کد خبر: 1018546
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۱:۴۳
پرونده جوان درباره توهین دوباره نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اسلام (ص)
توهین دوباره نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اسلام و تکرار چندین باره این رویه در جهان غرب، اول از هر چیز خط بطلانی است بر شعار‌های فریبکارانه حقوق بشری و شعار‌های انسانی و آزادیخواهانه و جهانشمولی غرب. این چه دهکده جهانی است که می‌خواهید برپا کنید و آنگاه در این دهکده کوچک، مقدسات یک سوم ساکنان آن را به زیر تیغ اهانت وقیحانه ببرید و نام آن را «آزادی بیان» بگذارید، اما در همین دهکده کوچک برای اقلی‌ترین ساکنان آن خط قرمز داشته باشید، آن هم برای موضوع اثبات نشده هولوکاست؟!
علی علوی
سرویس سیاسی جوان آنلاین: آنچه اروپا و غرب را وامی‌دارد تا هر از گاهی به قلم‌به مزد‌های خودفروخته‌ای امر کنند که «کلید اهانت را بچرخانید»، جز آنکه بخواهند برخی قفل‌های باز نشده سیاسی و اجتماعی را در کشور‌های مسلمان بگشایند و مسیر آرامش و پیشرفت آن‌ها را درگیر سازند، چیز دیگری نمی‌تواند باشد.

رهبر معظم انقلاب در پی این اهانت، پیامی صادر کردند که از سه جهت قابل تأمل و تدقیق و تحلیل است. ایشان می‌فرمایند این رفتار «بار دیگر عناد و کینه شرارت‌بار دستگاه‌های سیاسی و فرهنگی دنیای غرب با اسلام و جامعه مسلمانان را آشکار ساخت.» این دلیلی است بر اینکه مسئله دستگاه سیاسی و فرهنگی غرب با ما ایدئولوژیک است و هر استنباط و فهمی غیراز این، موجب غفلت و گم کردن صورت واقعی مسئله است. اگر به این دشمنی و کینه عقیدتی توجه شود، بسیاری از راهبرد‌ها و تاکتیک‌های ما در مواجهه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی با غرب، تفاوت خواهد کرد و اصلاح خواهد شد.

رهبر انقلاب همچنین توجه مخاطبان پیام را به این نکته جلب می‌کنند که بحث آزادی بیان یک مبحث فریبکارانه و متناقض است و کنشگران اجتماعی و سیاسی در مقابله با غرب نباید در این فریب غرق شوند: «بهانه آزادی بیان برای محکوم نکردن این جرم بزرگ که از سوی برخی سیاستمداران فرانسوی گفته شده کاملاً مردود و غلط و عوام‌فریبانه است.»

جهان غرب مملو از مثال‌های نقض و تناقض‌ها و تباین‌های بی‌شمار در این باره است که هم بهانه بودن آزادی بیان را برای توهین به مقدسات نشان می‌دهد و هم آن را در این موارد خاص کاملاً مردود و غلط می‌سازد. غرب، جهانی بسته و فرورفته در باور‌های جزمی است که کثرت این باور‌های جزمی را به اسم آزادی اندیشه و بیان به دیگران می‌فروشند، اما اجازه نمی‌دهند چیزی که این باور‌ها را نقض کند، به آسانی وارد کثرت‌گرایی آنان شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر نکته مهم دیگری اشاره کردند که مقصود اصلی از آنان پرهیز دادن ملت‌های مسلمان از به حاشیه بردن این اهانت غربی‌ها و خدای نکرده تبدیل آن به چیزی که سود غرب در آن باشد، است.

در پیام ایشان آمده است: «این حرکت در این برهه زمانی می‌تواند، نیز به انگیزه منصرف کردن ذهن ملّت‌ها و دولت‌های غرب آسیا از نقشه‌های شومی باشد که امریکا و رژیم‌صهیونیستی برای این منطقه در سر دارند. ملّت‌های مسلمان به‌ویژه کشور‌های غرب آسیا، ضمن حفظ هوشیاری در مسائل این منطقه حسّاس، باید هرگز دشمنی‌های سیاستمداران و سردمداران غربی نسبت به اسلام و مسلمین را فراموش نکنند.» چه بسا اگر به مانند گذشته برخی اصل موضوع دشمنی غرب و صهیونیسم با ملت‌های مسلمان را با این رخداد به حاشیه ببرند، خسارت بزرگ‌تری خواهد بود. دشمنی غرب در مواردی مثل تحریم ملت‌های مستقل مسلمان و کشتار و اشغال سرزمین‌های آنان در فلسطین و یمن و معامله قرن و عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است و اگر برخی واکنش‌های مردم مسلمان موجب شود که حتی برای لحظه‌ای ذهن ملت‌ها و دولت‌های اسلامی از نقشه‌های اصلی غرب برای اسلام، منحرف شود، غربی‌ها و امریکا و صهیونیست‌ها به مقصود خود رسیده‌اند.

فراموش نباید کرد که همان‌طور که رهبر انقلاب در پایان پیام خود اشاره کرده‌اند، «الله غالب علی امره» (خدای متعال بر کار خود سوار است) و باطل نابود شدنی و حق ماندنی است.

رهبر معظم انقلاب: ذهن مسلمانان از نقشه اصلی غرب در توهین به پیامبر اسلام نباید منصرف شود

حضرت آیت‌الله‌خامنه‌ای در بیانیه‌ای، اهانت اخیر یک نشریه فرانسوی به ساحت نورانی پیامبر اعظم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم را محکوم و با اشاره به سیاست‌های ضداسلامی صهیونیست‌ها و دولت‌های استکباری و همچنین اهداف آن‌ها برای منصرف کردن ذهن ملت‌ها از نقشه‌های شوم برای غرب آسیا، تأکید کردند: ملت‌های مسلمان ضمن حفظ هوشیاری هرگز دشمنی‌های سیاستمداران و سردمداران غربی نسبت به اسلام و مسلمین را فراموش نکنند. متن بیانیه رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسمه‌تعالی
گناه بزرگ و نابخشودنی یک نشریه فرانسوی در اهانت به چهر‌ه نورانی و قدسی حضرت رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله) بار دیگر عناد و کینه شرارت‌بار دستگاه‌های سیاسی و فرهنگی دنیای غرب با اسلام و جامعه مسلمانان را آشکار ساخت. بهانه آزادی بیان برای محکوم نکردن این جرم بزرگ که از سوی برخی سیاستمداران فرانسوی گفته شده کاملاً مردود و غلط و عوام‌فریبانه است. سیاست‌های عمیقاً ضد اسلامی صهیونیست‌ها و دولت‌های استکباری عامل این‌گونه حرکت‌های دشمنانه است که هر چند یکبار بُروز می‌یابد. این حرکت در این برهه زمانی می‌تواند، نیز به انگیزه منصرف کردن ذهن ملت‌ها و دولت‌های غرب آسیا از نقشه‌های شومی باشد که امریکا و رژیم صهیونیستی برای این منطقه در سر دارند. ملت‌های مسلمان به‌ویژه کشور‌های غرب آسیا، ضمن حفظ هوشیاری در مسائل این منطقه حسّاس، باید هرگز دشمنی‌های سیاستمداران و سردمداران غربی نسبت به اسلام و مسلمین را فراموش نکنند. والله غالب علی امره

سیدعلی خامنه‌ای‌۱۸ /۶ /۹۹

نقل و لاف آزادی بیان
محمد صادق فقفوری

«آزادی بیان» در اسناد نسل اول حقوق بشر مورد شناسایی قرار گرفته است. پر بیراه نیست اگر آزادی بیان را پس از «حق حیات»، از اساسی‌ترین اصول حقوق بشر قلمداد کنیم، چرا که هم در دکترین و هم در اسناد حقوق بین‌الملل، به محوری بودن آزادی بیان اشارات فراوانی شده است. اما مفهوم آزادی بیان در عصر حاضر، با فلسفه وضع ابتدایی آن تفاوت‌های آشکاری پیدا کرده است و حتی در مواردی تباین معنایی و مصداقی بین این عبارت در دو بازه زمانی رخ داده است: وضع آزادی بیان به این منظور بود که به ارزش‌های مفروض جامعه انسانی هدایت‌گر باشد و باعث قوام سایر حق‌های بشری گردد. این مهم، اما لااقل از اواسط قرن بیستم به این سو نادیده انگاشته شده است.

به دلیل اهمیت آزادی بیان با مفهومی که ذکر شد و به خاطر هدایت‌گری آزادی بیان به ارزش‌های مفروض جامعه، در مهم‌ترین سند حقوق بشری، آزادی بیان با دو قید مهم این‌گونه تعریف شده است: «اعمال آزادی بیان مستلزم حقوق و مسئولیت‌های خاص است و بنابراین ممکن است تابع محدودیت‌های معینی شود که در قانون تصریح شده و برای امور ذیل ضرورت داشته باشد: الف ـ احترام حقوق و حیثیت دیگران. ب ـ حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی یا سلامت یا اخلاق عمومی.»

این فراز مهم از «میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی»، به عنوان یکی از سه رکن منشور جهانی حقوق بشر، مورد تصویب اکثر قریب به اتفاق کشور‌های جهان، از جمله ایران، تمام کشور‌های اروپایی و امریکایی قرار گرفته است. چنانکه از این اسناد بر می‌آید، هرچند مفهوم فعلی آزادی بیان در منظومه فکری حقوق بشر غربی نضج گرفته است، اما در همین فضا هم آزادی بیان دو قید مهم دارد: حقوق سایرین، نظم عمومی.

از دعوا‌های مصداقی در این رابطه که بگذریم، در عرصه نظر هیچ کس شک ندارد که آزادی بیان لاقید، ناقض تمام مصادیق حقوق بشری است: روی دیگر آزادی بیان، آزادی عقیده است؛ اگر به آزادی بیان و آزادی عقیده بدون هیچ گونه قیدی ملتزم گردیم، در نتیجه و تحلیل نهایی باید به نقض حق حیات همه ابنای بشری هم قائل گردیم. هیچ عقل سلیمی چنین نتایجی را برنمی تابد. رویه کشور‌های غربی در کاربست آزادی بیان از موجبات تضعیف این مفهوم والا است. آزاد گذاردن توهین یک اقلیت دارای تریبون به مقدسات دینی اکثریت از همین موارد نقض حقوق اکثریت است که واضحاً با بدیهیات حقوق بشری هم در تناقض است.

آزادی بیان فعلی به معنای آزادی اقلیت پر سر و صدا برای استیلا و استثمار بیشتر بر اکثریت بدون جایگاه در غرب شده است. این روند، مفهوم آزادی بیان مذکور در اسناد بین‌المللی حقوق بشر را خالی از معنا و در مواردی به ضدمعنای اولی خود تبدیل کرده است. حالا دیگر آزار ملت‌ها به اسم آزادی بیان چیز پوشیده‌ای نیست. لزوم قیدمندی و مفاسد لاقیدی آزادی بیان که در اسناد حقوق بشری ذکر شده، سال‌ها قبل‌تر در اشعار مولوی هم به زیبایی مورد اشاره بوده است:

این زبان، چون سنگ و فم آهن وشست
وانچ بجهد از زبان، چون آتشست
سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف
‌گه ز روی نقل و گه از روی لاف
زآنکه تاریک است و هر سو پنبه‌زار
در میان پنبه، چون باشد شرار!

پشت صحنه توطئه علیه اسلام
محمدجواد اخوان

رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله‌خامنه‌ای در پیامی، اهانت اخیر یک نشریه فرانسوی به ساحت نورانی پیامبر اعظم (ص) را محکوم کرده و فرمودند: «سیاست‌های عمیقاً ضدّ اسلامی صهیونیست‌ها و دولت‌های استکباری عامل این‌گونه حرکت‌های دشمنانه است که هر چند یکبار بُروز می‌یابد. این حرکت در این برهه زمانی می‌تواند، نیز به انگیزه منصرف کردن ذهن ملّت‌ها و دولت‌های غرب آسیا از نقشه‌های شومی باشد که امریکا و رژیم صهیونیستی برای این منطقه در سر دارند. ملّت‌های مسلمان به‌ویژه کشور‌های غرب آسیا، ضمن حفظ هوشیاری در مسائل این منطقه حسّاس، باید هرگز دشمنی‌های سیاستمداران و سردمداران غربی نسبت به اسلام و مسلمین را فراموش نکنند.»

