مرگ دلخراش و غیرانسانی جورج فلوید در امریکا به دست پلیس و در برابر دوربین و برانگیخته شدن احساسات مردم، بار دیگر فریاد و خواسته دیرین انسانها را به موضوع روز تبدیل کرد.
از گذشتههای دور، انسانهای آزاده و آزاداندیش، به دنبال تحقق عدالت برای فرزندان بشر بودند و صلح را نتیجه آن میدانستند، ولی زیاده خواهی، عدم تمکین به قانون و دوری از آموزههای وحیانی رسولان گرامی حق، هنوز فرصت رسیدن به صلح مبتنی بر عدالت را به جوامع انسانی نداده است، بنابراین امروز شاهد حضور میلیونها انسان در خیابانهای شهرهای مختلف جهان با یک مطالبه مشترک هستیم و آن عدالت مبتنی بر صلح است که به یک واقعیت جهانی تبدیل شده است.
مردم در خیابانهای واشنگتن، پاریس، برلین و لندن، همگی یک شعار میدهند و آن عدالت و صلح است. چیزی که از سوی نخبگان مسلمان و ایرانی در قالب یک گفتمان بینالمللی و جهانی برگرفته از آموزههای اسلامی پیگیری میشود و مجمع جهانی صلح اسلامی به عنوان یک سازمان مردم پایه اسلامی، از طریق ارتباطگیری با نخبگان و تبدیل آن به یک گفتمان نخبگی، به تدریج آن را به لایههای فکری و مطالبات عمومی جوامع مختلف مطرح کرده و امروز به عنوان یک مطالبه عمومی در جای جای جهان شاهد تکرار شعار صلح مبتنی بر عدالت در جمعهای بزرگ راهپیمایی و اعتراضی علیه تبعیض و نابرابری هستیم و این موجب احیای واژه عدالت در گفتمانهای اجتماعی شده است.
واقعیت این است که بدون توجه به عدالت امکان تحقق صلح پایدار و واقعی وجود ندارد، و اگر در مناطقی از جهان شاهد آرامش هستیم، در واقع بیعدالتیها تبدیل به نارضایتیها و امکان بروز و ظهور پیدا نکرده است.
نمونه این وضعیت، بروز اعتراضات عدالت خواهانه و ضد نژادپرستی و تبعیض در امریکا است. تا دیروز سران امریکا گمان میکردند که کشورشان از یک ساحل آرام و توأم با صلح پایدار برخوردار است و چشم روی نارضایتیهای مردم از بی عدالتیها و نبود صلح واقعی بر مبنای عدالت بسته بودند، حال آنکه به جرقه ای، خشم و نفرت مردم از ناامنی و بی عدالتی غلیان کرد و شاهد حضور میلیونها انسان معترض در خیابانها علیه این به اصطلاح صلح پایداری هستیم که غرب مدعیِ بشر دوستی و مهد دموکراسی با آن مواجه شده است. این همان حقوق بشر امریکایی است که با مرگ جورج فلوید نقاب از چهره انداخت و عریان دیده شد.
این جریان نشان میدهد که تا زمانی که عدالت محور و مبنای صلح قرار نگیرد، امکان تحقق صلح وجود نخواهد داشت و آرامش ظاهری نمیتواند نشان از یک صلح ماندگار باشد.
نگاهی به شعارهای معترضان به تبعیض نژادی در امریکا و اروپا، همسانی آنها را با این گفتمان و شعار اسلامی نشان میدهد و این یک حقیقت است که با آرامسازی ظاهری، نمیتواند امنیت درونی انسانها را برآورده ساخت و به آن صلح واقعی را ارزانی کرد، بلکه آنچه مشکل جوامع انسانی را در جهان میتواند به صورت ریشهای حل و فصل نماید، صلح بر محور عدالت است.
حق داشتن یک زندگی صلحآمیز، حق طبیعی همه انسانها است و به طور کلی حق بر صلح از حقوق فطری و شناخته شده حقوقی در جهان است که حتی به صراحت در منشور ملل متحد و سایر رویههای حقوقی بینالمللی مورد توجه جدی قرار نگرفته است، این حق تبعیضپذیر و قابل تفسیر بر اساس جغرافیا نیست، بلکه یک موضوع جهانی و همگانی است و تمامی اقشار جامعه در همه کشورها به آن نیاز دارند. حق بر صلح همان گمشده جهان انسانی در فلسطین است که زیر چکمههای صلح منفی جان میبازند و بهدنبال عدالت میگردند؛ بنابراین گفتمان اسلامی صلح عادلانه که ریشه در گفتمان رهبر معظم انقلاب نیز دارد، با رهنمون یافتن از آموزههای دین رحمانی اسلام و با تبیین آموزههای صلحآمیز دین مبین اسلام به مناسبتهای مختلف و در تولیدات علمی با کتابهای متعددی که تاکنون منتشر کرده است از جمله در آثار منتشره شامل «حق بر صلح»، «صلح عادلانه راهکار مبارزه با تروریسم»، «ائتلاف جهانی علیه تروریسم برای صلح عادلانه» و... گام در راه تبیین این گفتمان نهاده و این گفتمان اسلامی امروز به عنوان یک هنجار جهانی مورد توجه بوده و محتاج تبیین و حمایت است تا جایگاه شایستهای در مسیر نُرمسازیهای جهانی باز کند و در مسیر گام دوم انقلاب، قدمی تمدنساز برداشته شود.