کد خبر: 1010188
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۸
اگر به وقایع اخیر و جریان سازی‌های رسانه‌ای در خصوص رابطه ایران و چین نظر بیاندازیم و معادلات سیاسی را محدود به ایران نکنیم و بدانیم که در عصر کنونی کشور‌ها و سیاست‌هایشان چگونه به هم پیوند خورده و از یکدیگر متاثر هستند، قطعا می‌توانیم تحلیل منصفانه و خالی از هیجانات سیاسی از وقایع داشته باشیم.
سرویس سیاسی جوان آنلاین: تفرقه بیانداز و حکومت کن سیاستی هست که در ایران عموما به انگلیسی‌ها نسبت داده می‌شود حال آنکه به گفته یرواند آبراهامیان یکی از استراتژی‌های شاهان قاجار دامن زدن به اختلافات درونی (قومی، قبیله ای، مذهبی و..) برای ازمیان بردن مخالفان قدرتمندشان بود و این سیاست توسط فتحعلی شاه قاجار در جریان شورش والی استرآباد و مدعی سلطنت در سال ۱۸۱۴ میلادی آشکار و بعد‌ها نیز تکرار شد و بسیاری از سیاحان و مستشرقان و کنسول‌های غربی نیز از کارکرد این شیوه در ایران نوشتند.

این روز‌ها رسانه‌ها به عنوان ابزار قدرت‌های سیاسی با ایجاد موج‌های خبری و رسانه‌ای در لابه لای اخبار درست و به اسم افشاگری، برخی حقایق را آنگونه که به نفع گروه یا جریان خاص سیاسی باشد باز نمود می‌کنند؛ و نتیجه آن همانی است که شاهان قاجار برای استیلای بر رقیب قدرتمند از آن بهره می‌بردند یعنی تفرقه میان مردم.

آنگونه که ادوارد سعید در کتاب شرق شناسی خود ملهم از آراء میشل فوکو نقل می‌کند «در بازنمود حقیقت، آنچه که بازنمود می‌شود در حصار زبان و سپس در زندان فرهنگ و نهاد‌ها و فضای سیاسی بازنمود کننده باقی می‌ماند...» پس نمی‌توان به هر آنچه که از رسانه‌ها بدون سند و مدرک مستدل و حقوقی نقل می‌شوند، به سادگی اعتماد و تکرار کرد.

با این مقدمه اگر به وقایع اخیر و جریان سازی‌های رسانه‌ای در خصوص رابطه ایران و چین نظر بیاندازیم و معادلات سیاسی را محدود به ایران نکنیم و بدانیم که در عصر کنونی کشور‌ها و سیاست‌هایشان چگونه به هم پیوند خورده و از یکدیگر متاثر هستند، قطعا می‌توانیم تحلیل منصفانه و خالی از هیجانات سیاسی از وقایع داشته باشیم.

چندی پیش بود که پس از توئیت‌های سفیر چین در ایران و سخنگوی وزارت بهداشت و متعاقب آن واکنش سخنگوی وزارت خارجه سر و صدا‌هایی در رسانه‌ها و فضای مجازی برپا شد که چه نشسته اید که کاپیتالاسیون چینی در ایران به راه انداختند و... واکنش‌ها به یک اظهار نظر، خارج از فضای رسمی‌دیپلماتیک میان مقامات ایران و چین، به قدری عجیب و غیورانه و ناسیونالیستی بود که اگر کسی مطلع نبود و به حساب کاربری توئیتری سفیر چین دسترسی نداشت ممکن بود به راحتی بپذیرد که گویا معاهده‌ای در کار است و مردم بی‌اطلاع! دیری نپایید که هیاهوی رسانه‌ای و بوقچی‌های آن طرف آبی ساکت شد و بسیاری دریافتند که اصلا موضوع آنگونه‌ای که «بازنمود» شده، نبوده است! به تازگی نیز هیاهوی جدیدی در خصوص سند همکاری ۲۵ ساله میان دو کشور ایران و چین به راه افتاده است و باردیگر به موضوع داغ رسانه‌ها تبدیل شده است. یکی از تعبیر ترکمانچای چینی استفاده می‌کند و دیگری از امپریالیسم چینی!

در این خصوص ذکر چند نکته لازم بنظر می‌رسد.

نخست آنکه ترکمانچای معاهده‌ای میان ایران و روس در جریان جنگ‌ها و ناکامی‌های سپاه ایران در برابر روس بود که طی آن حدود دویست و پنجاه هزار کیلیومتر از خاک ایران به روس‌ها واگذار شد. باتوجه به اینکه این سند ۲۵ ساله یک پیش نویس هست و مفاد و جزئیات آن بصورت رسمی‌منتشر نشده، چرا که هنوز سلسله مراتب ثبت قانونی و حقوقی خود را طی نکرده، چگونه و با استناد به کدام مدرک حقوقی این ادعا مطرح شده است؟

ایران دوستانی که نگران آینده ایران هستند و عموما فعال در رسانه‌های خارج از ایران، اگر نگران کاپیتالاسیون یا تکرار معاهده‌های ننگینی، چون ترکمانچای و گلستان و پاریس و... هستند چرا همین نگرانی را از سیاست‌های مداخله جویانه ایالات متحده ندارند؟ به واقع آن‌هایی که نگران امپریالیسم هستند چرا فشار حداکثری ایالات متحده برای توقف فعالیت‌های هسته‌ای ایران را مصداق امپریالیسم نمی‌دانند و برای آن روضه نمی‌خوانند؟

چگونه است که پس از جنگ جهانی دوم در دهه ۱۹۵۰ و قدرت گرفتن ایالات متحده و اجرای طرح مارشال به نام کمک به کشور‌های اروپایی و به کام امپریالیسم آمریکا، جامعه شناسان و محققان آمریکایی شروع به مطالعه کشور‌های تازه از یوغ استعمار رها شده کردند و نوسازی را بهانه‌ای برای گسترش سیاست‌های سلطه جویانه خود و از آن زمان تا کنون اگرچه امپریالیسم فرهنگی آمریکا و هالیود سعی در آمریکایی یا اروپایی کردن ملل توسعه نیافته کردند، این دوستان صدایشان بلند نمی‌شود؟ آیا واقعا مفهوم امپریالیسم را نمی‌دانند یا مطلع نیستند که چین به واقع المان‌های اصلی امپریالیست بودن را ندارد؟ اقتصاد مسلط جهان به واسطه دلار آمریکا و فرهنگ مسلط برجهان به واسطه‌هالیود؛ کدام یک از این‌ها را می‌توان به چین نسبت داد؟

نوسازی و توسعه به عقیده برخی گویا فقط ارتباط با ایالات متحده و همسویی و تعامل با سیاست‌های آن است. امانوئل والرشتاین تعبر جالبی از نوسازی دارد و آن را فرایند آمریکایی شدن می‌نامند. به عقیده او در ادبیات نوسازی گونه‌ای رضایت خاطر بیجا نسبت به اروپای غربی و ایالات متحده وجود دارد. تلقی نظری این است که این کشور‌ها از رونق اقتصادی بی نظیر و دموکراسی با ثبات برخوردارند و، چون این کشور‌های پیشرفته‌ترین کشور‌های جهان به شمار می‌روند به عنوان الگویی جهت تقلید دیر رسیدگان در آمده اند. از این نظر نوسازی صرفاً یک فرایند اروپایی شدن یا آمریکایی شدن بوده و غالباً به همین ترتیب توصیف می‌شود. به عنوان مثال از آنجا که اروپای غربی و ایالات متحده کاملاً صنعتی بوده و دارای نظام‌های دموکراتیک می‌باشند بنابراین صنعتی شدن و دموکراسی نیز به عنوان دو ویژگی مورد تاکید دیدگاه نوسازی در آمده‌اند.

حال که تکلیف ترکمانچای و امپریالیسم روشن شد این پرسش مطرح می‌شود که آیا این دست افراد و منتقدان از مفهوم کاپیتالاسیون اطلاع دارند؟ اگر اطلاع دارند چگونه است که ایالات متحده بالاترین مقام نظا‌می‌کشورشان را ترور کرده است، اما از همان زمان در برابر این اقدام یا سکوت کردند یا همراهی؟ مصونیت حقوقی و قضایی دادن به کشور بیگانه در برابر یک جنایت، چیزی جز کاپیتالاسیون است؟ بماند که برخی حق تحریم حداکثری و در نتیجه فشار اقتصادی و معیشتی را به ایالات متحده بصورت پیش فرض داده اند! بطوری که در گفتگو‌های خبری مقامات ایرانی با خبرنگاران رسانه‌های آمریکایی و غربی به وضوح میتوان دریافت که اساسا حق اعمال تحریم، دخالت در منطقه و تصمیم گیری به ایالات متحده داده شده است، فقط بحثشان این است که چرا حکومت ایران نمی‌پذیرد! آیا این همان امپریالیسم نیست؟

نکته آخر آنکه هنوز سند همکاری ایران و چین در مرحله پیش نویس است و تا روشن نشدن کامل و شفاف مفاد آن نمی‌توان قضاوت کرد. ناگفته پیداست که چین متحد ایران است و از رقبای اقتصادی اصلی ایالات متحده. در حالی که دولت آمریکا تمام توانش را برای تحریم و فشار بر ایران به کار بسته است و منفذی برای فعالیت‌های اقتصادی ایران باقی نگذاشته است بطوری که بریان هوک رئیس میز اقدام علیه ایران رسما در حوادث آبان ماه ۹۸ اعلام کرده بود که فشار‌های ما باعث کسری بودجه حکومت ایران شده است! در این صورت طبیعی است که هرگونه همکاری و ارتباط ایران با کشور دیگری که رقیب آنهاست و بتواند نفعی برای ایران داشته باشد به مذاق ایالات متحده و رسانه‌های همسو آن خوش نیاید. از همین رو انحراف افکار عمومی و چند دستگی میان مردم و عمیق‌تر کردن شکاف دولت-ملت، که متاسفانه برخی خودی‌ها کارنامه درخشانی در این مورد از خود به جای گذاشتند!، گزینه مناسبی برای پیش برد اهداف امپریالیسم عریان آمریکاییست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار