سرویس سبک زندگی جوان انلاین: در گذشته دور طراحان لباس داخلی بیشتر در حوزه هنر و سینما شناخته شده بودند و مدلهای البسه بیشتر از برندها و مجلات خیاطی خارجی اقتباس میشد، اما در چند دهه اخیر، طراحان مد و لباس ایرانی که دارای تحصیلات دانشگاهی هم هستند، این صنعت را در کشور توسعه دادهاند. در صحن جامعه میبینیم برخی از مدلها و نحوه پوشش، با الگوها و موازین شرعی و عرفی جامعه ایرانی همخوانی ندارد. البته اینکه بگوییم نوع پوشاک ما ایرانی نیست را قبول ندارم، زیرا ذائقه و شیوه زندگی بشر از نسلی به نسل بعد تغییر میکند و به طور اخص نوع پوشش مردان و زنان ایرانی با نوع پوشش کشورهای غربی یا خاور دور متفاوت است. از سویی موضوع پوشش حوزهای است که از ابعاد مختلف قابل بررسی است.
از منظر اقدامات و برنامههای فرهنگی: اعتقاد ندارم رسانههای بیگانه در زورآزمایی با متولیان فرهنگی و رسانههای داخلی از حیث اثرگذاری بر مخاطبین نوجوان و جوان قویتر عمل کردهاند، کما اینکه وقتی برخی مناسبتهای مذهبی مانند عید فطر فرا میرسد یا در کاروانهای راهیان نور، خیل عظیم جوانان مؤمن و معتقد را مشاهده میکنیم، اثرگذاری برنامهها و تبلیغات رسانههای حقیقی و مجازی خارجی بر جامعه هدف خود شامل گروه سنی کودک تا بزرگسال، بیشتر موجب تغییر نگرش و فرهنگ پوشش بخشی از مردم که فضای تدین در خانواده آنها کمرنگتر بوده، شده است. سبک پوشش این دسته از مردم ترکیبی از پوشش ایرانی، مدهای غربی با لعابی از شئونات اسلامی است که از تربیت خانوادگی، دانش اجتماعی و دینی و الگوپذیری آنها نشئت میگیرد. برخی معترضند که پوشش عدهای با معیاریهای اسلامی و انقلابی سازگار نیست و برخی هم معتقدند نوع و انتخاب پوشش باید کاملاً آزاد بوده و لذا از تذکرات مطروحه در رسانههای داخلی، متولیان فرهنگی دینی و حتی مبادی قانونی تمکین نمیکنند.
از منظر اجتماعی: این روزها وقتی مردم جامعه در اخبار داخلی اعمال غیرقانونی و رد پای برخی مدیران دولتی و برخی نمایندگان و فرزندان و بستگان آنها را در پروندههای حیفومیل بیتالمال مشاهده میکنند و اتمسفر «بیحساب کتاب بودن» در اجتماع بهوجود میآید، بخشی از آنها خود را ملزم به رعایت اصول و موازین قانونی- دینی- اجتماعی که سبک پوشش هم یکی از اجزای آن است، نمیبینند. کار فرهنگی و تلاش برای فرهنگسازی از سوی متولیان فرهنگی باید انجام شده و معتقدم اقدامات و برنامههای فرهنگی، تبلیغاتی، قانونی و امثالهم باید همچنان ادامه پیدا کند. همچنین از علم جامعهشناسان، روانشناسان و مورخان استفاده تا نقاط آسیبپذیر ملت شناسایی و بررسی شود، اما بهنظرم باید تلاش کرد ذهن مردم را از اعمال نادرست این گروه از مسئولان هم پالایش کرد تا خطا را به حساب مکتبی که انسانها را توصیه به رفتار و گفتار نیک، مهربانی و رحم به یکدیگر میکند، نگذارند. اینکه عدهای مطرح میکنند چرا ۴۰ سال کار فرهنگی جواب نداده، اصلاً درست نیست. جامعه بشری متشکل از عناصر و اجزای مختلفی است که هر یک خصوصیات خود را دارد. مگر در یک جامعه بشری پویا میتوان آموزش و پرورش را تعطیل کرد یا برای آن یک نقطه آغاز و پایان در نظر گرفت؟! مگر رسانههای خارجی برای خود زمان فعالیت تعیین کردهاند؟ اگر فیالمثل کیفیت اجزای مکانیکی یا برقی برخی خودروهای تولید داخل مطلوب نیست یا زودتر از موعد مورد انتظار معیوب میشود، آیا چارهاش تعطیل کردن کارخانه است؟ اگر همه دانشآموزان در کنکور سراسری قبول نمیشوند، باید درس و مدرسه را تعطیل کرد؟ یا اگر در جایی فرمانده راهنمایی و رانندگی خطایی مرتکب شد، پس همه میتوانند اتوبان را در خلاف جهت حرکت کنند؟ نکته دیگر اینکه ما شاهد یک جامعه تکثرگرا با نظرات بسیار مختلف هستیم؛ یک نسل مابین نسل سنتی (میانسال و سالمند) قبل انقلاب و نسل زیر ۱۰ سال بعد از انقلاب قرار دارد. محدوده سنی این گروه بین ۱۰ تا ۴۰ سال است. برنامهها و اقدامات «فرهنگسازی» و «قانونمندسازی» باید روی این گروه بیشتر متمرکز شوند تا باور و سبک پوشش برخی از افراد این گروه تغییر کند؛ از راه آموزش صحیح در مقطع دبستان، اصلاح زنجیره طراحی، تولید و عرضه پوشاک و اعمال درست قانون.
از منظر آموزشی و قانونمندکردن جامعه: عدهای از پشت میز و نیمکت مدارس به مدارج بالای علمی میرسند و عدهای هم انتخابهای دیگری میکنند و پیشرفتی در درس ندارند. به عبارت دیگر بخشی از صورت مسئله به انتخاب افراد باز میگردد. پس نباید تقصیر را به گردن سیستم آموزشی انداخت، کما اینکه آموزش فرهنگ دینی در محتوای کتب درسی فراوان آورده شده است. به عنوان نمونه، به لباس فرم مدرسه توجه کنید. شاید خیلی از دانشآموزان تمایلی به پوشیدن لباس فرم نداشته باشند، ولی، چون مقررات مدرسه ایجاب میکند، آنها هم ملزم به رعایت هستند. بنابراین، علاوه بر فعالیتهای آموزشی و تبلیغی، تا حد ممکن باید سعی شود، خروجی مدارس ما افرادی قانونمند باشند که پس از ورود به دنیای بزرگسالی خود را ملزم به رعایت قوانین و مقررات جامعه بدانند فارغ از اینکه آنها را قبول دارند یا خیر. مثال مشابه در قوانین راهنمایی و رانندگی است. ابتدا آموزش رانندگی و آییننامه، سپس رعایت مقررات و در نهایت اعمال مقرراتی مانند جریمه یا توقیف خودرو در صورت بروز تخلف.
از منظر اعمال مقررات: اگر در سطح جامعه باشیم متوجه میشویم رعایت شئونات ظاهری نسبت به مثلاً دو سال پیش بهتر شده است. چون مقررات و اعمال آنها ساماندهی شده و هدفمندتر انجام میشود. منظورم این نیست که برخوردهای قهری بیشتر شده، بلکه در تمامی مبادی مرتبط با حوزه پوشاک مانند بخش طراحی، بخش تولید تا مرحله عرضه به مصرفکننده نهایی، شیوهنامه و دستورالعملهای لازم تعیین و تبیین شده است.
از منظر تربیت خانوادگی: مشاهده میکنیم که بیشتر گروه سنی ۱۰ تا ۴۰ سال در معرض آسیب فرهنگی قرار داشته یا موجب الگوسازیها و اشاعه پوششهای خلاف عرف و قانون میشوند. بیشتر والدین این گروه به فرزندان کوچک خود اجازه میدهند در مهمانیهای خصوصی یا مختلط شرکت کرده و از انواع لباسها و آرایشها استفاده کنند؟ چرا پوشش ایرانی اسلامی برای پسران و دختران مانند حصاری ترسیم میشود که در بزرگسالی در تقابل با نیروهای دینی یا انتظامی قرار گیرند؟ آیا با آراستگی ظاهری، پیشرفت تحصیلی، رفتار و آداب اجتماعی مناسب نمیتوان به چشم دیگران آمد؟ چرا در ذهن بچهها، عمل درست را– به غلط- با فرهنگ باستانی ایرانی مقایسه کرده و آن را تحمیلی شده از کشوری عربی ترسیم میکنیم؟ حتی اگر گفته شود در کشورهای دیگر نوع پوشش انتخابی است. در حال حاضر، در کشوری زندگی میکنیم که مقررات خاص خود را دارد، پس چرا فرهنگ ایرانی- اسلامی را که به واقع غنی و ارزشمند است را هنگام رانندگی در خیابان و آزادراه، رعایت نوبت در صف، رعایت حقوق سایر همسایگان آپارتمان، رعایت حقوق مصرفکننده، عدم تولید جنس تقلبی یا نرخ اجاره دادن خانه که بسیاری از آنها نیز در قران کریم توصیه شدهاند، رعایت نمیکنیم؟ چرا مهریه را با تعداد چند هزار سکه در تضاد با ارزشهای فرهنگی خود نمیدانیم؟ و خیلی موارد دیگر. در خاتمه میتوان گفت به منظور آموزش، فرهنگسازی و اعمال مقررات باید به خصوصیات روحی روانی مردم و اتمسفر موجود جامعه نیز توجه کرد. اگر در برههای از زمان راهکارهایی بهخوبی جواب نمیدهد، بهتر است از سر منشأ موضوع را مجدانهتر بازبینی و پیگیری کرد. بیتردید برنامههای آموزشی و الگوسازی در مدارس ابتدایی با توجیهکردن و کمک والدین تقویت خواهند شد.