سرویس بین الملل جوان آنلاین: اشاره: رویدادهای جهانی بهخصوص بعد از پاندمی کرونا، اتفاقاتی کمسابقه رقمزده است که برای نظم بینالمللی پیامدهایی وسیعی خواهد داشت. تکثیر تسلیحات هستهای یکی از روندهایی است که دستکم از دهه ۱۹۸۰ میلادی بهخصوص بعد طرح دیدگاههای مناقشهبرانگیز کنت والتز درباره آینده تکثیر هستهای مطرح شده، ولی حالا به نقطه اوج خود رسیده است. گزارش زیر را که مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک امریکا با همکاری یک مؤسسه دیگر تهیه کردهاند، دید مناسبی در این خصوص ارائه میکند. اصل گزارش ۶۰ صفحه است که خلاصه آن را اداره کل رسانههای خارجی ترجمه کرده است. این خلاصه بدون تأیید محتوا (بهخصوص مفروضاتی جانبدارانه) از طرف روزنامه جوان صرفاً برای آگاهی بیشتر دراینباره منتشر میشود.
ایالات متحده و جامعه بینالمللی، در جلوگیری از گسترش جنگافزارهای هستهای نسبتاً موفق بودهاند، اما دلایل تازهای وجود دارد که بپرسیم آیا این وضعیت در آینده هم پابرجا خواهد ماند یا خیر. امریکا در همکاری با شرکایش، به تدریج چارچوبی از ضدانگیزهها و موانع را برای جلوگیری از تکثیر هستهای برپا کرد. این چارچوب دربردارنده این بخشهاست: یک؛ پیمانها و توافقنامههای بینالمللی که موانعی حقوقی، سیاسی و عرفی بر سر راه بمب هستهای قرار میدهد. دو؛ تعهدات امنیتی امریکا به متحدانی که احساس نیاز خود به داشتن سلاح هستهای را کنار گذارند. سه؛ مجموعهای از مجازاتهای سخت (همچون تحریم) برای آنهایی که در تلاش برای ساخت بمب هستهای هستند. بهعبارت دیگر، هزینه ورود به باشگاه هستهای بالاست و کشورهایی که به دنبال آن باشند، باید ریسکهای چشمگیری را بپذیرند. به همین دلیل است که هر چند بسیاری از کشورها گزینه دستیابی به سلاح هستهای را سبک و سنگین کردهاند، اما اکنون تنها ۹ کشور در جهان دارای زرادخانه هستهای هستند.
روندهای فرساینده
چندین روند در حال فرسوده کردن بنیان این مجموعه موانع هستند. این روندها ریشه در دگرش سرشت ساختار سامانه بینالمللی داشته یا توسط آن شکل میگیرند؛ کاهش نفوذ امریکا و عقبنشینی تدریجی آن از نظم بینالمللی که خود این کشور، ۷۰ سال پیش به شکلگیری آن کمک کرد و نیز ظهور یک محیط امنیتی رقابتیتر به ویژه در میان قدرتهای بزرگ.
این روندها که در ادامه توضیح داده میشوند، سه پیامد مهم برای تکثیر هستهای و سیاست امریکا خواهند داشت. نخست؛ فشار بر کشورها برای دستیابی به جنگافزار هستهای یا توانمندی دستیابی به آن را بیشتر میکنند. دوم؛ بیگمان توانایی امریکا را به چالش میکشند تا «چماق و هویجِ» سنتی عدم تکثیر و نیز سیاست ضدتکثیر را بیخاصیت کنند. دست آخر هم این روندها، اهداف عدم تکثیر امریکا را در برابر دیگر اهداف سیاسیاش قرار میدهند و شرایط دشواری را موجب میشوند.
هفت روند کلیدی
هفت روندی که آینده تکثیر هستهای را شکل میدهند:
روند نخست؛ تهدیدهای هستهای در حال افزایش هستند و محیطهای امنیتی منطقهای، پرتنشتر میشوند، بنابراین فشارهایی به سمت تکثیر هستهای پدید میآید. روسیه، چین و کرهشمالی یعنی کشورهایی که برای امریکا، تهدید به شمار میروند، در حال مدرنسازی و گسترش زرادخانه هستهای خود هستند و رفتاری پرخاشگرانه دارند. حتی اگر ایران از تولید جنگافزار هستهای هم پرهیز کند، توانمندیاش در ساخت بمب هستهای و نیز رفتار ناخوشایندش در منطقه، نیازمند توجه امریکاست. این تحولات، امریکا و متحدانش را مستقیماً تهدید میکند و فشار مضاعفی بر سامانه همپیمانی امریکا میگذارد. فرسایش محیط امنیتی جهان و تهدیدات هستهای، هرچند عامل تعیینکنندهای در تکثیر هستهای نیست، اما میتواند کشورها را مجبور کند که نیازهای هستهای خود را بازسنجی کنند.
روند دوم؛ متحدان امریکا در حال از دست دادن اعتماد خود به ایالات متحده و از جمله به اراده واشنگتن برای عمل به تعهدات امنیتیاش هستند و همین عامل است که ریسک رویآوری آنها به سلاح هستهای یا توانمندیهای مربوط به آن را بالا میبرد. در همین راستا، ایالات متحده زیر فشار شدیدی خواهد بود تا به متحدانش چنان اطمینانی دهد که مانع از شکلگیری بلندپروازیهای هستهای شوند.
از نخستین سالهای پس از جنگ دوم جهانی، تعهدات امریکا به دیگر کشورها برای تأمین نیازهای امنیتی و دفاعیشان، نقش مهمی در متوقف ماندن روند تکثیر هستهای داشته است و امریکا هم هرگاه با موردی روبهرو شد که یک متحد در پی سلاح هستهای باشد، تهدید کرد که تعهدات امنیتیاش را میکاهد یا تشویق کرد که آنها را بیشتر میکند تا آن متحد را از تکثیر هستهای بازدارد، اما اکنون به نظر میرسد که اعتماد بنیادین به امریکا در حال افول و ریسک تکثیر توسط متحدان و شرکای امریکا در حال افزایش است.
روند سوم: ظهور رهبران اقتدارگرا، زمینه تکثیر هستهای را فراهمتر میکند. این رهبران با موانع داخلی کمتری برای بلندپروازیهای هستهای خود روبهرو هستند و چهبسا گرایش قویتری به نادیده گرفتن فشار بینالمللی داشته باشند، بنابراین از چشمانداز تکثیر هستهای، ظهور اقتدارگرایی بهعنوان یک پدیده جهانی- به ویژه در میان برخی متحدان و شرکای امریکا- عامل نگرانکنندهای است.
روند چهارم: تیره شدن این چشمانداز که تدابیر کنترل تسلیحاتی بتواند سلاحهای هستهای امریکا و روسیه را بیشتر کاهش داده یا زرادخانه در حال گسترش هستهای جهان را محدود کند. در نتیجه بده بستانی که نقطه کانونی پیمان عدم تکثیر هستهای یا انپیتی است بیش از پیش محدود میشود. بده بستانی که در چارچوب آن، کشورهای غیرهستهای از هستهای شدن منصرف میشوند و در برابر، کشورهای هستهای هم به سمت خلع سلاح هستهای حرکت میکنند. اکنون تقریباً همکاریای میان امریکا و روسیه در زمینه هستهای وجود ندارد و موافقتنامههای کنترل تسلیحات هستهای هم گونههای در حال انقراض هستند.
روند پنجم: توانایی ایالات متحده در بهکارگیری اهرم فروش انرژی هستهای و کمک به اهداف عدم تکثیر، در حال افول است. امریکا برای سالهای طولانی با استفاده از همین اهرم، به صدور رآکتورهای هستهای، سوخت و فناوری بهعنوان ابزارهایی برای کنترل فعالیتهای تکثیر هستهای از جمله غنیسازی و فعالیتهای بازپردازش اقدام میکرد، اما ایالات متحده اکنون دیگر یک بازیگر مهم در بازار انرژی هستهای نیست. توانمندی فزاینده چین، روسیه و دیگران در تدارک کمکهای هستهای با شرایط رقابتیتر- و با حساسیتهای کمتر نسبت به عدم تکثیر- توانایی امریکا را برای نوشتن قواعد بازی زایل میکند. هر چه که امریکا، مشتریان هستهای کمتری داشته باشد، کمتر هم قادر به ردیابی و شکلدهی به شرایط هستهای کشورهای کلیدی خواهد بود.
روند ششم: تأثیر تحریمها بهعنوان یک ابزار عدم تکثیر، کمتر خواهد شد؛ چراکه کشورها روشهایی را برای کاهش تأثیر تحریمها پیدا میکنند و سلطه مالی امریکا هم در درازمدت از بین میرود. همچنین هزینههای بهکارگیری ابزار تحریم برای امریکا افزایش مییابد؛ چراکه کشورهای هدف تحریم، بهطور فزایندهای از توانایی مقابله به مثل برخوردار میشوند. استفاده افراطی امریکا از تحریم، نتیجه وارونه میدهد.
روند هفتم: رابطه رقابتیتر میان امریکا با روسیه و امریکا با چین، احتمالاً همکاری بر سر عدم تکثیر هستهای را کمرنگ میکند و اجرای سیاست عدم تکثیر امریکا را ناکار میسازد. دوران تازهای از بیاعتمادی عمیقتر، رقابت و تقابل اهداف میان واشنگتن با مسکو و پکن، تا همین جا هم همکاری بر سر کنترل تسلیحاتی را ناکارآمد کرده و اکنون در حال گسترش به حوزه عدم تکثیر هستهای نیز است.
توصیههایی به واشنگتن
برخی از توصیههای این پژوهش برای سیاستگذاران واشنگتن: چنانچه امریکا خواهان جهانی با تکثیر هستهای بیشتر در آینده نیست، باید سیاستهای خود را سازگار کند. با این حال، نگرشهای ساختاری و سیستمیک که بسیاری از روندهای بالا را به پیش میرانند، حکایت از آن دارند که وارونه کردن این روندها دشوار است، بنابراین برای آنکه سیاستهای امریکا، مؤثر، پایدار و واقعبینانه باشد، واشنگتن باید با روندهای بالا کار کند، نه علیه آنها. با این ذهنیت، امریکا باید به دنبال توافقهای هستهای با ایران و کرهشمالی باشد به شکلی که ریسک تکثیر هستهای را محدود کرده و بازرسیهای مؤثرتر را ممکن سازد. باید مجمعی برای بحث درباره مسائل منطقهای در خاورمیانه ایجاد شود که از جمله به موشک و توانمندیهای متعارف بپردازد و برای تدابیر اعتمادساز تلاش شود. امریکا همچنین باید اعتماد کاهیده خود با متحدانش را مرمت و ذهنیت تضمینها را به روز کند. امریکا نباید به دنبال مدال طلا باشد، بلکه باید رویکردهایی منعطف را پی بگیرد.
منبع:
مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک (CSIS)
مرکز امنیت امریکای نوین (CNAS)