقیت‌ها را رقم می‌زند. آدم‌های سمی، چون رو بازی نمی‌کنند و همیشه یک نقاب دلسوزانه به چهره دارند، به مراتب از سم خوراکی خطرناک ترند. اگر قرار است از نوشیدن سم جلوگیری کنید لازم است منشأ سم را اول بشناسید. یا اگر سمی را به اشتباه به ریشه زندگی‌تان تزریق کردید لازم است پادزهر آن در اختیارتان باشد.

چه آدم‌هایی سمی هستند؟ آن‌هایی که حال دل و روح‌تان را آشفته می‌کنند. آن‌هایی که موجی از احساس‌های بد وارد وجودتان می‌کنند. مثل: آدم‌هایی که یک بار تجربیات شما را زندگی کرده‌اند و حرف‌ها و تجربیات شما برایش خوشایند نیست. آدم‌هایی که وقتی یک روسری جدید نشانشان می‌دهی بی‌معطلی می‌گویند آن را قبلاً داشته‌اند و جنس خوبی نداشته است. آدم‌هایی که هر وقتی یک غذای جدید درست می‌کنید و دل‌تان تعریف و تمجید می‌خواهد با خونسردی اذعان می‌کنند این غذا را طی یکی از سفرهای‌شان خورده و اصلاً طعم آن برای‌شان تازگی ندارد. آن‌هایی که اگر بگویید فلان چیز را خریده‌اید با بی‌ارزش کردن خریدتان وانمود می‌کنند جنس تقلبی خریده‌اید و خودشان قبلاً تجربه این اشتباه را داشته‌اند. این آدم‌ها هرگز دل به دل‌تان نداده و در احساس شادی شما سهیم نخواهند شد و در مقابل هیجان شما، تجربه گذشته خود را در سرتان می‌کوبند.

این آدم‌ها در اطراف ما بسیارند. فرض کنید با یک ذوقی از دوستت می‌خواهی فرشی را که تازه خریده‌ای، ببیند، اما او به محض دیدن فرشی که تازه مد شده به شما با دلسردی بگوید اتفاقاً من هم چند سال قبل، از این مدل داشتم ولی خیلی راضی نبودم، دو بار که شستم تمام الیافش خراب شد. این آدم‌ها سمی هستند و مدام احساسات تو را درگیر تجربیات خود می‌کنند و در ابراز احساسات بی‌تفاوت عمل می‌کنند. ما باید لذت‌های کوچک و بزرگ را با دیگران به اشتراک بگذاریم، اما نه با این دسته از آدم‌ها!

آدم‌های دروغگو سمی هستند

آدم‌هایی که مدام دروغ می‌گویند و به بیماری دروغ مزمن مبتلا هستند از دسته آدم‌های سمی می‌باشند. این آدم‌ها با صداقت بیگانه‌اند و مدام حتی در مواقع غیر ضروری دروغ می‌گویند. ادامه ارتباط با چنین انسان‌هایی خطرناک است. چراکه نمی‌دانید کی راست می‌گویند و با شما صادق هستند و چه زمانی دروغ می‌گویند و احساس شما را دستمایه خود کرده‌اند. آدم‌های دروغگو‌نه احساس‌شان واقعی است و نه حس و نه کمک و همدردی‌های‌شان. بعضی‌ها برای دفاع از موقعیت خود دروغ می‌گویند. بعضی دیگر دروغ می‌گویند تا به شما حمله کنند. بعضی‌ها از سر ترس و ضعف دروغ می‌گویند و بعضی از سر حرص. به هر کدام از این دلایل که دروغگو باشند شما نمی‌توانید به چنین رابطه‌ای تکیه کنید چراکه به‌زودی شما را زمین خواهد زد.

