به گزارش جوان آنلاین، نامه اعتراضی موسویخوئینیها به رهبر انقلاب واکنشهای بسیاری را در شبکههای اجتماعی برانگیخت. شاید او که به گفته عمده کاربران شبکههای اجتماعی برای احیای جایگاه خود در حلقه اصلاحطلبان این نامه را منتشر کرده، فکرش را هم نمیکرد که این حجم از مخالفت در برابر نامهاش علنی شود. کاربران شبکههای اجتماعی نامه خوئینیها را در کنار تقلای روزهای اخیر مصطفی تاجزاده برای فشار به رهبری جهت مذاکره با امریکا دیدند و آن را فرافکنی و خالی کردن شانه از بار مسئولیت حاکمیت ۳۰ و چند ساله اصلاحطلبان بر کرسیهای مدیریتی تحلیل کردند. آنها اذعان داشتند امثال موسویخوئینیها و مصطفی تاجزاده حالا که نارضایتی جامعه از اصلاحات زیاد شده است به دنبال راهی هستند تا مسئولیت را متوجه رهبر انقلاب سازند و باز با پررویی تمام چهره اپوزیسیون به خود گیرند. در ادامه برخی از این واکنشها را بخوانید.
محمدرضا قدردانی:
مواضع این روزهای موسویخوئینیها و تاجزاده مثل این میماند که طرف مردم را تشویق کرده، دستپخت فلان آشپز را بخورند؛ بعد که غذا تلخ و بدمزه شده است؛ همان طرف، با ژست طلبکاری داد میزند: «آی چرا غذا بدمزه است؟!» خب داداش خودت آشپز را حمایت کردی! وضع موجود دستپخت نامزد مورد حمایت شماست!
سیاوش آقاجانی:
هر وقت که دیگه منتظری اصلاحطلبان کم بیارن، مسئولیت شکست یا اشتباهاتشون رو بپذیرن یا دستکم سکوت کنن، شما رو با طلبکار شدن و پررویی بینظیرشون سورپرایز میکنن!
علی خضریان:
اینکه امثال آقایان تاجزاده و موسویخوئینیها تلاش دارند تا نوک مطالبات #اقتصادی جامعه را همزمان با رهاشدگی مشکوک بازار و بدون بازخواست از دولت، به سمت رهبری سوق دهند؛ حکایت از طراحی اتاق فکر جریان #غربگرا جهت گروگانگیری معیشت مردم و بازتولید ظرفیت اجتماعی بستن با کدخدا دارد.
منصور امینی:
نامهنگاریهای اخیر جرثومههای اصلاحاتی خطاب به رهبر انقلاب پرده از سناریویی برمیدارد که بر اساس آن میخواهند مشکلات اقتصادی و معیشتی که توسط دولت بیتدبیر مورد حمایت خودشان به وجود آمده است را به گردن کلیت نظام بیندازند. مراقب باشیم، چون دهه ۶۰ جای شهید و جلاد را عوض نکنند.
الهام اکبری:
نامه موسوی خوئینیها به مقام معظم رهبری فرافکنی و فرار به جلو برای نپذیرفتن مسئولیت و عواقب شراکت او و مدعیان اصلاحات در به وجود آمدن وضعیت کنونی کشور است. ایشان و دوستانشان با حمایت از روحانی مسئول کم شدن اعتماد عمومی، تورم، ناهنجاریها، مشکلات معیشتی مردم و همه آن چه گفتهاند، هستند.
محمد دانش:
اصلاحطلبان برای بازیابی سیاسی خود در جامعه نیاز به یک چهره جدید دارند، کسی که بتواند لکه تَکرارها را بشورد و ببرد، کسی که از ریلگذاران اصلاحات است و چه کسی بهتر از موسویخوئینیها. قصد خوئینیها از نامهاش به رهبری، معرفی خود به عنوان لیدر جدید جریان شکست خورده اصلاحات است.
عبدالله گنجی:
روح کلی نامه موسویخوئینیها به رهبری همانند نامههای دیگر اصلاحطلبان است (میدانند کدام مشکلات ریشه نگرشی، مدیریتی و کدام به خاطر اصرار بر اصول انقلاب است، اما گویی هیچ نمیدانند)، اما تلاش کرده به سیاق طیف مدرن فحشنامه و نفاقنامه جلوه نکند. موقعیت زمانی صدور نامه مهمتر از متن است. زمانی نامه نوشته میشود که وزنکشی درون جریانی برای تصاحب سطوح عالی تشکیلات شروع شده است. چپ سنتی در تلاش برای گشاد کردن جای خود و احیای جایگاه مادرانه است و میداند میدانداری سکولارها نه بهنفع جریان و نه مورد استقبال حاکمیت است. روحانیت در چپ مرجعیت ندارد، اما این فاصلهگذاری مهم است.
محمد آبکار:
اصلاحطلب بودن هم باحاله ها! تو بحثهای فرهنگی که میگی خوب و بدی وجود نداره و همه رو غریزشون رفتار کنن (صفا باشد) تو مواضع سیاسی هم سر رأی گرفتن همه جور قولی میدی، روز آخر هم که کشور رو به خاک سیاه کشوندی، نامه میزنی به رهبری، از سمت مردم شرایط رو نقد میکنی! کجا میشه ثبت نام کرد؟
کیان عبداللهی:
خلاصه نامه موسویخوئینیها به رهبر انقلاب: ما و دوستانمان ۴۰ سال هر کاری از دستمان برمیآمد برای نابودی ملت انجام دادیم؛ دیروز که چپ بودیم از آنسوی بام وسپس از اینسوی بام افتادیم؛ الان بامی باقی نگذاشتهایم؛ شما بیا و اوضاع را درست کن.
رضا صفالو:
سردار شهید حاجقاسم سلیمانی: «بعضیها بهجای نامه سرگشاده نوشتن به استکبار و صهیونیست، نامه سرگشاده به، ولی ایستاده در خط مقدم مینویسند.» رهبر انقلاب: «کسانی که همه امکانات مدیریت کشور دستشان بوده حالا ژست اپوزیسیون میگیرند؟ اینها باید پاسخگو باشند.»
جعفر حسنخانی:
تصور موسویخوئینیها از، ولی فقیه، تصور شاهانهای است. گویی که نمیداند انقلاب شده و کشور حائز گستره وسیعی از نقشها با حقوق و تکالیف خاص خود است. همین تصور منجر به این شده که از رهبر انقلاب انتظار فراقانونی داشته باشد. نامه او در راستای تحکیم روندهای مردمسالارانه در کشور نیست.