داریوش قنبری، چهره اصلاحطلب معتقد است که «تنها راه نجات کشور به نظر من تداوم همین مشی و روندی است که در دولت فعلی وجود داشته است. راهی غیراز خردگرایی حاکم بر این دولت نداریم. اگر قرار باشد کشور بر مدار و محور احساسات بچرند و عقلانیت دوباره کنار گذاشته شود، مشکلات بسیار وخیمتر خواهد شد. کشور با یک اشتباه در معرض ونزوئلایی شدن قرار میگیرد و مردم باید حواسشان باشد.»
روشن نیست اگر راهی که دولت روحانی در پیش گرفته، راهگشاست، پس چرا اکنون و پس از هفت سال که از ریاست جمهوری روحانی میگذرد، کشور طبق آنچه داریوش قنبری گفته، نیاز به «نجات» دارد و برای همین منظور هم باید راه دولت روحانی ادامه یابد!
قنبری البته فردی را هم که میتواند ادامه دهنده این راه پرافتخار! باشد، معرفی کرده و آن کسی نیست جز اسحاق جهانگیری که در معرفی کارآمدی سیاستهای او، همان دلار ۴۲۰۰ تومانی بس! جهانگیری معاون اول روحانی است و اگر ایدهای برای نجات کشور داشت، در این هفت سال ارائه میداد. قنبری توصیفاتی از جهانگیری میکند که در برابر آن فقط باید سکوت کرد که در ادامه چند نمونه بیان میشود: «آقای جهانگیری چهره محبوبی است. به نظر من مردم از فداکاریهای جهانگیری در درون دولت آگاه هستند و میدانند که در این شرایط حاد و دشوار اقتصادی که کشور تحت شدیدترین تحریمها قرار دارد، آقای جهانگیری و زحمات شبانهروزی او است که کشور را در این وضعیت نگاه داشته و اگر هر کشور دیگری بود، الان اوضاع بسیار بدتری داشت و حتی شاید شبیه ونزوئلا شده بود. اما در سایه تدبیرها و تلاشهای افراد ایثارگر مثل آقای جهانگیری در درون دولت، دشمن به هدفی که از تحریم داشت، نرسیده است... کاردانی، تخصص، تدبیر و روحیه ایثارگری جهانگیری مثال زدنی است... به نظر من جهانگیری از سرمایههای بزرگ جریان اصلاحات برای ۱۴۰۰ است. او با روحیه ایثارگری، دلسوزی و تلاش مثال زدنی ویژگیهای کامل یک رئیس جمهور بسیار خوب را دارد و توان این را دارد که در رأس دولت قرار بگیرد و بتواند به خوبی از عهده حل مشکلات و مدیریت کشور برآید.»
تملق اصلاحطلبان نسبت به چهرههای مطرح خود چنان است که میتوان مدعی شد ساخت مبالغهآمیز چهرهای قهرمان از افراد ناکارآمد، یکی از خطمشیهای این جریان است که در آن به تبحر رسیدهاند. آنچنان در ترور شخصیت مخالفان سیاسی خود هم تبحر و مهارت دارند.