سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: عدهای از ما زندگیمان را بر مبنای برخی تفکرهای بیپایه و اساس بنا کردهایم، غافل از اینکه خیلی از این تفکرها نه ریشه عقلانی دارند و نه ریشه دینی. معلوم هم نیست بر چه اساسی رواج یافتهاند. یکی از این تفکرها که خیلی هم در جامعه رواج دارد، این است که میشنویم عقد پسر عمو و دختر عمو در آسمانها بسته شده است. دو برادر اگر بچههایشان جنس مخالف هم باشند از همان کودکی برایشان تصمیم میگیرند که اینها بزرگ شدند حتماً به عقد هم درآیند! واقعاً این چه فرهنگ و طرز فکری است؟ با کدام منطق اینگونه تصمیمها را میگیرید؟ چرا برای فرزندتان ارزش قائل نمیشوید؟ کدام بار از فرزندتان پرسیدید که دخترم! یا پسرم! دوست داری با خانواده عمویت وصلت داشته باشی؟ به آنها فرصت فکر کردن بدهیم. شاید دلشان جایی دیگر گیر بود، اما میبینیم اکثراً پدر و مادرهای هر دو خانواده فامیل میگویند، میبرند، میدوزند، دلیل میآورند و نهایتاً هم خودشان برای یک عمر زندگی این دو جوان (پسر عمو و دختر عمو) تصمیم میگیرند. جالب است. اگر فرزندشان هم راضی به این وصلت نباشد در موضعی دلسوزانه میگویند: «چه کسی بهتر از عمویت را سراغ داری؟ او که از من برایت دلسوزتر و مهربانتر است! چرا پای غریبهها را به خانهمان باز میکنی؟». باور کنید موردهای زیادی بوده که پسر هیچ علاقهای به دختر عمویش نداشته یا برعکس. فقط در معذورات خانوادگی گیر کردهاند. حرف یک عمر زندگی است. کفش نیست که اگر به هم نیامدند، آن را تعویض کند. یاسر از دوستان قدیمیام که کاملاً خانوادهاش را هم میشناسم، همین اتفاق برایش افتاد. وقتی سه سال بیشتر نداشت دختر عمویش به دنیا آمد و از همان موقع در گوش یاسر خواندند که این دختر را برایت نشان میکنیم تا اینکه موقع ازدواجشان فرا رسید. هر خواستگاری برای دختر عمویش میآمد آن را رد میکردند و میگفتند: «او نشان شده پسر عمویش است!». غافل از اینکه یاسر علاقهای به دختر عمویش نداشت و از خلقیات و روحیات او باخبر بود و میدانست توان و امکان زندگی کردن با او را ندارد. در جریان بودم حتی چند باری هم با خانوادهاش بر سر این موضوع درگیر شد، اما پدرش اصرار داشد این وصلت باید سر بگیرد تا اینکه بعد از مدتی راضیاش کردند تا ازدواج کند. بعد از ازدواج شان اختلاف با دختر عمویش نمایان شد و دعواها بالا گرفت تا اینکه یک سال بیشتر طول نکشید که این دو از هم جدا شدند. آن هم با چه تفرقه و بلبشویی که بین این دو خانواده اتفاق افتاده بود. الان یاسر مانده و قسط مهریه و حسرت خوشبختی و زندگی مشترک سالم! واقعاً ارزشش را داشت؟ مثلاً خواستید رابطه فامیلیتان بهتر شود، اما همه چیز را خراب کردید. این فقط یک طرف قضیه است. شما در نظر بگیرید که آزمایش ژنتیکی که قبل از عقد میگیرند مثبت باشد. چراکه در اکثر ازدواجهای فامیلی این مشکل وجود دارد، اما دیدهایم که عدهای باز با این مشکل هم حاضر نیستند از وصلت فامیلی دست بکشند. شما بگویید بچهای که میخواهد از آنها متولد شود چه گناهی کرده است. ازدواج فامیلی یک اشتباه است. هرچند موارد موفق هم وجود دارد، اما افراد ناموفق بیشتر در آن به چشم میخورند.