معنای واژهها در ورزش ایران بسته به شرایط و جایگاهی که از آن استفاده میشود، تفاوت دارد و تغییر میکند. «خوب» گاهی توصیف قراردادی ۱۲۰میلیاردی است که هیچگونه سودی در پی نداشته و سرتاسر ضرر و زیان بودهاست! گاهی نیز تعریفی است از شرایط ورزشکارانی که با کمترین امکانات و به سختی در اردوها روزگار میگذرانند و از جان مایع میگذارند تا با گذشتن از سد کاستیها و سختیها موفقیتی چشمگیر به دست آورند.
برخی شاید هنوز به یاد داشته باشند اسکان دادن دختران قایقران تیم ملی را در کانکسهایی که در پرتترین نقطه منتهی به دریاچه آزادی بود و بعد از به میان آمدن این بحث، مسئولان برای بیمحتوا خواندن انتقادات شرایط ملیپوشان را خوب قلمداد کردند، اما آن خوب کجا و خوبی که تاج برای قرارداد ویلموتس از آن بهره میبرد کجا!
تبعیض در ورزش ایران بیداد میکند، همان اندازه که بیتوجهی مسئولان، همان مسئولانی که چند روز قبل دور هم جمع شده بودند برای بررسی چگونگی برپایی اردوهای آمادهسازی برای حضور پرقدرت ورزشکاران در المپیک و بازیهای ساحلی چین. جلسهای که هم وزیر ورزش در آن حضور داشت و هم رئیس کمیته ملی المپیک و از خروجی آن به خوبی میشد دریافت که انتظارات آقایان تا چه اندازه برای کسب سهمیه و مدالهای خوش رنگ در المپیک توکیو (درصورتی که برگزار شود) از ورزشکاران و ملیپوشان رشتههای مختلف تا چه اندازه بالاست. اما در لا به لای صحبتهای آقایان که انتظارات بالایشان آنها را به تصویر میکشید، کمترین توجهی به فراهم کردن امکانات برای دست یابی به این موفقیتها نشد که اگر غیر از این بود، امروز شاهد آن نبودیم که برخی از ورزشکاران به رغم کسب سهمیه با هزاران مصیبت، در مواجهه با کاستیها و کمبودها چنان در تنگنا قرار گرفتند که دست به دامان فدراسیون جهانی شدند!
شرمآور است و تأسف بار که وزیر ورزش به عنوان متولی ورزشگاهی چنان سنگ یک رشته را به سینه بکوبد که با نامهنگاری از معاون اول رئیسجمهور چمدانی پول بگیرد برای سرمربی که کوچکترین منفعتی برای ایران نداشته (ویلموتس) یا زمینه را فراهم کند برای پرداختیهای کلان به فوتبالیستها به عنوان پاداش برای بالا بردن روحیه و انگیزههای آنها، اما چنان غافل باشد از دیگر رشتهها که کمانداری که با کمان قرضی سهمیه گرفته برای موفقیت در المپیک از فدراسیون جهانی استمداد کمک کند.
بدون تردید کوچکترین انتقادی چنان به آقایان برمیخورد که شروع میکنند به بیانیه دادن که بیشترین بودجه به فلان رشته داده شد و برای فلان رشته فلان کار را کردند و... واقعیت، اما واضحتر از بیانیههای است که آقایان برای مبرا کردن خود و بستن دهان منتقدان منتشر میکنند. واقعیت تمرین تیراندازان با سلاحهای قدیمی و بدون فشنگ است. واقعیت کمان قرضی تنها کماندار ایران است که موفق به کسب سهمیه شدهاست. واقعیت شرایط نامناسب ورزشکاران و ملیپوشانی است که نه فقط در روزهای کرونایی که همواره با کمترین امکانات و با سختترین شرایط خود را مهیای حضور در میادین بزرگ کردند و مدالها و افتخارات بسیاری را برای کشورشان به ارمغان آوردند، اما هرگز آنطور که باید به آنها توجه نشده و همواره بهانههایی، چون مشکلات اقتصادی برای عدم رسیدگی مناسب به آنها وجود داشتهاست. در همین تنگنای اقتصادی یکی مثل تاج قرارداد ۱۲۰ میلیاردی ویلموتسی را که حضورش روی نیمکت تیم ملی کمترین سودی نه برای تیم ملی داشته نه برای فوتبال ایران قراردادی خوب توصیف میکند. حال آنکه این رقم خوبی که برای هیچ هزینه شده بدون تردید میتواند گره از مشکلات دهها ورزشکار المپیکی باز کند. ورزشکارانی که با ابتداییترین امکانات و با شرایطی تأسفبار، اما با عشق و علاقه به رشته ورزشی خود و پرچم پر افتخار ایران است که برای دستیابی به موفقیت تمرین و تلاش میکنند.
تقاضای کمک از فدراسیون جهانی توسط یک ورزشکار بدون شک آبروریزی بزرگی برای یک کشور است، اما این نشان از رسیدن کارد به استخوان ورزشکاران دارد و نتیجه بیتوجهی آقایان است و بیکفایتی آنها در مدیریت بودجه که کفه ترازوی بذل و بخششهایشان همواره به یک سو سنگینی میکند و تا در حق دیگران آنقدر اجحاف شود که شاهد اتفاقات تلخی، چون طلب کمک میلاد وزیری از فدراسیون جهانی باشیم. هرچند که اگر قرار بود کسی متوجه زشتی این اتفاق باشد امروز شاهد رخ دادنش نبودیم و حالا نیز احتمال برخوردهای قهری با وزیری به مراتب بیشتر از آن است که این اتفاق تلختر از زهر بخواهد باعث بیدار شدن آقایان از این خواب خرگوشی شود.