کنترل کننده‌ها سمی هستند

بعضی آدم‌ها سعی دارند همه را کنترل کنند. چنین آدم‌هایی خطرناک و کشنده‌اند. این آدم‌ها می‌خواهند رابطه زندگی و حتی تمام مسائل زندگی دیگران را تحت‌الشعاع قرار دهند. می‌خواهند طبق نظر آن‌ها تصمیم بگیرید و این عقل کل بودن‌شان شما را نابود خواهد کرد. این آدم‌ها نه از سر دلسوزی و رقابت بلکه بر اثر حسادت به موقعیت شما سعی می‌کنند با کنترل ذهن و فکر شما به آنچه خواسته خودشان است برسند. اگر موقعیت شما از آن‌ها بالاتر باشد یا چیزی خریده باشید که از آن‌ها بهتر است، سعی می‌کنند با تسلط بر افکارتان شما را به اشتباه انداخته و در تصمیم‌تان تجدید نظر کنید تا همچنان خودشان برتر از دیگران باشند. فرض کنید بخواهید یک ماشین خارجی بخرید و از کسانی مشورت می‌خواهید. او که حسود است و شما را تحت کنترل دارد سعی می‌کند به هر قیمتی شده شما را از تصمیم منصرف کند.

آدم‌هایی با احساس قربانی بودن سمی‌اند

آدم‌هایی که احساس قربانی بودن دارند به شدت خطرناک هستند. چراکه همیشه در همه زمینه‌ها خود را شکست خورده می‌دانند و در ارتباط با شما مدام از تجربیات تلخ خود خواهند گفت. این آدم‌ها یا افسرده هستند یا قصد دارند با حسی تلافی جویانه شما را در انتقام شخصی خود سهیم کنند. شاید به این ترتیب کمی از احساس قربانی شدن آن‌ها کم کند. آدم‌های قربانی تجربه‌های خوبی برای انتقال به شما نخواهند داشت و شما را با خود در منجلاب یأس فرو خواهند کشید. آدم‌های قربانی می‌گویند پدر و مادر خوبی نداشته‌اند، آن‌ها می‌گویند اگر جنگ نبود، اگر بی‌پولی نبود، اگر من فعلاً موقعیت را داشتم اگر من کارمند فلان شرکت نمی‌شدم، اگر اخراج نمی‌شدم، اگر تحریم نبود و اگر...

آن‌ها مدام خود را در قالب یک فرد قربانی معرفی می‌کنند و هرگز راضی به پذیرفتن اشتباهات خود نیستند. از نظر این آدم‌ها موقعیت زندگی، آن‌ها را منجر‌به شکست کرده است و تلقین چنین افکاری می‌تواند به اندازه خوراندن سم به کسی کشنده باشد.

هوایی تازه به ارتباط‌هایت بدهم

برگردیم سر بحث اول‌مان. همان ضرب‌المثل سرخپوستی! حالا که آدم‌های سمی را شناختید، حالا که گفته شد روابط اشتباه می‌تواند انسان را به دردسر بیندازد. حالا که مرده‌های متحرک رابطه را شناختیم انتظار می‌رود به سرعت از اسب مرده روابط پیاده شویم و در اولین فرصت اسبی سر حال و قبراق و تازه نفس جایگزین این اسب مرده کنیم. انتظار می‌رود روابط خود را با دقت بیشتری مدیریت کنیم و مراقب دوستی‌های‌مان باشیم. یادمان باشد که دوستی با دیگران مقوله مهمی است و نقش بسیار مهمی در تعیین اهداف و رویکرد‌های زندگی ما دارد. برای همین سعدی علیه الرحمه می‌گوید: «تو اول بگو با که هم زیستی؟ من آنگه بگویم تو خود کیستی».

دنیا پر است از آدم‌هایی که هر روز لباس‌های نو می‌پوشند، اما نزدیک‌شان که می‌شوی بوی کهنگی عقاید و رفتارشان آزارت می‌دهد. البته کهنگی با اصالت و قدیمی بودن فرق دارد و باید از آدم‌هایی با افکار پوسیده و دچار سکون و روزمرگی فاصله گرفت. این جمله پر معنا و سراسر پند آلبرت انیشتین را آویزه گوش‌مان کرده و دست از باور‌ها و ارتباط‌های کهنه برداریم. هیچ وقت برای تغییر به سمت بهبودی شرایط، دیر نیست. ارتباطات کرخت، سست و بدون تحرک را دور بریزیم و هوایی تازه به روابط‌مان بدمیم تا بهتر بتوانیم نفس بکشیم و مسیر‌های رو به جلو زندگی را ادامه دهیم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار