سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: جریانشناسی و شناخت افرادی که ذیل یک مشی و مرام در طول تاریخ فعالیت کردهاند تا حدود زیادی از فهم نادرست ناقل و مخاطب و نیز از افتادن در وادی گمراهی جلوگیری میکند. قطعاً بررسی ابعاد تاریخی موضعگیری و برخی ارتباطات امثال سیدجمال واعظ با تعدادی از رجال دوران خود کار دشواری است، اما هستند افراد و مؤسسات وثیقی که ادله این انحرافات را از دل اسناد تاریخی احصا کردهاند. درست است کسانی مانند سیدجمال واعظاصفهانی و ملکالمتکلمین که در دوران اوجگیری مشروطهخواهی، جزو سخنرانان آتشین این جریان میشوند، اما بعدها تمایلات فکری و عقیدتی امثال سیدجمال واعظها بیشتر عیان میشود، مانند آنچه در «باغ سلیمان خان میکده» اتفاق افتاد و نهایتاً به شکلگیری انجمنی به نام «انجمن بینالطلوعین» منجر شد.
سیدجمال واعظ در یکی از سخنرانیهایش و برخلاف مدعای مطلب منتشره که از وی به عنوان کسی که «جهش تولید» را در ترویج فرهنگ مصرف کالای داخلی و حمایت حکومت از تولیدکننده میداند، میگوید: «ما مردم ایران جاهلیم! بدون معلم، مربی و استاد. کار ما درست نمیشود. به فرمایش جناب پرنس ملکمخان، اگر ما خواسته باشیم یک کارخانه کبریتسازی تشکیل بدهیم، بدون معلم خارجه محال است. اگر خواسته باشیم یک کارخانه ریسمانسازی بسازیم، مسلماً محتاجیم به یک نفر معلم خارجه. اگر بخواهیم یک کارخانه چلواربافی تشکیل بدهیم، بدون معاونت یک نفر معلم خارجه محال است و قِس علی هذا تمام کارها. ما میخواهیم یک بانک ملی تشکیل بدهیم، بدون معلم و این نمیشود. حالا یک گریز میزنیم، آیا اداره کردن یک وزارتخانه دولتی به قدر یک کارخانه صابونپزی، علم لازم ندارد؟ چگونه ما ایرانیها بدون معلم خارجه نمیتوانیم یک قوطی کبریت الکی بسازیم و یا یک عدد قوری یا استکان یا یک لامپ بسازیم، لابد محتاج به معلم خارجه هستیم، اما از برای اداره کردن وزارت مالیه یا وزارتخانه عدلیه و غیره، اصلاً وزرای ما محتاج به معلم خارجه نیستند....»