سرویس حوادث جوان آنلاین: اسفندسال۹۸ دختر دانشجویی به نام فرانک با مراجعه به اداره پلیس از مرد جوانی به نام سپهر به اتهام اذیت و آزار شکایت کرد و گفت: «خانوادهام در شهرستان زندگی میکنند. دو سال قبل وقتی در رشته علوم سیاسی دانشگاه علامه قبول شدم به تهران آمدم و در خوابگاه دانشجویی ساکن شدم، اما به خاطر شیوع ویروس کرونا خوابگاه تعطیل شد. این شد که تصمیم گرفتم به شهرستان برگردم و سراغ بلیت اتوبوس رفتم، اما بلیت پیدا نکردم. به همین خاطر به سپهر که در رشته هنر تحصیل میکرد و طراح طلا بود زنگ زدم و برای تهیه بلیت خواستم به من کمک کند که سپهر هم قبول کرد و قرار شد با خودرواش به دنبال من بیاید و چند ساعتی با هم در خیابان دور بزنیم و بعد مرا به ترمینال ببرد و برای من بلیت بگیرد.» شاکی ادامه داد: «وقتی سپهر دنبالم آمد گفت بهتر است به خاطر ویروس کرونا در خیابان نباشیم و به خانه برویم. حرفش را باور کردم، اما وقتی وارد خانه او شدم تازه فهمیدم در چه دامی گرفتار شده ام». با طرح این شکایت پسر جوان بازداشت شد. او تحت بازجویی قرار گرفت، اما جرمش را انکار کرد.
پرونده با انکارهای متهم، اما بنا به شواهد و قرائن موجود به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در اولین جلسه محاکمه شاکی بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد. سپس متهم در جایگاه ایستاد و با انکار جرمش گفت: «روز حادثه شاکی خودش با من تماس گرفت و خواست او را کمک کنم. او میگفت برای رفتن به شهرستان باید تا صبح در خیابان باشد تا بتواند بلیت تهیه کند. این شد که دنبالش رفتم سپس با میل خودش به خانهام آمد و من هم قصد کمک به او را داشتم. حالا نمیدانم چرا از من شکایت کرده است و این ادعا را مطرح کرده است، در صورتی که من او را اذیت و آزار نکردم.»
متهم در ادامه گفت: «شاکی قبلاً با یکی از دوستانم رابطه داشت. من بعد از اینکه شاکی رابطهاش را با دوستم قطع کرد با او آشنا شدم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.