کد خبر: 1011811
تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۰:۳۷
سه سارق حرفه‌ای که با طراحی سناریوی پلیسی موفق به سرقت دلار‌های مرد بازرگان شده‌بودند، بازداشت شدند.
سرویس حوادث جوان آنلاین:  اواخر خردادماه امسال بود که به مأموران پلیس تهران خبر رسید، سه مأمور پلیس قلابی، مرد جوانی را در یکی از خیابان‌های مرکزی تهران ربوده و پس از سرقت ۱۳۰‌هزار دلار وی را رها کرده‌اند. بررسی‌های مأموران پلیس در محل حادثه نشان داد دو نفر از متهمان مأمور نما با خودروی سواری سمندی در حالی که موتورسیکلتی آن‌ها را اسکورت می‌کرده شاکی را ربوده و ۱۳۰‌هزار دلار او را سرقت کرده‌اند.

شاکی در توضیح ماجرا به مأموران پلیس گفت: مدتی قبل برای کار از شهرستان به تهران آمدم و در دفتر یکی از بستگانم که در کار صادرات و واردات فعالیت می‌کند، مشغول به کار شدم. امروز صاحبکارم برای انجام کاری به یکی از شهر‌های اطراف تهران رفته‌بود که با من تماس گرفت و گفت از صرافی ۱۳۰‌هزار دلار سفارش خریده داده و پول آن را هم پرداخت کرده است و از من خواست دلار‌ها را تحویل بگیرم و تا فردا که او به تهران می‌آید در خانه‌ام نگهداری کنم و بعد تحویل او بدهم.

آدم‌ربایی برای سرقت ۱۳۰‌هزار دلاری

طبق قرار صرافی دلار‌ها را با پیک‌موتوری به در خانه‌ام آورد و من هم بعد از اینکه شمارش کردم تحویل گرفتم. از آنجایی که نگران دلار‌ها بودم تصمیم گرفتم به محل کارم بروم و دلار‌ها را در گاوصندق دفتر بگذارم و روز بعد تحویل صاحبکارم بدهم. سپس به آن طرف خیابان رفتم و در حالی که منتظر تاکسی بودم، خودروی سمند با دو سرنشین در حالی که مرد موتور سواری هم آن‌ها را اسکورت می‌کرد، کنار من توقف کرد. راننده و سرنشین از خودرو پیاده شدند و یکی از آن‌ها اسلحه کمری‌اش را به من نشان داد و بعد مدعی شد که مأمور پلیس هستند و من هم مرتکب جرمی شده‌ام و به همین خاطر باید همراه آن‌ها به اداره پلیس بروم. به آن‌ها گفتم که من شاگرد دفتر بازرگانی هستم و برای او مقداری دلار تحویل گرفتم و اجازه بدهید با او تماس بگیرم، اما آن‌ها به زور مرا سوار خودرو کردند و گفتند از اداره پلیس با او تماس می‌گیرند.

وی ادامه داد: راننده به راه افتاد و مرد موتور سوار هم ما را اسکورت می‌کرد تا اینکه پس از عبور از چند خیابان راننده خودرو را در خیابان خلوتی متوقف کرد و مرا بازرسی بدنی کردند و ۱۳۰‌هزار دلار که داخل پاکتی بود از من به زور گرفتند. همان لحظه فهمیدم که آن‌ها مأمور قلابی هستند و می‌خواستم در برابر آن‌ها مقاومت کنم، اما با اسلحه مرا تهدید کردند و بعد مرا از داخل خودرو به پایین پرت و فرار کردند.

شناسایی آدم‌ربایان مأمور نما

با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه‌نهم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس‌آگاهی قرار گرفت. مأموران پلیس در نخستین گام با بررسی دوربین‌های مداربسته حادثه صحت حرف‌های شاگرد مرد بازرگان را تأیید کردند و دریافتند سه‌سارق مسلح دقایقی بعد از آدم‌ربایی و سرقت ۱۳۰‌هزار دلار وی را در خیابان خلوتی رها کرده‌اند. مأموران پلیس در گام بعدی موفق شدند صاحب خودروی سمند را که مرد جوانی به نام کامران بود، شناسایی و دستگیر کنند. متهم پس از دستگیری ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبه‌رو شد به جرم خود با همدستی دو نفر از دوستانش به نام حامد و منصور اعتراف کرد. وی گفت: مدتی قبل منصور پیش من آمد و گفت مقداری دلار به مرد بازرگانی داده است، اما او پول او را نمی‌دهد. منصور از من و حامد خواست کمکش کنیم دلار‌های او را پس بگیریم و روز حادثه هم به ما خبر داد که مرد بازرگان دلار سفارش داده و ما هم طبق نقشه‌ای که او طراحی کرده‌بود، وارد عمل شدیم و دلار‌ها را سرقت کردیم. با اعتراف متهم، مأموران پلیس دو متهم دیگر را هم بازداشت کردند. متهمان در بازجویی‌ها به جرم خود اعتراف کردند. تحقیقات از متهمان به دستور قاضی سهرابی ادامه دارد.

گفتگو با طراح نقشه آدم‌ربایی

منصور شاکی را می‌شناختی؟

من چند سالی است با مرد بازرگان ارتباط کاری دارم و چند باری هم به او دلار فروختم.

چرا نقشه سرقت دلار‌های او را طراحی و اجرا کردی؟

مرد بازرگان خیلی‌خوش حساب بود و هر وقت به او دلار می‌فروختم سر موعد پول و سودش را پرداخت می‌کرد و به همین خاطر به او اعتماد کردم، اما بار آخر که ۱۶۰‌هزار دلار به او فروختم به من پول نداد و هر وقت هم از او طلبم را درخواست می‌کردم، مرا امروز و فردا می‌کرد و در نهایت مدعی شد که طلبی از او ندارم که تصمیم گرفتم دلار‌های او را سرقت کنم.

چرا شکایت نکردی؟

من سند مدرکی نداشتم و حرفم به جایی نمی‌رسید.

بررسی‌ها نشان داده که شما در کار خرید و فروش دلار نیستید، ۱۶۰‌هزار دلار را از کجا آوردی و به او فروختی؟

من به صورت رسمی دلار خرید و فروش نمی‌کنم، اما مدتی است که در بازار دلار می‌خرم و ۱۶۰‌هزار دلار را هم کم‌کم خریدم و بعد یکجا به او فروختم.

اما شاکی گفته که با شما اصلاً حساب کتابی نداشته‌است؟

[ سکوت می‌کند.]
 
چطور فهمیدی که شاکی دلار سفارش داده است؟

من مدتی بود او را زیر نظر داشتم و تمامی کارهایش را رصد می‌کردم تا اینکه متوجه شدم از صرافی دلار سفارش داده‌است و بعد با دوستانم هماهنگ کردیم و نقشه‌مان را اجرا کردیم.

آن‌ها را اجیر کرده بودی؟

بله، طبق قرار من بعد از سرقت به هر کدام از آن‌ها ۱۰۰‌میلیون تومان به عنوان دستمزد پرداخت کردم.

چه شد که تصمیم گرفتید به عنوان مأمور پلیس دست به آدم‌ربایی و سرقت بزنید؟

به نظر ما بهترین روش بود که شاگرد شاکی به ما شک نکند و سوار خودروی ما شود.

اسلحه را برای همین کار تهیه کرده بودید؟
 
ما اسلحه‌ای نداشتیم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار