محسن هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی میگوید که برای انتخابات ریاست جمهوری مسئله اصلی اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری، شورای عالی اصلاحات نیست. کارکرد این شورا عمدتاً در انتخابات شورای شهر، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری است که نیازمند انتخاب و تأیید لیست است، ولی در انتخابات ریاست جمهوری که یک فرد باید انتخاب و روی آن اجماع شود، تصمیم معمولاً با بزرگان اصلاحات است که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲، بین آیتالله هاشمی رفسنجانی، جناب آقای خاتمی و بزرگان دیگر انجام شد و در این انتخابات نیز اگر قرار باشد توافقی صورت گیرد، در سطح بزرگان صورت خواهد گرفت.» این انتقاد بارها از سوی خود اصلاحطلبان در قالب نقد درون گفتمانی و نیز از سوی اصولگرایان متوجه اصلاحطلبان شده که برای انتخابات کاندیدای نهایی دیکتاتورمآبانه برخورد و بدون توجه به نظرات دیگران، صرفاً دو سه نفر، کاندیدای نهایی را مشخص میکنند. او در ادامه، با انتقاد از اصلاحطلبان میگوید که «اصلاحطلبان نباید حضور را به موفقیت گره بزنند و در انتخاباتی که احساس شکست میکنند، حضور نیابند یا آنکه شرایطی برای حضور بگذارند که قابل تحقق نیست.» این همان حرفی است که منتقدان اصلاحطلبان میزنند؛ اینکه اصلاحطلبان وقتی بدانند شکست میخورند، نمیآیند یا بهانه و شرط و شروط ردیف میکنند.
هاشمی تندرویهای کلامی روحانی را هم مشکل دیگر میداند: «رئیس جمهور آنطور که ظرفیت داشت در این انتخابات تأثیرگذار نبود. او میتوانست در بخش ردصلاحیتها بهتر عمل کند، همانطور که آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس چهارم و پنجم، با رایزنی و مذاکره توانست بخشی از رد صلاحیتها را بازگرداند، اما زمانی که رئیس جمهور در تریبون تند صحبت میکند، عملاً قدرت رایزنی و تأثیرگذاریاش در مذاکرات را کاهش میدهد.»