کد خبر: 1007418
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۳:۲۱
سید‌میثم میرتاج‌الدین
همواره در پس هر حادثه چالش‌برانگیز، فرصتی برای بررسی زوایای پنهان، نقاط ضعف و شناسایی راه ورود آسیب‌ها پدید می‌آید که می‌تواند به بهترین شکل در خدمت ارتقای جامعه قرار گیرد.
سید‌میثم میرتاج‌الدین
همواره در پس هر حادثه چالش‌برانگیز، فرصتی برای بررسی زوایای پنهان، نقاط ضعف و شناسایی راه ورود آسیب‌ها پدید می‌آید که می‌تواند به بهترین شکل در خدمت ارتقای جامعه قرار گیرد. البته به شرط آنکه مجال دهیم تب و تاب جرح و قدح و حمله و دفاع پادگانی موافقان و مخالفان بخوابد. به ویژه اگر آن حادثه و چالش، به دلیل حساسیت یا تقدسی که دارد، امکان نقادی بی‌پروا را محدود کند. وگرنه هر چقدر هم دلسوزانه درصدد فراهم‌آوری محیطی برای جولان اندیشه باشیم، در این آشفته‌بازار مسگر‌ها که صدا به صدا نمی‌رسد و هر کس از روی هیجان صرفاً صورتی منطقی به فریاد‌های خود می‌دهد، چوب دوسر طلایی می‌شویم که از هر دو گروه موافق و مخالف، مورد طرد و طعنه قرار می‌گیرد. اکنون که تب و تاب بحث و جدل و جنگ و دعوای میان افراد جامعه پیرامون موضوع مداحی چالش‌برانگیز محمود کریمی در رسانه ملی خوابیده، راحت‌تر می‌توان دعوت به واکاوی موضوع و پرداختی عقلانی و اصولی پیرامون مقولاتی از این دست داشت. متأسفانه باید گفت سیاست‌زدگی در میان برخی از خواص جامعه و عقده‌گشایی عده‌ای جانور گرسنه که همواره در پی لاشه‌ای برای چریدن و دریدن می‌گردند، عملاً امکان بحث منطقی را در بحبوحه هر حادثه‌ای می‌گیرد و حملات پادگانی و سرخط‌دهی حزبی سیاست‌زدگان، لاجرم واکنش گروه مقابل را در همان سطح برمی‌انگیزاند و در این چنین فضایی سکوت عقلانی‌ترین راه است تا آنکه زمان بستر طرح بحث دور از حب و بغض نفسانی را فراهم آورد. ما در این نوشتار هرگز درصدد اتخاذ موضعی در طرفداری یا مخالفت با فرد یا گروه یا حتی تفکر و جریانی نیستیم و صرفاً به دنبال یافتن ریشه‌های چنین حوادثی می‌گردیم که هرازگاه و کاملاً ناخواسته طعمه برخی را فراهم می‌کند و تا مدت زمانی مسیر بررسی درست و پی بردن به اشکالات و نقاط ضعف را برای افراد جامعه و اصلاحگران می‌بندد. شاید به صراحت بتوان گفت آنچه در مداحی مذکور اتفاق افتاد، نتیجه عدم ساختارمندی خیال به عنوان اصلی‌ترین ابزار هنر است. اگر روضه و تمامی مقولاتی که حول محور اهل بیت به دنبال ایجاد حساسیت‌های اجتماعی هماهنگ با ارزش‌های دینی و ارتقای احساسات افراد جامعه هستند را از سنخ هنر بدانیم، باید سازوکاری مبتنی بر اصول دینی، این بخش مهم و حساس هنری را مدیریت کند. نبود ساختار در مدیریت خیال، این اجازه را به هر هنرمندی می‌دهد تا مطابق تمایلات خود، مرغ خیال را بر صفحه حوادث تاریخی نظیر مصائب اهل بیت به پرواز درآورد. به‌عبارت دیگر فقه شیعی همانگونه که به بخش قابل‌توجهی از امور زندگی مانند سخن گفتن ورود کرده و برای آن حد و حدودی را معین نموده است تا یک انسان مؤمن در مقام عمل بتواند حد خود را شناخته و پا را فراتر از گلیم تقوا دراز نکند؛ هرگز در مقوله خیال به چنین حد، حدود و ساختاری مبتنی بر منطق حجیت ورود نکرده است، لذا هنرمند آئینی نمی‌داند در ساحت اهل بیت تا چه اندازه مجاز به پروراندن خیال و وارد کردن قوه تخیل است. هنرمند دینی به همان اندازه که از زیر و بم احکام سخن گفتن و نگاه کردن مطلع است و می‌داند سخن و نگاه حرام و مکروه و حلال چیست، از خیال حلال و حرام و خیال مکروه و مباح آگاهی ندارد. عدم ساختار مبتنی بر اصول دینی در حوزه خیال و نداشتن نظام منسجمی از تقوای تخیل، اصلی‌ترین ریشه تحریف، یلگی و رهایی «زبان حال» بوده و مهم‌ترین نقطه ضعف هنردینی است. البته میان بی‌تقوایی در خیال، یعنی آنجا که هنرمند از پروراندن هرگونه خیال باطل و شهوت آلودی اباء ندارد؛ با عدم ساختارمندی خیالی که قصد سیر در عالم ملکوت را دارد، تفاوت فاحشی است، اما همین نبود ساختارمندی و نداشتن حدود برای تخیل، فضای مناسبی را برای ورود نفسانیات و گاه شیطنت فراهم می‌آورد. ما اکنون باید با این پرسش‌ها که «جایگاه خیال در معرفت‌شناسی دینی کجاست و حدود قبض و بسط آن چیست و مناسک خیال در سطوح مختلف آن چگونه به دست می‌آید»، ذهن نخبگان جامعه را به پاسخگویی و حل ریشه‌ای این مسائل معطوف نماییم. در‌این‌باره دست‌کم می‌دانیم خیال مجاز به آزادی بی‌‎حد و حصر نیست و باید برای آن ساختاری پدید آورد تا از خطوط قرمز تخطی نکند، اما اندازه دخالت خیال مشخص نیست و این زمانی نگران‌کننده است که بدانیم در طول تاریخ، تخطی خیال، منجر به تحریف وقایع مهم حول محور اهل بیت شده و بی‌تقوایی در قوه تخیل، زمینه بروز انواع و اقسام انحرافات در روضه‌ها و داستان‌پردازی‌ها و افسانه‌سرایی‌ها و پدیدایی اوهام گشته است. به‌طور مثال در برخی امور قدسی مانند ذات خداوند متعال که حتی مرغ عقل توانایی پرواز ندارد یا در ملکوتی که جبرئیل به عنوان ملک مقرب آستان کبریایی خدا وجبی اجازه فراتر رفتن ندارد، چطور به خیال اذن ورود بدهیم؟ آیا همین نشانه‌ای نیست بر اینکه خیال هرگز نمی‌تواند بدون داشتن مناسک و حدودی برای قبض و بسط، رها و یله جولان دهد؟ اگر بیش از اهمیت دادن به پرسش‌هایی ریشه‌ای که نقاط ضعف گفتمان، اعتقادات و نگرش‌های ما را برملا می‌سازد، در تلاش برای واکنش صرفاً هیجانی باشیم، باید همواره انتظار غائله دامنه‌دار رفتار‌هایی از سنخ آنچه رخ داد را کشید.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر