پس از هشت سال همکاری جمهوری اسلامی ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی که فراتر از سطح متعارف و دادن دسترسیهایی بیسابقه برای اعتمادسازی در قالب پروتکلهای الحاقی بوده است، شورای حکام آژانس قطعنامهای را با پیگیری سه کشور اروپایی صادر کرد که در آن از ایران خواسته شده به ممانعت از دسترسی بازرسان آژانس به دو مکان مورد نظر پایان دهد.
گرچه شورای حکام با وجود فشار امریکا و پیگیری تروئیکای اروپایی نتوانست این قطعنامه را به صورت اجماعی صادر کند و تعدادی از اعضا با رأی منفی یا ممتنع مخالفت خود را با بانیان آن اعلام کردهاند که نتیجه آن فقدان ارزش حقوقی برای اجرایی ساختن این قطعنامه است، اما این اقدام آژانس و تروئیکای اروپایی که از بازرسیهای بیُسابقه آژانس از سایتهای هستهای کشورمان در پنج سال گذشته که بیشتر از کل بازرسیهای آن در طول تاریخ بوده، مطلع هستند، میتواند مسیر همکاری جمهوری اسلامی ایران با آژانس را دچار چالشهای اساسی کند، چراکه صدور این قطعنامه پس از سالها همکاری - حتی پس از نقض برجام توسط امریکا و بیتعهدی کشورهای اروپایی- حاوی چند پیام منفی برای جمهوری اسلامی و جامعه جهانی است.
۱- آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نهادی فاقد استقلال و سازوکارهای فنی برای اجرای وظایف ادعایی است و اقدامات آن متأثر از فشارهای بیرونی و قدرتهای جهانی است که آن را به ابزاری برای پیشبرد سیاستهای خود تبدیل کردهاند.
۲- هرگونه همکاری با آژانس شکل یکسویه داشته و نه تنها فاقد نتیجه بوده، بلکه کارکرد معکوس خواهد داشت، به گونهای که آن دسته از کشورهایی که پادمانهای آژانس را نپذیرفته و هیچگونه همکاری با آن نداشتهاند حتی دست به اقدامات هستهای به صورت خطرناک زدهاند و مسیر اشاعه سلاحهای هستهای را در پیش گرفتهاند، از هرگونه پیگردی معاف بوده و امروز کشور جمهوری اسلامی که برای پیشبرد برنامه هستهای صلحآمیز خود، تمامی همکاریها را پذیرفته و اجازه هرگونه دسترسی را به بازرسان آژانس داده، نه تنها از منافع آن سود نبرده، بلکه همواره با محدودیت و فشار از سوی آژانس مواجه بوده است.
۳- در مسیر فعالیتهای صلحآمیز هستهای هرگونه مذاکره و شفافسازی نه تنها بینتیجه است، بلکه کارکرد آن تنها به تولید دامهایی برای ممانعتتراشی منجر میشود که آژانس را در جایگاه مرجعی برای حفظ انحصار کشورهای دارای فناوری هستهای، ولو برخوردار از زرادخانههای عظیم و مانعی برای دستیابی کشورهای دنبالکننده فناوری صلحآمیز هستهای قرار میگیرد.
با توجه به نکات فوق بهنظر میرسد اقدام آژانس و سه کشور اروپایی بانی این قطعنامه را باید بازی خطرناک آنها در پازل امریکا و رژیم صهیونیستی قلمداد کرد که به دنبال استفاده ابزاری از آژانس برای تشدید فشار بر جمهوری اسلامی و پیگیری اغراض سیاسی خود میباشند. بدیهی است این اقدام آژانس نه تنها مسیر همکاری جمهوری اسلامی را به چالش میاندازد، بلکه به اعتبار آژانس و کارکرد حرفهای آن به جد لطمه میزند.
از اینرو میتوان انتظار داشت که نه تنها جمهوری اسلامی به این قطعنامه وقعی ننهاده و اجازه بازرسی از مکانهای ادعایی را که براساس اغراض سیاسی رژیم صهیونیستی تعیین شده ندهد، بلکه در نوع و میزان همکاریهای خود که تاکنون بینتیجه بوده نیز تجدیدنظر کرده و در برابر این هزینههای تحمیلی واکنشهایی جدی و عملی نیز داشته باشد.
شاید تصور جریان امریکایی – صهیونیستی پشتپرده این بازی خطرناک این است که میتواند این قطعنامه را مقدمه دومینوی تشدید فشار بر جمهوری اسلامی و بهرهگیری از آن برای نیل به اهداف سیاسی خود قرار دهد، اما این واقعیت را نباید از نظر دور بدارند که تمامی جناحهای سیاسی و همه اقشار و گروههای مردمی در ایران حامی حق دستیابی کشورشان به فناوری هستهای هستند و نه تنها حاضر به عقبنشینی در این عرصه نمیباشند، بلکه تجربه برجام و این نحوه بازی آژانس، آنان را در دفاع از این حق مصممتر و منسجمتر میسازد.
اگر تا پیش از این امریکا مسئول اصلی نقض برجام شناخته میشد، امروز سه کشور اروپایی و آژانس نیز به عنوان ادامه دهنده و پیرو سیاستهای امریکا در نزد مردم و مسئولان جمهوری اسلامی جلوه کرده و این موضع اشتباه، ایرانیان را متقاعد میسازد که سیاست مماشات را کنار گذاشته و نسبت به ادامه همکاریهای خود با آژانس تجدیدنظر کنند.