کد خبر: 1015747
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۲:۲۷
نگاهی به کتاب «آخرین شب در خرمشهر»
رامین جهان‌پور
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: سقوط شهر مرزی خرمشهر و حماسه آزادی آن یکی از وقایع از یاد نرفتنی در تاریخ جنگ ایران و عراق محسوب می‌شود و در این مورد نوشته‌ها، مقاله‌ها و کتاب‌های متعددی توسط اهالی قلم کشورمان منتشر شده که هرکدام به نوبه خود و با توجه به کیفیت و کمیت اثر، ادای دینی داشته‌اند به این واقعه تاریخی، اما از کتاب‌هایی که اخیراً در مورد واقعه خرمشهر منتشر شده خاطرات یک افسر عراقی به نام «کامل جابر» است که بعد از پایان یافتن جنگ توسط این افسر نوشته شده و با ریزبینی خاصی حوادث آن روز‌های خرمشهر از سقوط تا رهایی را در چند فصل تشریح کرده است. این افسر که یکی از مهره‌های اصلی بعثی‌ها بوده، پس از آزادی و بازپس‌گیری خرمشهر توسط نیرو‌های ایرانی به همراه یک سرهنگ منفور و معروف عراقی به نام احمد زیدان از خرمشهر فرار می‌کند و به عراق می‌گریزد، اما پس از خواندن کتاب سؤالی که برای خواننده به وجود می‌آید این است که این کتاب آیا در عراق منتشر شده یا در ایران؟ و دوم اینکه مترجم کتاب در مقدمه‌اش هیچ توضیحی در مورد تاریخ برگرداندن این کتاب از عربی به فارسی نداده است، هر چند شواهد نشان می‌دهد این خاطرات بعد از تغییر و تحولاتی که پس از مرگ صدام در عراق پیش آمد منتشر شده، چون افسر عراقی بدون اینکه از ارتش بعث جانبداری کند به واقعیت‌های تلخی از دوره جنگ و اسرار پشت پرده نبرد در خرمشهر اشاره کرده و به نوعی به افشا‌گری جنایات افسران بعثی پرداخته و از ستم آن‌ها بر مردم خرمشهر پرده‌برداری کرده است: «سرهنگ احمدزیدان (فرمانده بعثی) تعریف می‌کرد که طی اتفاقات در خرمشهر، اشیا و کالا‌های زیادی را از شهر دزدیدیم و به عراق منتقل کردیم. عتیقه‌جات نفیس، اتومبیل، لباس، آجر و لوازم خانگی و... خرمشهر وقتی ما به آن هجوم بردیم بسیار قشنگ بود، اما پس از چند روز شهر را ویران کردیم تا از آجر ساختمان‌ها برای سنگرسازی استفاده کنیم...». آنطور که در کتاب می‌خوانیم کامل جابر، نویسنده کتاب در آخرین لحظه‌های آزادی خرمشهر هنگام عقب‌نشینی نیرو‌های بعثی مأموریت پیدا می‌کند تا فرمانده تیپی باشد که برای کمک و پشتیبانی وارد خرمشهر می‌شود. اما دیگر خیلی دیر شده است. نویسنده در کتابش به طور مفصل به شخصیت احمد زیدان می‌پردازد که یکی از فرماندهان و طراحان حمله عراق به خرمشهر است. این فرمانده بعثی که دستور شهادت بسیاری از مردم عادی و غیرنظامی خرمشهر و اسرا را برعهده داشت، از معدود فرماندهان بعثی است که از دست نیرو‌های ایرانی فرار می‌کند و از طریق رود اروند به عراق می‌رود. اتفاقاً راوی این کتاب هم که به نوعی فرمانبردار او بوده، وی را به لب مرز می‌رساند، البته احمد زیدان حین فرار در نزدیکی‌های مرز روی مین می‌رود و هر دو پای خود را از دست می‌دهد. به گفته راوی، این سرهنگ بعثی هنوز هم در عراق زندگی می‌کند و مجروح ۹۰درصدی است. از نکاتی که جای آن در پرداخت کتاب خالی مانده این است که افسر عراقی در خاطراتش هیچ اشاره‌ای به مردمان و نیرو‌های بومی و غیرنظامی خرمشهر و مبارزات آن‌ها نکرده و فقط گزارش‌وار به لحظه‌های نبرد نظامیان ایرانی و عراقی پرداخته است و دوم اینکه نثر ترجمه شده توسط مترجم هم در گوشه‌هایی از کتاب، آیین صحیح نگارش را رعایت نکرده و از ضعف در پرداخت برخوردار است.

این کتاب در۷۲صفحه توسط انتشارات سوره مهر و با ترجمه «فاتن سبزپوش» منتشر شده که خواندن آن خالی از لطف نیست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار