یکی از راهبردهای ویژه در راستای رونق و جهش تولید، پویا و بهروز نگه داشتن بازار صنایع کشور است.
از جمله مؤلفههایی که میتواند موجب تحقق این امر شود، آموزشهای صحیح به تولیدکنندگان جهت درک درست از مفهوم نیاز و خواسته مشتریان و سعی در دوری آنها از نزدیکبینی در بازار است. مفهوم نزدیکبینی در بازار به ما نشان میدهد که اغلب افراد به سبب آنکه صرفاً به خواستههای فعلی مشتریان توجه دارند، غرق در محصولاتشان میشوند و دوراندیشیشان را نسبت به شناخت نیازهای مشتریان از دست میدهند. به همین علت است که خلاقیت و نوآوری در محصولاتشان دیده نمیشود؛ لذا بهزعم نگارنده شناخت و درک صحیح از مفاهیم ابتدایی و پایهای مانند نیاز، خواسته و تقاضا موجب تغییر نگرش وسیعی در تولیدکنندگان و کارآفرینان میشود.
نیازها، احتیاجات اساسی زندگی انسانها هستند و عدم آنها یک حالت محرومیت را در افراد به وجود میآورد، مانند نیاز به غذا، نیاز به پوشاک، مسکن، تفریح، آموزش و دهها نیاز دیگر. در صورتی که خواسته، بیانگر روش و شیوه برطرف کردن نیازهای مشتریان است. در حقیقت خواسته هنگامی شکل میگیرد که فرد برای ارضای نیازهای خود به سمت کالاها و خدمات مورد نظرش متمایل شود؛ لذا تولیدکنندگان باید همواره درصدد طراحی و تولید نسل جدیدی از محصولاتشان باشند که حتماً نسبت به نمونههای قبلی از ویژگیهای بهتری برخوردار باشند تا بتواند نیاز و خواسته مشتریان را به شکلی مطلوبتر برآورده کند. اگر به مفهوم نیاز و خواسته در محصولاتمان دقت نکنیم، قطعاً به مرور زمان سهم بازار کالاهایمان چه در داخل و چه در بازارهای بینالمللی کاهش خواهد یافت.
بازار موبایل چند سال پیش کشورمان را به یاد بیاورید. اکثر سهم بازار گوشیهای همراه را برند نوکیا تصاحب کرده بود، اما به این علت که به تغییرات بازار و بهبود ویژگی پلتفرم محصولاتش توجه نداشت، سهم بازارش را از دست داد، چراکه برندهای دیگر پلتفرمهایی را طراحی کرده بودند که نیازهای مشتریان را بهتر پاسخ میداد و بیشتر مورد پسند مصرفکنندگان واقع شده بود.
کارل بنز اولین خودرو (سهچرخهای که نهایت سرعتش ۱۶ کیلومتر برساعت بوده) را اختراع کرد، اما بعد از چند سال هنری فورد برای اینکه بتواند نیاز و خواسته مشتریان را به نحو شایستهتر برطرف کند، تمام توان و تمرکزش را روی ساخت اتومبیلی باکیفیت و سرعت بالا و قیمت مناسب گذاشت و توانست آن را به شکل مطلوبی تجاریسازی کند. هنری فورد میگوید: اگر من در ابتدای فعالیتم از مشتریانم میپرسیدم چه مرکبی را بیشتر دوست دارید، آنها جواب میدادند که یک اسب سریعتر، یعنی تا آن زمان مشتریان ذهنیتی نسبت به مرکبی با سرعت بالا به نام اتومبیل نداشتند که بخواهد الهامبخش به وجود آوردن رونق در بازار محصولات او شود. مشتری از فورد یک مرکب سریعتر میخواسته، بنابراین اصل نیاز مشتری به درستی کشف شده است و حالا خلق کالایی که این نیاز مشتری را به بهترین نحو برطرف کند، همان خواسته مدنظر ماست. این همان دید و نگاهی است که ما در تمام صنایع کشورمان به آن نیاز داریم.
برادران رایت ثابت کردند که پرواز با هواپیمای موتوری قابل انجام است، اما بعد از چند سال (۱۹۳۵) برای اولین بار، شرکت مک دانل داگلاس بود که توانست هواپیمای مدل DC-۳ را با ارتفاع پرواز متغیر، چرخهای جمعشونده، بدنهای سبک به نام مونوک، موتور دوار که توسط هوا خنک میشد و بالههای کوچک روی بالها تولید کند. این هواپیما نه تنها از نظر آیرودینامیکی پایدار بود، بلکه به لحاظ اقتصادی نیز توجیهپذیر بود و موجب شد آنها طلایهدار عصر مسافرت تجاری هوایی شوند.
امروز برخی از شرکتها به دنبال ساخت محصولی در قالب یک راکت هستند که میتواند مسافران را با سرعت ۲۷ هزار کیلومتر بر ساعت از طریق هوایی جابهجا کند. آنها مدعی شدهاند زمانی که مسافران با این راکت پرواز کنند و حتی زمانی که از جو زمین خارج شوند، احساس سبکی و راحتی کامل خواهند داشت. اگر این محصول و زیرساختهایش جهت بهرهبرداری ساخته و فراهم شود، میتواند موجب رونق گردشگری در دنیا شود و سهم عمدهای از بازار شرکتهای هواپیمایی را به خود اختصاص دهد. با توجه به قابلیتهایی که امروز در شرکتهای دانشبنیان، جوانان متخصص کشور و در بخش هوافضای سپاه وجود دارد، دور از ذهن نیست که در آینده ما نیز به چنین تکنولوژیهایی دست یابیم. این روند رشد و توسعه تکنولوژی را باید در تمامی صنایعمان به وجود آوریم.
مبحث مهم دیگری که باید شرکتها نسبت به آن هوشیار باشند و هوشمندانه عمل کنند، نزدیکبینی رقابتی است که موجب میشود مدیران محدودهای از رقبای واقعی و آشکار شرکت را شناسایی و رصد کنند و از رقبای پنهان خود که گاهاً محصولات خلاقانه و مبتکرانه تولید و وارد بازار میکنند غافل بمانند. مانند برخی از شرکتهای تولیدکننده فیلمهای عکاسی که با یکدیگر در حال رقابت بودند، در حالی که از سازندگان دوربین دیجیتال غافل مانده بودند.
موضوع دیگری که باید در کنار نیاز و خواسته مشتریان به آن توجه شود، مؤلفه مهم تقاضاست. افراد معمولاً خواستههای فراوانی دارند؛ اما منابعشان محدود است؛ بنابراین خواستههایی که با قدرت خرید همراه باشند به تقاضا تبدیل میشود. در نتیجه قیمت محصولات و خدماتمان باید به نحوی باشد که مشتریان بالقوه و بالفعل ما توانایی پرداخت آن را داشته باشند.
نکته قابل تأمل اینکه نیاز، خواسته و تقاضا سه مؤلفه جداییناپذیر هنگام برنامهریزی جهت تولید و ارتقای محصولات است.
نگاه به بازار امروز نشان میدهد مشتریان صرفاً به دنبال خرید یک کالا نیستند، بلکه تعدد برندها و تنوع محصولات آنها، فضایی را در بازارها ایجاد کرده است که خریداران به دنبال مجموعهای از منافع و ارزشها در قالب یک محصول هستند. به عنوان مثال خریدار لوازم الکترونیکی ارزانقیمت فقط نیاز بیان شدهاش محصولی با قیمت پایین است، اما در حقیقت نیاز واقعیاش که تولیدکننده و فروشنده باید از آن مطلع باشند محصولی است که مصرف برق و هزینه نگهداری آن نیز پایین باشد. باید به او اطمینان دهید که خدمات پس از فروش مناسب دریافت میکند تا نگرانیهایش برای هزینهها مرتفع شود. فروشنده حرفهای جهت رضایت بیشتر و ایجاد شعف در خریدار به او یک محافظ الکترونیکی نیز هدیه میدهد. تولیدکنندگان هوشمند دریافتهاند که اکثر مشتریان امروز نیازهای پنهانی نیز دارند، مانند اینکه خواهان آن هستند که خانواده، دوستان و اطرافیانشان آنها را فردی کاربلد و زیرک در خرید بشناسند یا ثابت کنند که خریدهای موفق و حسابشدهای انجام میدهند؛ لذا تولیدکنندگان تنها راه برطرف کردن این نیاز مشتریان را ارائه محصول باکیفیت میدانند.
دنیای پررقابت امروز ایجاب میکند که تمام تولیدکنندگان از تولیدگرایی به سمت بازارگرایی حرکت کنند، چراکه توجه به تولید صرف منجر به تمرکز تولیدکننده بر محصولی میشود که عرضه میکند، نه به نیازهای مشتریان که باید به بهترین شکل برطرف شود.