رویکرد حاکمان و رسانه‌های غربی نسبت به مظلومیت مردم فلسطین و احقاق حق آنها، مصداق بارزی از معیار‌های دوگانه غرب نسبت به موضوعات مهمی همچون حقوق بشر که در جهان داعیه‌دار آن هستند، است. هرچند به‌ظاهر مفاهیمی همچون دموکراسی، حقوق بشر و آزادی از سوی محافل و سران غرب مرتباً تکرار و تلاش می‌شود در لفافه این شعار‌ها منافع راهبردی غرب در جهان تأمین شود، اما نوع قرائتی که غرب از این الفاظ ارائه می‌دهد در نوع منطق و معیار‌های دوگانه‌اش مؤثر است. در حقیقت در مبانی تفکر «لیبرال‌دموکراسی» هرچند از حقوق انسان‌ها صحبت به میان می‌آید، اما چارچوبی که برای مفاهیم تعریف گردیده، عملاً تأمین‌کننده منافع ابرسرمایه‌داران و زورمندان عالم است. در چرایی این منطق غیرانسانی، باید به بنیان‌های فکری تفکر لیبرال‌دموکراسی اشاره کرد. در تفکر لیبرال‌دموکراسی گسترش سود و منافع شخصی اصالت یافته است و بنابراین در نظام‌های برخاسته از این تفکر، کانون‌های تولیدکننده سود و سرمایه جایگاه ویژه‌ای یافته‌اند. پایه‌های نظام‌های سیاسی‌ای، چون ایالات‌متحده امریکا بر قدرت اقتصادی کارتل‌های سرمایه‌داری متکی گردیده است و عملاً این کانون‌ها که دارای پیوندی وثیق با لابی‌های صهیونیستی هستند، تعیین‌کننده رویکرد‌های این نظام سیاسی در بسیاری از حوزه‌های راهبردی هستند. در حقیقت مبانی لیبرال‌دموکراسی، اصالتی برای قدرت سرمایه‌داری ایجاد کرده است که واژه دموکراسی به‌معنای حقیقی در آن محو می‌گردد. کافی است به چندسال قبل بازگردیم که جنبشی موسوم به ۹۹ درصد به اعتراض به حاکمیت یک اقلیت یک‌درصدی بر منافع و سیاست‌های امریکا پرداختند. حاکمیت یک‌درصدی‌ها و صهیونیست‌ها بر تصمیمات و منافع غرب، صرفاً یک امر اتفاقی نیست، بلکه لیبرال‌دموکراسی با اصالت بخشیدن به سود و سرمایه، چنین بستری را فراهم می‌آورد.

چالش نظام اسلامی با نظام سلطه غرب نیز بر همین اساس است. غرب به دلیل بنیان غلط فکری خویش و منافع کانون‌های صهیونیستی، حق ملت ایران و ملت‌های مستضعف جهان را به رسمیت نمی‌شناسد و در جهت پایمال شدن آن تلاش می‌کند. در این چارچوب می‌توان فهمید در معیار‌های دوگانه حکومت‌های لیبرال دموکرات غربی، چگونه رژیم کودک‌کش صهیونیستی، حق داشتن ۴۰۰ کلاهک هسته‌ای را دارد، اما ملت ایران از دستیابی به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای محروم می‌گردد؟ چگونه ادعا‌های واهی تروریست‌های سوری مبنی بر استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی، فضای رسانه‌ای و سیاسی سنگینی علیه این دولت پدید می‌آورد، اما در مقابل کشته شدن روزانه ده‌ها کودک و زن بی‌گناه در فلسطین، دولت‌های استکباری و همه مجامع بین‌المللی زیر سلطه غرب سکوت حمایت‌آمیز از صهیونیست‌ها را در پیش‌گرفته‌اند؟

بهانه برای دشمنی‌های ایدئولوژیک
کبری آسوپار

تا همین ۶۰ سال پیش ایران از فناوری هسته‌ای حتی اسمش به عنوان یک برنامه درازمدت را هم نداشت. دولتی که کمک کرد ایران ورود به چرخه کشور‌های هسته‌ای را آغاز کند، ایالات متحده امریکا بود که سال ۱۹۷۵ بر مبنای قراردادی که با دولت پادشاهی ایران بست، چند کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده برای مصرف پژوهشی به ایران فرستاد. امریکا آن سال محموله‌ای را به ایران فرستاد که بعد‌ها و در دهه ۸۰ شمسی، تنش‌های سیاسی عمیق و مدت‌داری را با ایران به دلیل داشتن موادی مشابه همان محموله آغاز کرد؛ اورانیوم غنی شده! طی ۱۰ سال پس از آن، امریکا به ایران رآکتور هسته‌ای و اتاقک داغ می‌فروشد و مجدداً بیش از ۵ کیلوگرم اورانیوم غنی شده را راهی ایران می‌کند؛ و این همه، صرفاً بخشی از خرید‌های هسته‌ای ایران از غرب است، فرانسه، دانمارک، آلمان، اتریش و ... همه رآکتور‌های هسته‌ای و اورانیوم غنی شده به ایران می‌فروشند. چه شد که غرب از کشور‌هایی که به ایران اورانیوم غنی شده هدیه می‌دهند، به مجموعه‌ای تبدیل شد که با ایران بر سر حق قانونی‌اش برای غنی سازی اورانیوم می‌جنگد؟!

ایدئولوژی حاکم بر ایران که تغییر کرد، ناگاه ورق برگشت؛ یاری کننده‌های دیروز تبدیل به دشمنان مانع تراش امروز شدند. انرژی هسته‌ای دیگر نه حق مسلم ایران که حتی بر این ملت حرام شد تا ممانعت از حقوق حقه مردم ایران یکی از راه‌های اعمال فشار بر ملتی باشد که تصمیم گرفته اسلام را از درون خانه‌ها به کرسی حکومت برساند. هم از این رو است که اگر ایران همه فناوری هسته‌ای خود را تقدیم دولت‌های غربی کند، فقط یک بهانه را از دست آنان خارج کرده و از قضا راه را برای قدم گذاشتن آنان به پله بهانه‌های دیگر گشوده است.

هنری پرکت، مسئول پیشین میز ایران در وزارت خارجه امریکا صریحاً می‌گوید: «بیایید فرض کنیم که ایرانیان بگویند ما اشتباه کردیم و نیروگاه اتمی نمی‌خواهیم. من به شما اطمینان می‌دهم که در آن صورت دستور کار این می‌شود که بله، ایران از تروریسم حمایت می‌کند. ایران با صلح اعراب و اسرائیل مخالفت می‌کند. ایران حقوق بشر را نقض می‌کند.» مسئله ایران و غرب، هسته‌ای و موشک و حقوق‌بشر و تروریسم نیست؛ مسئله آن است که مردم ایران خداباوری را از صف‌های نماز جماعت مساجد و دعا‌های مناسک مذهبی به کرسی‌های حاکمیت آوردند و گفتند دین خدا بر ما حاکم باشد و غرب نمی‌تواند این ایدئولوژی را بپذیرد. اگر غرب حاکمیت خداباور را، و به طور خاص سیاست اسلامی، را بپذیرد، باید از جایگاه کدخدایی پایین بیاید و آنچه را که «نظم نوین جهانی» می‌نامد، فراموش کند و همه چیز را از نو بسازد. با سیاست اسلامی غرب نمی‌تواند مستضعفین جهان را به استعمار بکشد، ملت‌های دیگر را به جان هم بیندازد و ثروت‌های ملی دیگران را غارت کند. در چنین مسیری است که توهین به مقدسات مسلمانان توجیه می‌یابد؛ هر چه بتواند ایدئولوژی اسلامی را به زعم آنان به ضعف بکشاند، در غرب اتفاق می‌افتد، گرچه استهزا و تمسخر اعتقادات صد‌ها میلیون انسان باشد. می‌شود ده‌ها میز مذاکره بر پا کرد و ساعت‌ها به گفت‌وگوی دو جانبه و چند جانبه نشست؛ اما جنگ ایدئولوژیک در پشت پرده‌ها در جریان است و قدم‌های دیپلماتیک بر سر موضوعاتی که صرفاً بهانه‌های پوشاندن جنگ اصلی است، ثمری نخواهد داد. دانیل پایپس، رئیس سابق انستیتو پژوهش‌های سیاست خارجی امریکا و عضو ارشد شورای امنیت ملی امریکا معتقد است: «امروزه مسلمانان به ایران نگاه و از آن الگوبرداری می‌کنند. اگر این تجربه موفق شود، جسارت مسلمانان کشور‌های دیگر بیشتر خواهد شد و این برای ما قابل تحمل نیست.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار