سرویس بین الملل جوان آنلاین: سفر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران سرلشکر محمد باقری به سوریه که چهارشنبه قبل انجام شد گذشته از اینکه از جهتی مشابه سفرهای مقامات سیاسی و نظامی ایران به سوریه طی سالهای گذشته بود، اما توافقنامهای که در این سفر بین ایران و سوریه امضا شد خبر از اتفاقی خاص و متفاوت با گذشته داشت. این توافقنامه را سرلشکر باقری و علی ایوب، وزیر دفاع سوریه، امضا کردند و با امضای این توافقنامه معلوم شد که هر دو کشور قصد تغییر قابل توجهی را در عرصههای سیاسی و نظامی دارند. از این رو، نتیجه سفر سرلشکر باقری را باید در آیندهای نه چندان دور دنبال کرد، اما پیام این سفر خیلی سریع شنیده شد که میتواند یکی از پیامدهای بازپسگیری آسمان سوریه از دست ستیزهجوییهای رژیم اسرائیل باشد.
آسمان ناامن
بر کسی پوشیده نیست که تکلیف جنگ سوریه تا مقدار زیادی روشن شده و حاکمیت دولت سوریه بر بخش اعظمی از این کشور به جز استان ادلب در شمال و قسمت شرقی رودخانه فرات تثبیت شده است. به این جهت است که پیروزی نظام سوریه در جنگ داخلی خونین و مخرب این چند سال وجه مشترک تحلیلها و گزارشهای رسانههای منطقه و بینالمللی است. با وجود این، وضعیت در آسمان سوریه به خصوص در ماههای اخیر به طور کلی متفاوت بوده است. اگر رژیم صهیونیستی در سالهای گذشته هر از گاهی حمله هوایی به خاک سوریه انجام میداد، این حملات در ماههای اخیر مبدل به رویهای معمول شده و دولت این رژیم دیگر مثل گذشته چندان تمایلی برای پنهانکاری ندارد و حتی به صورت علنی از حملات هوایی به عنوان راهبرد خود در مقابل سوریه حرف میزند. این رژیم و بهخصوص نخستوزیر آن بنیامین نتانیاهو با اعلام این راهبرد دو هدف عمده داخلی و منطقهای را دنبال کردهاند. هدف عمده داخلی نتانیاهو بیارتباط به آشوب سیاسی، پرونده فساد اقتصادی و سه دور انتخابات پارلمانی در عرض یک سال و تشکیل کابینهای نیمبند نبوده چراکه نتانیاهو با استفاده از این حملات و گرفتن ژست تهاجمی، سعی کرده تا آرای صهیونیستهای افراطی را بخرد و باید گفت که تا اندازه زیادی نیز موفق بوده است. او با راهبرد آسمان ناامن برای سوریه به دنبال نقش فعالتری در منطقه بوده تا در مقابل موفقیتهای جبهه مقاومت در سوریه به طور کلی دست بسته نباشد. در واقع، او با افزایش حملات هوایی و ناامنتر کردن آسمان سوریه سعی کرد تا با وارد آوردن ضرباتی به نیروهای مقاومت، آنها را متقاعد به فاصله گرفتن از خطوط مقدم با این رژیم کند و حتی زمینه را برای خارج کردن ایران از میدان سوریه کند. علاوه بر این، او با ناامن کردن آسمان سوریه سعی داشت فشار را بر دولت سوریه به نحوی تشدید کند که مجبور شود از ایران و جبهه مقاومت و ایران فاصله بگیرد و امریکا هم با تصویب قانون سزار به این راهبرد اسرائیلی پیوست.
پاسخ قاطع
توافقنامه اخیر بین ایران و سوریه پاسخ روشن و صریحی به این راهبرد اسرائیلی- امریکایی بود. شاید نتانیاهو یا برخی مقامات رژیم اسرائیل تصور میکردند راهبرد آسمان ناامن به نتیجهای رسیده و حتی در نیمه ماه میمدعی شدند که «خروج تدریجی نیروهای ایرانی از سوریه» شروع شده، اما امضای این توافقنامه نشان داد ایران نهتنها از سوریه خارج نمیشود بلکه بر اساس یک سند رسمی، حضور نظامی مدون و بابرنامهای را در دستور کار دارد. به عبارت دیگر، این سند و به خصوص بخش مربوط به استقرار سامانههای پدافند هوایی ایرانی باور ۳۷۳ و سوم خرداد پاسخ واضح و روشنی به راهبرد آسمان ناامن رژیم اسرائیل است به این معنا که رژیم اسرائیل با در پیشگرفتن این راهبرد نه تنها میتواند به هدف خود برای پایان حضور نظامی ایران در سوریه و قطع ارتباط این کشور با جریان مقاومت منطقهای برسد بلکه باعث تقویت این حضور و نزدیکی بیشتر سوریه به این جریان شده است. به این جهت است که مقامات فعلی رژیم اسرائیل دیگر همانند افرادی نظیر وزیر دفاع سابق نفتالی بنت نه تنها مدعی خروج تدریجی ایران از سوریه نمیشوند بلکه مرکز تحقیقاتی مایر آمیت در ماه میو با تحلیل اطلاعات موجود از منطقه به این نتیجه رسید که ایران دو ماه پس از شیوع همهگیری ویروس کرونا، «به فعالیت معمول خود در منطقه بازگشته است.» در واقع، این گزارش نشان داد که وقفه موقتی در فعالیتهای ایران به دلیل حملات هوایی رژیم اسرائیل به سوریه و راهبرد آسمان ناامن این رژیم نبود، بلکه به دلیل شیوع این همهگیری و لزوم اقدامات پیشگیرانهای بود که در کشوری مثل سوریه و با توجه به لطمات وارده بر زیرساختهای آن امر حیاتی است. حالا خوشبینی سران رژیم اسرائیل با توجه به امضای توافقنامه نظامی- سیاسی بین ایران و سوریه و به خصوص با استقرار سامانههای پدافند هوایی دیگر معنای خود را از دست داده است. این موضوع با توجه به سخنان رئیس جمهور سوریه بشار اسد در دیدارش با سرلشکر باقری معنا و مفهوم خاصی پیدا میکند چراکه او با ابراز خرسندی از امضای توافقنامه همکاری نظامی بین دو طرف، گفت: «این توافق حاصل سالها کار مشترک و همکاری در زمینه رویارویی با جنگ تروریستی علیه سوریه و سیاستهای خصمانه علیه دمشق و تهران است.» به این ترتیب، نتانیاهو با راهبرد آسمان ناامن خود نه تنها موفق نشده فاصله و جدایی بین دمشق و تهران ایجاد کند بلکه باعث شده تا همکاری بین این دو وارد مرحله تازهای شود که میتواند تهدید مستقیمی علیه ستیزهجویی او در آسمان سوریه باشد.
تغییر موازنه
سؤال اساسی بعد از امضای توافقنامه همکاری نظامی بین ایران و سوریه این است که تأثیر آن بر وضعیت میدانی چگونه است و آیا میتواند تغییری در موازنه قدرت ایجاد کند و به عبارتی دیگر، آسمان سوریه را از راهبرد آسمان ناامن رژیم اسرائیل بازپس گیرد؟ پاسخ روشن به این پرسش را فقط چند ماه بعد از استقرار سامانههای پدافند هوایی در سوریه و نحوه عمل آن میتوان داد و حرفهایی که در این چند روز زده شده بیشتر در حد گمانهزنی است. برای مثال، شلومو بروم از انستیتوی مطالعات امنیت ملی اسرائیل بعید دانسته کمک ایران به سوریه مؤثر واقع شود «زیرا سیستم ضدموشکی روسیه که سوریها از آن استفاده میکنند، پیشرفتهتر از مدل ایرانی است.» گمانهزنی مشابه این در رسانههای غربی و داخل رژیم اسرائیل کم نیست تا با مطرح شدن آن به نوعی جنگ روانی را در برابر توافقنامه همکاری ایران و سوریه به راه انداخته باشند. لازم به یادآوری است سامانه پدافند هوایی سوم خرداد همان سامانهای است که پهپاد پیشرفته امریکایی را بر فراز آبهای خلیج فارس سرنگون ساخت و استقرار گسترده این سامانه یا سامانه باور ۳۷۳ در نقاط حساس سوریه نهتنها بعد عملیاتی بسیار وسیعتری از سامانههای روسی را پوشش میدهد بلکه آشکارا باعث تقویت هر چه بیشتر توان دفاعی سوریه بهخصوص در بلندیهای جولان میشود. گذشته از این، شکی نیست که اراده سیاسی جدیتری برای استفاده از این سامانهها در مقابل حملات هوایی رژیم اسرائیل وجود دارد و آن ملاحظات منطقهای و فرامنطقهای روسها در این اراده نقشی ندارد تا این ملاحظات مثل سرنگون شدن هواپیمای ترابری روسی ایل ۲۰ در سپتامبر دو سال قبل هزینههای مالی و انسانی را هم به بار بیاورد. به هر صورت، واکنش شدید اسرائیل کاتز، وزیر اطلاعات و ارتباطات رژیم اسرائیل، به توافقنامه همکاری بین ایران و سوریه حاکی از تأثیر این توافقنامه در همین ابتدای کار است. سر و صداهای کاتز یا گلیعاد اردان و تهدیدهای مکرر آنها درست در یک روز بعد از امضای توافقنامه همکاری گواه بر این است که آنها از حالا تغییر موازنه را احساس کردهاند و از این میترسند که نتوانند در آسمان منطقه نقش قبل را داشته باشند و راهبرد آسمان ناامن خود را در مورد سوریه اجرا کنند.