کد خبر: 1015099
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۳:۰۰
۲۲ مرداد سالروز شهادت شهید محسن نورانی
در جوانی می‌توان کار‌های بزرگ کرد به شرطی که خودسازی را از نوجوانی شروع کرده باشی. برای پاک بودن در جوانی باید بر نفس غلبه کرد و زندگی را فقط از بُعد کسب لذت‌های آنی و زودگذر نگاه کرد. برای رشد کردن و بزرگ شدن در زندگی باید غیرت مردانه نشان داد، در برابر سختی‌ها محکم و استوار بود و با یاد خدا زندگی کرد. بسیاری از شهدا این چنین زندگی کردن را یادمان داده‌اند. آن‌ها که در روز‌های جوانی پاک ماندند و پاک ماندن را یاد دیگران نیز دادند.
آرمان شریف
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: شهید محسن نورانی در ۱۹ سالگی به فرماندهی تیپ ذوالفقار رسید. در معادلات دنیای امروز سپردن مسئولیت فرماندهی به یک جوان ۱۹ ساله دور از ذهن به نظر می‌رسد ولی آن روز‌ها جوانان مردانی بزرگ بودند که از زیر هیچ مسئولیتی شانه خالی نمی‌کردند.

شهید نورانی در دوران کودکی همانند دیگر بچه‌ها بازیگوشی‌ها و شیطنت‌هایش را داشت. زندگی او همانند دیگران بود و هیچ تفاوتی نداشت ولی شهید هرچه سنش بیشتر شد، بهتر خودش را شناخت و در مسیر رشد و تعالی قرار گرفت.

همه محسن را تا آخرین روز حیاتش به خوش‌اخلاقی و مردمداری می‌شناختند. عبادتش سر جایش بود و نماز جماعت و نماز جمعه را فراموش نمی‌کرد. همسر شهید حالت‌های معنوی شهید را چنین توصیف می‌کند: «نماز شب‌های محسن حال و هوای عجیبی داشت؛ با آنکه ۲۰ سال بیشتر نداشت چنان از درگاه خدا طلب بخشش می‌کرد و شهادت را در راه او درخواست می‌کرد که هر شنونده‌ای به حیرت می‌افتاد و دلش می‌لرزید.»

بسیار اهل مطالعه و خواندن قرآن بود. وقتی از منطقه به تهران می‌آمد اصلاً در خانه نبود و مدام به عیادت دوستان مجروحش به بیمارستان‌ها می‌رفت.

در ۱۳ سالگی بود که کم‌کم شیطنت‌هایش را کم کرد و جایش را به شناخت خود و خدایش داد. شهید نورانی در ۱۵ سالگی که با پیروزی انقلاب اسلامی مصادف شده بود، فعالیت‌های اجتماعی و انقلابی‌اش را شروع کرد. او سعی می‌کرد روزهایش را به بطالت نگذراند و هر روزش را در مسیر رشدش قرار داد.

شهید در ۱۷ سالگی عازم جبهه شد. با عضویت در گروهی که از پادگان امام حسین (ع) به مریوان اعزام شدند، به کردستان رفت. وقتی مادر از فرزندش می‌خواست که برگردد، پسر با صبوری پاسخ می‌داد: مادرجان اگر برگردم، ضدانقلاب سنگر‌ها را می‌گیرد و مردم را می‌کُشد. باید گروه و گردانی جایگزین بیایند تا خط را تحویل دهیم.

محسن در زمستان سال ۱۳۶۰ به همراه احمد متوسلیان از مریوان به جنوب کشور منتقل شد و در تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) نقش مؤثری ایفا کرد. او و علیرضا ناهیدی با تجهیزات و غنایم به دست آمده در عملیات فتح‌المبین، یگان ادوات ذوالفقار را در تیپ ۲۷ تشکیل داده و در عملیات بیت‌المقدس به بهترین نحو نیرو‌های پیاده عمل‌کننده در عملیات را پشتیبانی کردند. محسن در خرداد ۱۳۶۲ با خواهر همرزم دیرینه‌اش علیرضا ناهیدی ازدواج کرد. پس از شهادت ناهیدی در عملیات والفجر مقدماتی، فرماندهی تیپ ذوالفقار را برعهده گرفت.

حاج‌ابراهیم همت، چند روز قبل از شهادت محسن، او را خواست تا درباره موضوعی با او صحبت کند. حاج‌ابراهیم رو به محسن گفت: «محسن، تو به شهادت می‌رسی.» محسن از این حرف فرمانده کمی جا می‌خورد و می‌گوید: «چطور مگه حاجی؟» حاج‌همت در ادامه می‌گوید: «من خواب دیدم که تو به شهادت می‌رسی، شهادتت هم طوری است که اول اسیرت می‌کنند و بعد از اینکه آزار و شکنجه‌ات دادند و تو خواسته‌های آن‌ها را برآورده نکردی، تیربارانت می‌کنند و به شهادت می‌رسی.»

سه روز بعد خواب شهید همت تعبیر شد. در عملیات والفجر ۳ در مرداد ۶۲ و در آزاد‌سازی مهران، ماشین تویوتایی که سرنشینان آن نورانی، برقی، پکوک و چند نفر دیگر از پاسداران لشکر ۲۷ بودند در منطقه قلاجه به کمین منافقین خورد. پس از آن منافقین ناجوانمردانه سرنشینان تویوتا را به رگبار بستند. همه سرنشینان جز یک نفر جلوی چشم یکدیگر در حالی که زخم‌های عمیق گلوله برداشته بودند با تیر خلاص، به شهادت رسیدند.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
حسین قهرمانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۵/۲۶
0
0
سلام این شهیدان فردا از من و تو جواب می خواهند آنها چکار کردند و ما چکار کردیم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۱ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
0
0
خدایاتا ابد شرمنده شهداییم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار