یک بهرهبرداری و نهاییسازی یک قرارداد مهم در کشورهای حاشیه خلیجفارس، دستیابی ایران به بازار گاز عمان را سختتر کرده است. کشوری که قرار بود گاز ایران را دریافت و آن را تبدیل به الانجی کند، با طولانی شدن روند امضای قرارداد و البته «نمایش»های توخالی وزارت نفت، در حال از دست رفتن است. هفته گذشته خبری منتشر شد که بر اساس آن، شرکت چینی CNPC قصد دارد تا با سرمایهگذاری ۵/ ۱ میلیارد دلاری، به میزان ۱۰درصد از سهام توسعه گازی خزانمکرم را از شرکت BP بخرد. هماکنون سهام این پروژه، ۶۰درصد به شرکت BP، ۳۰ درصد به شرکت ملی نفت عمان و ۱۰درصد به شرکت ملی نفت مالزی اختصاص دارد.
اهمیت این میدان به این خاطر است که با بهرهبرداری از فازهای دوم و سوم آن به ترتیب در سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ و سال ۲۰۲۵، تولید داخلی گاز عمان را افزایش خواهد داد که نیاز به حجم واردات گاز این کشور برای فعالنگهداشتن واحدهای تولید الانجی این کشور را کم خواهد کرد. نیاز به واردات گاز از سوی عمان برای فعالنگه داشتن واحدهای تولید الانجی این کشور به میزان ۵/۱۴میلیارد مترمکعب است و بخشهای دیگر مصرف گاز خود را از طریق تولید داخل برطرف میکند. همین امر نیز سبب شده است که کشور عمان به سمت واردات گاز از ایران اقدام کند.
در شرایط کنونی، با ورود شرکت چینی CNPC، احتمال پیشرفت بیشتر فازهای دوم و سوم این میدان بیشتر خواهد شد که میتواند بر حجم تقاضای واردات گازی عمان بیفزاید. سال گذشته نیز شرکتهای چینی ۴۹درصد سهام شرکت شبکه توزیع برق عمان را خریدند که نشان دهنده این است که هماکنون کشور عمان یکی از مقاصد سرمایهگذاری جدید شرکتهای چینی در چارچوب استراتژی کلان «یک کمربند- یکجاده» چین است. اما در هفته گذشته، واحد نخست نیروگاه ۵۶۰۰مگاواتی براکه امارات (جمعاً چهار واحد) به بهرهبرداری رسید. در فوریه امسال ۲۰۲۰ عملیات سوختگذاری آن انجام گرفته بود. این فاز قرار بود در سال ۲۰۱۷ به بهرهبرداری برسد که به دلایل فنی به تعویق افتاده بود، مجری ساخت این نیروگاه شرکت کرهای
Korea Electric Power Corporation بوده که ارزش کل آن ۴/ ۲۴ میلیارد دلار است. با بهره برداری کامل از چهار واحد این نیروگاه، حدود ۲۵درصد از تولید برق این کشور مربوط به برق هستهای خواهد بود.
بهرهبرداری از این نیروگاه هستهای (بهرغم تأخیرهای زمانی آن) نشاندهنده حرکت روبهرشد امارات متحدهعربی در نیل به اهداف راهبرد انرژی ۲۰۵۰ این کشور (۲۰۱۷) بوده که تلاش دارد سبد تقاضای انرژی خود را به شرح ذیل متنوعسازد:
- ۴۴ درصد از انرژیهای پاک و تجدیدپذیر
- ۳۳ درصد گاز طبیعی
- ۱۲ درصد فناوری زغالپاک
- ۶ درصد برق هستهای
این موضوع به نوبه خود سبب خواهد شد که چند نتیجه راهبردی مرتبط با اثرگذاری بر منافع انرژی جمهوری اسلامی ایران را ایجاد کند.
*کاهش سهم گاز در تولید برق با توجه به روند روبهرشد تولید گاز این کشور از میدان بزرگ تازهکشفشده جبلعلی و احتمال اختصاص بخشی از این گاز به صادرات گاز به ویژه به بازار عمان که یکی از مقاصد هدفگذاری صادراتی ج. ا. ایران است.
*توسعه تولید برق این کشور و تزریق مازاد آن به شبکه برق مشترک شورای همکاری خلیج فارس که جدیداً عراق نیز تلاش دارد تا با اتصال به این شبکه، نیاز وارداتی خود را از آن تأمین کند. این امر به معنی این است که با توجه به روند تولید برق تجدیدپذیر و هستهای کشور امارات متحده عربی، بازار برق ایران در عراق نیز تهدید شود.
*کمترشدن سهم گاز در تولید برق امارات و اختصاص آن به توسعه واحدهای پتروشیمی در این کشور به ویژه با قرارداد همکاری استراتژیک نفت و گاز با چین در سال۲۰۱۹ میتواند سبب وجود تهدیدی برای برنامه توسعه پتروشیمی ایران با هدفگذاری صادراتی به کشور چین شود.
نخستین نیروگاه برق خاورمیانه با سوخت زغالپاک نیروگاه ۲۴۰۰مگاواتی Hassyan در دبی بوده که با فناوری جنرال الکتریک در چهارفاز ۶۰۰مگاواتی در حال ساخت بوده که هر فاز آن به ترتیب در سالهای۲۰۲۰، ۲۰۲۱، ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ ساخته خواهد شد. این دو اتفاق مهم دستیابی ایران به بازار صادراتی گاز عمان را بسیار سختتر کرده است و بعید است که دیگر ایران بتواند گازی به عمان صادر کند. هرچند که وزارت نفت، تعلل خود را نمیپذیرد و معتقد است صادرات گاز چند وجهی است و فقط یک وجه آن به این وزارتخانه مربوط میشود!