کد خبر: 1012546
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۲:۱۵
برخی اخبار و گزارش‌های دریافتی از قدرت گرفتن احزاب تندرو اصلاح‌طلب در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ حکایت دارد.
رحیم زیاد علی
سرویس سیاسی جوان آنلاین: روزی که شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان تصمیم گرفت در انتخابات سوم اسفند مجلس یازدهم لیست ارائه ندهد، می‌شد حدس زد که اختلافات درونی میان این جریان سیاسی به شدت بالا گرفته است، چنانکه برخی در خفا و علناً سخن از تحریم غیررسمی انتخابات به میان آوردند. در این میان، اما احزاب اصلاح‌طلبی بودند که بدون توجه به این دستور حزبی در انتخابات مجلس فعالانه مشارکت و لیست ارائه کردند.

با اعلام نتیجه انتخابات و واگذاری کرسی‌های مجلس به رقیب سنتی اصلاح‌طلبان، دعوا‌های حزبی و درون‌گروهی شکل علنی و عینی‌تری به خود گرفت که یک‌سوی آن حزب کارگزاران سازندگی و سوی دیگرش احزاب تندرو اصلاح‌طلب از جمله حزب اتحاد ملت (بدیل حزب منحله مشارکت) بود؛ دعوا‌هایی که همچنان در فضای رسانه‌ای کشور می‌توان نشانه‌های آن را یافت.

با گذشت چند ماه از مناقشه‌های درون‌حزبی بزرگ‌ترین اتفاقی که رقم خورد، استعفای رئیس و نایب‌رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، یعنی آقایان محمدرضا عارف و عبدالواحد موسوی‌لاری بود. خبری که ابتدا کوشیدند به عنوان خبرسازی جریان رقیب تفسیر کنند تا به‌زعم خود مانع فروپاشی انسجام درونی اصلاح‌طلبان شوند،، اما بیانیه رسمی عارف مبنی بر کناره‌گیری از ریاست این شورا و پیش از آن استعفای موسوی‌لاری نشان داد اوضاع درونی این جریان بسیار شکننده‌تر از آن است که بتوان با مسکنی به نام «خبرسازی رقیب» مانع فروپاشی آن شد.

پدرخوانده‌ها، پاشنه‌آشیل اصلاحات

فارغ از ناکارآمدی فراکسیون امید در مجلس دهم و همچنین عملکرد غیرقابل دفاع دولت برآمده از اصلاحات، طی هفت سال گذشته که باعث شد مردم در انتخابات رأی خود را از این جریان پس بگیرند، آنچه باعث شده شورای سیاستگذاری اصلاحات از کارکرد حزبی و تشکیلاتی خود دور شود، نقش برخی احزاب تندرو در این اردوگاه بود که برای خود نقشی فراتر از یک حزب از مجموعه احزاب اصلاحات قائل بوده و هستند. شاید اگر روزی عارف و موسوی‌لاری مصلحت‌سنجی‌های حزبی را کنار بگذارند و صریح‌تر مسائل را بشکافند، خواهند گفت که پدرخوانده‌های اصلاحات چه بلایی بر سر این جریان آوردند؛ نکته‌ای که رگه‌هایی از این صراحت را می‌توان در نامه استعفای پنجم اردیبهشت‌ماه ۹۹ سیدعبدالواحد موسوی‌لاری به محمدرضا عارف جست‌وجو کرد. او در بخشی از استعفای خود به عارف آورده بود که این استعفا می‌تواند آغازی بر «تغییر ساختار و ساز و کار‌های نهاد اجماعی و پررنگ شدن نقش احزاب و تشکل‌ها» باشد. این نشان می‌دهد که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان برخلاف عنوانش عملاً در انحصار احزاب پدرخوانده اصلاحات بوده و مصوبات و مواضع آن بیش از آنکه نگاه و نظر اجماعی همه احزاب اصلاح‌طلب را داشته باشد، دیکته تندرو‌های اصلاحات بوده است. نامه نایب‌رئیس شورای عالی در حالی به عارف داده شده است که هفتم تیرماه رسانه‌ها به نقل از داوود محمدی، دبیرکل انجمن اسلامی معلمان اعلام کردند که عارف هم از سمت خود در شورای عالی، حتی زودتر از موسوی‌لاری استعفا کرده بوده است. شاید اعتراض به همین پدرخواندگی بود که عارف و موسوی‌لاری را متقاعد کرد بیش از این هزینه اقدامات و دستورات این تندرو‌ها به پای آن‌ها نوشته نشود. به این موارد اضافه کنید که چند روز پیش احمد حکیمی‌پور، دبیرکل حزب اراده ملت که هم‌اکنون ریاست دوره‌ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را برعهده دارد، از ریاست این شورا کناره‌گیری کرد.

اما این پایان ماجرا نیست و کمتر از یک‌سال دیگر انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برگزار خواهد شد؛ انتخاباتی که بدون شک به محلی برای تعارض و تناقض اصلاح‌طلبان بر سر دفاع یا نقد عملکرد دولت برآمده از آن‌ها تبدیل خواهد شد. آن‌ها در این آوردگاه نه راه پیش دارند و نه راه پس. اگر از عملکرد دولت دفاع کنند، یعنی پذیرفتن همه ناکارآمدی‌ها، در آن صورت نزد افکار عمومی مصداق آزموده را آزمودن خطاست، قرار می‌گیرند و اگر نقد کنند به نوعی خودزنی سیاسی است که البته نتیجه هر دو نزد افکار عمومی یکی است؛ واگذاری انتخابات ریاست جمهوری.

تندرو‌ها در اندیشه بازسازی رفتار‌های ساختارشکنانه

تجربه، اما نشان داده تندرو‌ها حاضر نیستند در یک روش دموکراتیک و در فضایی عقلانی قدرت را به رقیب واگذار کنند، بلکه با خلق روش‌های خشونت‌آمیز، موج‌سواری روی مطالبات مردمی و فضاسازی‌های کاذب، دعوا‌های سیاسی را به کف خیابان می‌کشند و شکست خود را پشت اغتشاشات خیابانی پنهان می‌کنند. فتنه ۸۸ نمونه عینی این رفتار‌های خشونت‌آمیز است. بنابراین می‌توان حدس زد که افراطیون اصلاح‌طلب با فروپاشی شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در اندیشه بازتولید رفتار‌های تندروانه و ساختارشکن خود هستند.

در چنین شرایطی بحث‌ها درباره فعالیت یا پایان مأموریت شورای عالی بالا گرفته است. در زمان فعالیت شورای عالی نیز برخی از احزاب اصلاح‌طلب که گرایش میانه‌رو داشتند، از این شورا خارج شده یا حضور خود را به حالت تعلیق درآورده بودند. احزاب مردم‌سالاری، وحدت و همکاری ملی، مجمع نیرو‌های خط امام، حزب اراده ملت و... از جمله احزابی بودند که تأکید داشتند شورای عالی از مسیر خود منحرف شده و انتقاد اصلی آنان به پررنگ شدن حضور تندرو‌ها در این شورا در قالب احزاب و اعضای حقیقی بود.

بهزاد نبوی و عبدالله نوری از جمله چهره‌های اصلاح‌طلبی هستند که هم‌اکنون برای ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان گمانه‌زنی می‌شوند، اما برخی خبرها حکایت از آن دارد که احزاب رادیکال شورای عالی اصلاح‌طلبان به دنبال به ریاست رساندن محمدرضا خاتمی، برادر رئیس دولت دوره اصلاحات و دبیرکل حزب منحله مشارکت در این شورا هستند.

سیدمحمود میرلوحی از اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان دو روز پیش به خبرگزاری فارس گفته بود: رئیس شورای عالی باید کسی باشد که هم مقبول جریان همه طیف‌های اصلاح‌طلب باشد و هم بتواند با شورای نگهبان تعامل کند. روی دیگر این سخن می‌تواند انذار و هشداری باشد مبنی بر اینکه ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان باید به کسی واگذار شود که او علاوه بر مقبولیت نزد همه اصلاح‌طلبان، ساختار‌های نظام را هم به رسمیت بشناسد و از افراطی‌گری به دور باشد.

اما آیا در عمل نیز احزاب اصلاح‌طلب دست به گزینشی معقول و مقبول خواهند زد؟ قضاوت در این زمینه کمی زود است، اما گزینه‌های مطرح چنین انتخابی با این مختصات را تأیید نمی‌کند. محسن صفایی‌فراهانی، عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت که در زمان فعالیت این حزب، ریاست هیئت اجرایی را نیز برعهده داشت یکی دیگر از گزینه‌های ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان است. انتخاب یک چهره رادیکال بر مسند ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در حالی مطرح می‌شود که برخی اصلاح‌طلبان همچون عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات از شکل‌گیری و قوت گرفتن جریانی جدید در جبهه اصلاحات سخن می‌گوید.

عبدالله ناصری گفته بود که اصلاح‌طلبان تمام کنشگری خود را باید در جامعه متمرکز کنند و اگر زمانی انتخابات استصوابی برگزار شد در انتخابات هم شرکت کنند. امروز در جغرافیای ایران و با این ماهیت سیاستی، از قدرت جز رویکرد جامعه‌محور و همراهی با مردم انتظار دیگری نباید داشت.

همچنین غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی چندی پیش گفته بود: «من به دوستان اصلاح‌طلب خودمان می‌گویم شما که مدام می‌گویید باید جامعه‌محور باشیم و روی به جامعه بیاوریم و فقط به فکر این نباشیم که در قدرت باشیم، خب این الان جامعه! آقایان و خانم‌های اصلاح‌طلب، چه طرح و چه همبستگی برای خدمت به این مردم و رفع مشکلات آن‌ها در مسئله کرونا ارائه داده‌اید؟» سعید حجاریان، تئوریسین جریان اصلاحات نیز ۱۰ تیر سال ۹۷ پیشنهاد تشکیل هسته سخت در جریان اصلاحات را مطرح و تأکید کرده بود قرار است یک هسته سخت در جریان اصلاحات شکل بگیرد؛ هسته‌ای که در آن افرادی که برای اصلاحات هزینه دادند و کار کردند، حضور داشته باشند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار