کد خبر: 1019750
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۲
جریان‌شناسی رسانه‌ها و حامیان هنری بایدن و ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰
به‌نظر می‌رسد در سینما کفه ترازو به‌نفع دموکرات‌ها سنگین‌تر باشد و البته در حوزه رسانه‌های خبری هم که هر دو جناح حامیان مخصوص به خودشان را دارند، باز می‌بینیم وضع به همین شکل است. دلیل اصلی چنین وضعی شاید این باشد که ماجرای ترامپ از جهات مختلفی با دیگر روسای جمهور آمریکا فرق می‌کند.
سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: وقتی رسانه‌های خبری و هنری آمریکا را که هوادار هرکدام از دو جناح سیاسی اصلی در این کشورند بررسی می‌کنیم، به‌نظر می‌رسد در سینما کفه ترازو به‌نفع دموکرات‌ها سنگین‌تر باشد و البته در حوزه رسانه‌های خبری هم که هر دو جناح حامیان مخصوص به خودشان را دارند، باز می‌بینیم وضع به همین شکل است. دلیل اصلی چنین وضعی شاید این باشد که ماجرای ترامپ از جهات مختلفی با دیگر روسای جمهور آمریکا فرق می‌کند. او نه‌تن‌ها باعث بزرگ‌ترین بسیج سینمای آمریکا علیه یک رئیس‌جمهور در تاریخ این کشور شد، بلکه در رسانه‌ها هم تا حدی اکثر فعالان صحنه را علیه خود دید که از آن‌ها قطع امید کرد و حملات شدیدالحنش علیه رسانه‌ها زبانزد شد. وقتی در سال ۲۰۰۴، جورج بوش پسر برای دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش آماده کارزار انتخاباتی می‌شد، سینمای آمریکا هرچه در توش و توان داشت را برای کوبیدن بوش و گفتمان جنگ‌های صلیبی که ابزار اصلی او برای رفتن مجدد به کاخ سفید بود، به کار بست. همین جا عده‌ای از ناظران بیرونی تصور کردند که سینمای آمریکا به‌واقع ضدجنگ و به‌طور کل ضدغارتگری از کشور‌های دیگر است درحالی که اصل قضیه به یک رقابت جناحی در نقشه سیاست داخلی ایالات متحده برمی گشت.

از مهم‌ترین فیلم‌هایی که همان دوره در این زمینه ساخته شد، می‌شود به مستند «فارنهایت ۹/۱۱» ساخته مایکل مور اشاره کرد. این فیلم علنا از دموکرات‌ها علیه جمهوری خواهان دفاع می‌کرد و مثلا زنی آمریکایی را نشان می‌داد که پسرش در عراق کشته شده بود و می‌گفت حالا من دیگر کاملا یک دموکرات شده‌ام. اکثر این آثار افسون و افیون رسانه‌ای بوش را مورد حمله یا نقد قرار می‌دادند. اما حالا یک جمهوری‌خواه دیگر در کاخ سفید است که برخلاف بوش، همه رسانه‌ها را علیه خودش می‌بیند. غیر از این‌ها هم ترامپ بین سلبریتی‌ها محبوب نیست و تنها حمایت تعدادی از ورزشکاران و تعداد انگشت‌شمار و کم‌فروغی از هنرپیشه‌ها را در کمپین خود دارد که شاید مشهورترین‌شان کسی مثل کلینت ایستوود باشد که او هم بدون نام بردن از ترامپ، به‌طور غیرمستقیم از گفتمانی حمایت می‌کند که جا افتادن آن به‌نفع اوست. اما رسانه‌های هوادار ترامپ، یعنی همان‌ها که قبل از او هم مواضع تیپیکال و تندخوی جمهوری‌خواه داشتند، عموما به فاشیسم متهم می‌شوند. عمده‌ترین خصوصیات این رسانه‌ها در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، جدی نگرفتن و به رسمیت نشناختن پاندمی ویروس کروناست. آدم‌های عاقل از دیدن و شنیدن چنین چیزی متعجب می‌شوند؛ اما هستند و اتفاقا زیاد هم هستند کسانی که در سرتاسر دنیا اساسا منکر وجود ویروسی به نام کرونا می‌شوند و می‌گویند این‌ها همه جزء بازی‌های سیاسی و اخبار کذب رسانه‌هاست. این را شاهد بودیم که در همین چند مدت گذشته، عده زیادی از افراد در اسپانیا و آلمان علیه مقررات فاصله‌گذاری اجتماعی تظاهرات کردند. سازمان‌دهندگان اصلی چنین تظاهراتی گروه‌های فاشیسم و راست افراطی اسپانیا و آلمان بودند. پیش از آن‌ها در آمریکا هم چنین تجمعاتی شده بود که عمدتا به گروه‌های اجتماعی هوادار ترامپ برمی‌گشت. اینکه بین فاشیسم و منکرشدن وجود ویروس کرونا چه ارتباطی هست، بحثی مفصل و دقیق می‌طلبد؛ اما قضیه هرچه هست، به هر حال ترامپ ماسک نمی‌زند و رسانه‌های حامی او هم کرونا را جدی نمی‌گیرند و به زور و با اکراه اخبار مختصری در این رابطه منتشر می‌کنند.

اما در جبهه مقابل، یعنی در اردوگاه دموکرات‌ها، رسانه‌ها در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری چه ژستی گرفته‌اند؟ حرف حساب تمام آن‌ها در «نه به ترامپ» خلاصه می‌شود؛ اما قضیه به این شکل نیست که آن‌ها از بام تا شام به خود ترامپ مستقیما حمله کنند. برنی سندرز که خودش جزء گزینه‌های حزب دموکرات برای ریاست‌جمهوری بود، دلایل نه گفتن به ترامپ را چنین برمی‌شمارد: «دست‌کم به این ۱۰ دلیل باید ترامپ را از طریق انتخابات عزل کرد. من می‌خواهم برای شما ۱۰ دلیل بیاورم که چرا ما با هم باید هر کاری که بتوانیم انجام دهیم تا بزرگ‌ترین میزان مشارکت رای‌دهندگان در تاریخ آمریکا را ایجاد کنیم و کاری کنیم که ترامپ وسایل خودش را از کاخ سفید جمع کند و کنار برود.

۱-دونالد ترامپ در بطن خود یک رهبر مستبد است و اعتقادی به دموکراسی ندارد. ۲-دونالد ترامپ قانون اساسی ایالات متحده را نمی‌فهمد یا احترامی به آن نمی‌گذارد. ۳-دونالد ترامپ یک دروغگوی بالفطره است. ۴-دونالد ترامپ اعتقادی به علم ندارد. ۵-سیاست‌های دونالد ترامپ به دوستان میلیاردرش سود می‌رساند و به نیازمندی‌های خانواده‌های طبقه کارگر حمله می‌کند. ۶-دونالد ترامپ، نژادپرست است. ۷-دونالد ترامپ، بیگانه‌ستیز است. ۸-دونالد ترامپ به تبعیض جنسی باور دارد. ۹-دونالد ترامپ یک فرد دارای تعصبات مذهبی است. ۱۰-دونالد ترامپ با جامعه هم‌جنس‌گرایان خصومت دارد.»

این نکات ده‌گانه، شکل‌دهنده شمایل رسانه‌های آمریکا در این ایام هم است؛ چه مضمون فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها و موزیک‌ها و چه اخبار رسانه‌ها، روی همین مسائل تمرکز کرده‌اند. اما همه‌چیز در دوگانه ترامپ و بایدن خلاصه نمی‌شود. اینکه رسانه‌های آمریکا و به خصوص سینمای آن (هنر سینما اعم از سریال سازی و فیلمسازی)، چه نسبتی با هریک از دو جریان جمهوری خواه و دموکرات دارند، بحثی عمیق‌تر و
ریشه ای‌تر است.

دموکرات‌ها و سینمای آمریکا

بیایید به جغرافیای سیاسی هالیوود یک نگاه کلی بیندازیم. حوزه انتخابیه بیست‌وهشتم کالیفرنیا، یک حوزه انتخابیه مجلس نمایندگان آمریکاست که در ایالت کالیفرنیا قرار دارد. این حوزه انتخابی در لس‌آنجلس، به‌عنوان یک سنگر دموکرات درنظر گرفته می‌شود و درحال حاضرآدام شیف دموکرات نماینده آن است. این منطقه شامل غرب هالیوود، بربنک، بخش‌هایی ازپاسادنا، جوامع وردوگ‌هیلز، سانلند واوجانگا و همچنین بخش‌های مرکزی لس‌آنجلس ازجمله هالیوود، تپه‌های هالیوود، اکوپارک و دریاچه نقره‌ای ولس‌فِلیز می‌شود. در ضمن، حوزه انتخابیه بیست‌وهشتم کالیفرنیا شامل گلندیل و ارمنستان کوچک هم است. بیشترین جمعیت ارمنی- آمریکایی در این ناحیه حضور دارد (حدود ۷۰ هزار نفر) و همچنین این منطقه شامل دو مورد از مهم‌ترین محلات همجنس‌بازان درجنوب کالیفرنیا، یعنی هالیوود غربی و سیلورلاک است. پیش از این، ازسال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳، این ناحیه شامل نیمی از دره سان فرناندو، ازجمله هالیوودشمالی، در منطقه بزرگ لس‌آنجلس بود. می‌بینیم که قلب سینمای آمریکا درون چه قفسه‌ای قرار گرفته است. هالیوود نه‌تن‌ها محله‌ای است که بخشی از آن پاتوق اصلی همجنس‌بازان است، بلکه ارامنه آمریکا و بسیاری از اقلیت‌های دیگر که به‌طور سنتی وابسته به دموکرات‌ها هستند، در آن زندگی می‌کنند. این منطقه، جزء مناطقی است که در آن به‌طور سنتی به دموکرات‌ها رای داده می‌شود و سینمای آمریکا هم کم‌کم چنین شکلی پیدا کرده است. اما آیا سینمای آمریکا از ابتدا این‌گونه بود؟

سال ۲۰۱۸ و در آستانه نودمین دوره از جوایز اسکار، یک نظرسنجی در آمریکا نشان داد که مردم این کشور هالیوود را از نظر سیاسی لیبرال‌تر از کل کشور می‌دانند و اختلافات عمیقی در مورد نقش صنعت ارتباطات و صنعت سرگرمی با مردم وجود دارد. باید توجه کرد که آمریکایی‌ها، هواداران گفتمان حزب دموکرات را لیبرال و معادل‌های آن در جریان جمهوری‌خواهان را لیبرتارین می‌خوانند.

در این نظرسنجی که از ۲۲ تا ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ انجام شد، از پاسخ‌دهندگان خواسته شد تا ایدئولوژی عمومی را در مقیاسی بین یک (محافظه‌کار) تا ۱۰ (لیبرال) بسنجند. پاسخ‌های مردم درباره وابستگی‌شان به گرایش‌های سیاسی کشور، تقریبا در وسط قرار داشت و به‌طور متوسط ​​۵.۱ بود، درحالی که برداشت آن‌ها از صنعت سرگرمی بیشتر در انتهای طیف لیبرال، یعنی در عدد ۷ قرار داشت. یعنی ۷۰ درصد آن‌ها هالیوود را دموکرات می‌دانستند. نظریه‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهند چرا سینمای آمریکا، یعنی صنعتی که در دوران استودیو، کاملا محافظه‌کارانه و جمهوری‌خواه بود، حالا به نفع دموکرات‌ها رفتار می‌کند. استیو راس، استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و نویسنده کتاب «چپ، راست، هالیوود: ستاره‌های فیلم چگونه سیاست‌های آمریکایی را شکل می‌دهند»، می‌گوید: «گرایش‌های سیاسی صنعت سرگرمی در اوایل قرن ۲۰ فروریخته و جریان جدیدی پیدا می‌کند.» راس در مصاحبه‌ای در ۲۶ فوریه با اشاره به اینکه محافظه‌کاران هالیوود و نه لیبرال‌ها بودند که تصویر اولین رهبر و قهرمان را ترسیم کردند، گفت: «حتی اگر چپ هالیوود، بارزتر و پررنگ‌تر باشد، اما راست هالیوود تاثیر بیشتری در زندگی سیاسی داشته است.» او از زمانی یاد می‌کند که لوئیس بی‌مایر، شرکت خود، مترو گلدن‌مایر را به یک سنگر جمهوری‌خواهی در طول دهه ۳۰ میلادی تبدیل کرد. راس البته در ادامه ریشه گردش به چپ هالیوود را پیش از قرن ۲۱ و زمان جنگ ویتنام می‌داند که بسیاری از بازیگران علیه آن اتفاق صحبت کردند و هالیوودی‌ها بیشتر به سمت طیف دموکرات متمایل شدند. البته اگر عمیق‌تر به جریان نگاه کنیم، در همان دوران اوج جمهوری‌خواهی سینمای آمریکا، یعنی همزمان با روی کار آمدن روزولت دموکرات، لایه‌های جناحی سینمای این کشور حمایت‌های فراوانی از دموکرات‌ها می‌کردند. بررسی ژانر فیلم‌های انتخاباتی سینمای آمریکا این را به‌خوبی به ما می‌گوید. استیو راس این را هم می‌گوید که اظهارنظر‌های عمومی بازیگران در مورد مسائل سیاسی، به لحاظ اعتبار اجتماعی در معرض خطر است. درواقع همان نظرسنجی که نگاه مردم آمریکا درباره گرایش سیاسی هالیوود را مشخص می‌کرد، در بخشی از کار به این پرسش می‌رسد که آیا افراد فعال در صنعت سرگرمی باید در مورد سیاست یا اهداف اجتماعی بحث کنند یا نه؟ پاسخ‌ها ۵۰-۵۰ است، درحالی که محل طرح چنین پرسشی جامعه آمریکاست؛ جایی که حتی هنرپیشه‌های سینما رئیس‌جمهور می‌شوند و این نشان‌دهنده یک تغییر عمومی جدی در نظرات مردم است.

۷۱ درصد از رای‌دهندگان به هیلاری کلینتون در این نظرسنجی گفتند از سلبریتی‌هایی که موضع‌گیری‌های سیاسی دارند، استقبال می‌کنند؛ درحالی که ۶۸ درصد از رای‌دهندگان ترامپ با این نظرمخالف هستند. از همین آمار می‌شود شکاف سیاسی عمیق جامعه آمریکا در نگاه به هالیوودی که به چپ متمایل شده را فهمید. در ادامه، ۴۹ درصد از پاسخ‌دهندگان به این نظرسنجی گفتند که هالیوود از عموم مردم جداست، درحالی که ۴۰ درصد گفتند این ارتباط همچنان متصل است. به عبارتی تنها ۴۰ درصد از جامعه آمریکا، سینمای این کشور را بازتاب‌دهنده مسائل واقعی خود می‌دانند و این ارتباط مستقیمی با گرایش جناحی هالیوود، به‌خصوص در دوران اخیر دارد. یک نظرسنجی دیگر در آمریکا که اواخر سال ۲۰۱۹ نتایج آن اعلام شد، می‌گوید که دموکرات‌های آمریکا دو برابر جمهوری‌خواهان این کشور به سینما می‌روند. این آماربخشی از یک نظرسنجی هفت ساله است که توسط سرویس نظرسنجی PostTrak منتشرشده است. چنان که مشخص است، سینمای آمریکا درحال حذف بخش عمده‌ای از سلایق است و اگر این روند ادامه پیدا کند، آن‌ها یا ممکن است به‌طور کل با سینما قهر کنند یا حتی به سمت آثار دیگر کشور‌ها جذب شوند.

قفقازی‌ها در آن سال‌ها ۵۴ درصد از خریداران بلیت را تشکیل می‌دادند و پس از آن اسپانیایی‌تبار‌ها (۱۹ درصد)، آفریقایی- آمریکایی‌ها (۱۶ درصد)، آسیایی‌ها (۷ درصد) و سایر کشور‌ها (۵ درصد). اسپانیایی‌ها و آسیایی‌ها بیشترین رشد را در این تقسیم‌بندی داشته‌اند و می‌بینیم که سهم سفید‌های آمریکایی با اصالت اروپای‌غربی (غیر از اسپانیا) چقدر در بین مخاطبان سینمای آمریکا پایین آمده است. گذشته از این‌ها همان‌طور که برای بیش از دو دهه، نظرسنجی مرکز تحقیقات «پیو» نشان داده است، ارتباط زنان باحزب دموکرات به‌طور قابل‌توجه‌ای بیشتر از مردان است و دموکرات شدن سینمای آمریکا به معنای تغییر ماهوی مضمون و ساختار آن هم است. ستاره‌های غول‌پیکری که قهرمانان بدنسازی هم هستند، معمولا برای مخاطبان مذکر سینما جذاب‌ترند و چنانکه دیده می‌شود، تقریبا تمام آن‌ها جمهوری‌خواه هستند. موجی که هالیوود در دوره چند ساله اخیر علیه ترامپ به راه انداخت، در تاریخ سیاسی و فرهنگی این کشور بی‌سابقه است. نقد از تبعیض نژادی و دفاع از همجنس‌بازی، به‌عنوان مغز نظریه آزادی‌های فردی، ازجمله مولفه‌های هالیوود برای کوبیدن ترامپ در این دوره است. زوج‌هایی که از دو نژاد مختلف هستند و افراد همجنس‌باز، بیش از هر زمان دیگری در فیلم‌های این دوره سینمای آمریکا دیده می‌شوند؛ طوری که این روند حالت بخشنامه‌ای پیدا کرده و هر مخاطب عادی سینما متوجه آن می‌شود.

تولیدات کمپانی نتفلیکس، اوج این وضعیت را نشان می‌دهند. سینمای اروپا هم که البته لااقل دو دهه است در ورشکستگی مطلق به سر می‌برد، کاملا پشتیبان طیف دموکرات سینمای آمریکاست. آن‌ها اگرچه با تولیداتشان تاثیر خاصی روی سینمای دنیا نمی‌گذارند، اما هنوز به‌عنوان برگزارکننده اصلی‌ترین جشنواره‌های هنری سینما، از یک ابزار نسبی برای اعتباربخشی به بخش خصوصی از فیلم‌ها برخوردارند. سه فستیوال اصلی اروپا یعنی کن، ونیز و برلیناله، مدت‌هاست که جایزه فیلم‌های همجنس‌بازانه را به فهرست جوایزشان اضافه کرده‌اند.

بالاخره این رویه کار را به جایی رساند که آکادمی اسکار روز سه‌شنبه هجدهم شهرریورماه ۱۳۹۹ اعلام کرد استاندارد‌های جدیدی را برای انتخاب نامزد‌های اسکار بهترین فیلم اعمال می‌کند. برای نودوچهارمین و نودوپنجمین دوره جوایز اسکار که در سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ برگزار خواهد شد، یک فیلم برای اینکه در رقابت بخش اسکار بهترین فیلم واجد شرایط شناخته شود، باید فرم محرمانه استاندارد‌های آکادمی را ارائه بدهد. از این سال‌ها و پس از آن و در ۲۰۲۴ میلادی، برای جوایز اسکار ۹۶، فیلم ارائه‌شده برای بخش اسکار بهترین فیلم، باید حداقل دو مورد از چهار استاندارد اعلام‌شده را داشته باشد. حتی در دوران مک‌کارتیسم هم چنین بخشنامه‌ای سابقه نداشت.

به‌عنوان نمونه، استاندارد A شامل سرفصلی با عنوان «ارائه روی پرده، مضامین و روایت‌ها» ست که خود چند زیرمجموعه را در برمی‌گیرد. یکی از آن‌ها حضور الزامی یک بازیگر (حداقل یکی از نقش‌های اصلی یا بازیگران مکمل در نقش‌های مهم) از نژاد یا قومیتی است که تاکنون کمتر روی پرده تصویر شده؛ شامل آسیایی، لاتین، سیاه‌پوست، بومی آمریکا، آلاسکا، خاورمیانه و....

مورد دیگر این سرفصل، گروه بازیگران یک فیلم است. در این مورد، حداقل ۳۰ درصد تمام بازیگران نقش‌های ثانوی و نقش‌های فرعی، باید حداقل شامل دو گروه از این گروه‌ها باشند: زنان، گروه‌های نژادی یا قومی، همجنس‌بازان و آدم‌هایی با ناتوانی‌های فیزیکی یا شناختی، یا ناشنوا یا کم‌شنوا. مورد دیگر این سرفصل، خط داستانی اصلی و موضوع است که همان موارد، یعنی زنان، گروه‌های نژادی یا قومی، همجنس‌بازان و آدم‌هایی با ناتوانی‌های فیزیکی یا شناختی، یا ناشنوا یا کم‌شنوا را باید دربر بگیرد. به همین منوال، استاندارد B شامل سرفصلی با عنوان «رهبری خلاقانه و تیم پروژه»، استاندارد C شامل سرفصلی با عنوان «دسترسی و فرصت‌ها در صنعت» و استاندارد D شامل سرفصلی با عنوان «گسترش تماشاگران» است که در آن‌ها نیز رعایت موارد ذکرشده در زیرمجموعه‌های استاندارد A تاکید شده است. به عبارتی استفاده از همجنس‌بازان و گروه‌های دیگر اقلیت به‌عنوان عوامل یک فیلم هم اجباری می‌شود.

جمهوری‌خواهان و سینمای آمریکا

سینمای جمهوری‌خواه آمریکا در کنار جریان اصلی این کشور که امروز متعلق به دموکرات‌هاست، از پیشینه و انسجام قابل توجهی برخوردار است. همزمان با ایجاد جریان مگاهالیوود یا همان استودیو‌های بزرگی که دفاتر کوچک‌تر فیلمسازی در این کشور را بلعیدند، جرقه‌های تندروی میهن‌دوستانه آمریکایی‌های سفیدپوست هم با خرمن سینما درآمیخت و شعله کشید. این به دوره پس از جنگ جهانی اول برمی‌گردد؛ اما جمهوری‌خواهی به واقع از دهه ۳۰ میلادی بود که در هالیوود جدی‌تر شد. اولین بار در سال ۱۹۴۴ و درست در پایان جنگ جهانی دوم بود که «اتحادیه تولید فیلم برای حفظ ایده‌آل‌های آمریکایی» متشکل از چهره‌های جمهوری‌خواه سینمای آمریکا تشکیل شد. دونالد ریگان، هنرپیشه‌ای که بعد‌ها رئیس‌جمهور ایالات متحده شد، از اعضای هسته اولیه این اتحادیه بود. والت‌دیزنی، جان فورد، جان وین، رابرت تیلور، سیسیل بی دومیل و بسیاری از چهره‌های مشهور تاریخ سینما هم جزء این فهرست بودند. اندکی پس از تشکیل این اتحادیه، بیانیه‌ای که اصول تشکیل آن را شرح می‌داد، منتشر شد. این بیانیه اصولی چنین آغاز می‌شد که «ما به سبک زندگی آمریکایی اعتقاد و ایمان داریم؛ به آن آزادی‌ای که نسل‌های قبل از ما برای ایجاد و حفظش جنگیده‌اند. آزادی بیان، اندیشه، سبک زندگی، عبادت کردن، کار کردن و اداره کردن خودمان به‌عنوان افراد آزاد. حق موفقیت یا شکست به‌عنوان مردمان آزاد، با توجه به اندازه‌گیری توانایی و قدرت‌مان. با اعتقاد به این موارد، ما درحال شورش شدید علیه موج کمونیسم، فاشیسم و عقاید اقوام مهاجر هستیم که با استفاده از روش‌های براندازانه به‌دنبال تضعیف و تغییر این سبک زندگی‌اند. گروه‌هایی که حق حضور خود را در کشور ما سلب کرده‌اند.»

در ادامه این بیانیه آمده است: «ما آمریکایی‌ها برنامه جدیدی برای ارائه نداریم. ما هیچ طرح جدیدی نمی‌خواهیم. ما فقط می‌خواهیم در برابر دشمنان خود از میراث ساده‌مان دفاع کنیم. آن آزادی که به انسان، در این کشور، کامل‌ترین زندگی و ثروتمندترین بیان جهان را داده است. سیستمی که در شرایط اضطراری کنونی، تلاشی را متحمل شده است که بیش از هر عامل دیگری پیروزی در این جنگ را ممکن می‌سازد. ما به‌عنوان اعضای صنعت فیلمسازی، باید مسئولیت ویژه‌ای را متحمل شویم و بپذیریم. سینما به‌طور اجتناب‌ناپذیری یکی از بزرگ‌ترین نیرو‌های جهان برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی است؛ چه در داخل و چه در خارج از کشور. در این واقعیت یک تعهد جدی نهفته است. ما از اجازه تلاش کمونیست‌ها، فاشیست‌ها و سایر گروه‌های تمامیت‌خواه برای انحراف این رسانه قدرتمند و تبدیل شدنش به ابزاری برای انتشار عقاید غیرآمریکایی جلوگیری می‌کنیم. ما خود را متعهد می‌کنیم که با هر وسیله‌ای که با دستور سازمان‌یافته‌مان مطابقت دارد، با هر تلاشی از سوی هر گروه یا فردی، با انحراف صحنه سینما از نمایش آمریکای آزاد، مبارزه کنیم.»

چنان‌که دیده می‌شود به‌رغم موضع‌گیری لفظی علیه فاشیسم، از سر و روی این بیانیه فاشیسم می‌بارید. مدتی پس از تشکیل این اتحادیه، دوران مک کارتیسم در آمریکا شروع شد. سناتور مک کارتی منتخب مردم ایالت ویس‌کانسی‌ناز حزب جمهوری‌خواه بود و تلاش داشت تا خطر کمونیسم را مهم و خیلی بزرگ‌تر از آنچه هست، جلوه دهد. برای مقابله با خطر کمونیسم در داخل کشور اداره اف‌بی‌آی تاسیس شد و ماموریت پیدا کرد که با مک کارتی در زمینه تحقیقات افراد منتسب به دولت (به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم) همکاری کند. البته فقط کارمندان دولت در تیررس این طرح قرار نگرفتند و هنرمندان بسیاری هم زیر ضرب رفتند.

سناتور مک کارتی که جهان او را با سخنرانی مشهورش در گردهمایی زنان حزب جمهوری‌خواه آمریکا در شهر ویلینگ واقع در ویرجینیای غربی می‌شناسد، در آن سخنرانی اشاره به لیستی ۲۰۵ نفره کرد که مدعی بود با اسناد معتبر، وابستگی آن افراد به کمونیست‌ها یا طرفداری و هواداری این طرز تفکر را اثبات می‌کرد. بلافاصله تمامی این سخنرانی در رسانه‌های دولتی آمریکا پوشش داده شد و فضایی به‌وجود آمد که تا چهار سال جامعه آمریکا به‌خصوص سه قشر کارمندان سیاسی دولت، هنرمندان و فرهیختگان مورد بی‌مهری‌های عمیقی حول این موضوع قرار بگیرند.

طی سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۴ میلادی است که اسم سناتور جوزف مک کارتی به‌عنوان یکی از چهره‌های ماندگار در عرصه سیاست و حکومت ایالات متحده آمریکا علی‌الخصوص حدفاصل جنگ سرد شوروی و آمریکا (۱۹۴۵ تا ۱۹۸۹ میلادی) شناخته شد.

بر اثر اجرای این طرح، بین ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر شغل خود را از دست دادند؛ در بسیاری از موارد هنگامی که احضاریه‌ای برای فرد جهت شرکت در دادگاه به دستش می‌سید، موجبات اخراج او از محل کارش فراهم می‌شد. یعنی حتی قبل از محاکمه. در واقع، قربانیان طرح مک کارتی بیچارگانی بودند که هیچ‌وقت توانایی پاسخگویی به اتهامات وارد شده علیه خود‌شان را پیدا نکردند. در همین جریان، ۳۰۰ نفر از بازیگران و کسانی که در زمینه فیلم مشغول به کار بودند، به صرف ادعا‌های بدون سند شغل خود را از دست دادند. اکثر این افراد، به کشور‌های دیگری گریختند و اقلیتی از آن‌ها در جامعه آمریکایی تا زمان پایان مک‌کارتیسم منزوی و مورد اهانت واقع شدند. چارلی چاپلین، برتولت برشت و دشیل همت، از بین نخبگان سینما و تئاتر و ادبیات، جزء قربانیان دوران مک‌کارتیسم بودند.

حالا نوبت یک سینمای جمهوری‌خواه و تندمزاج و متعصب بود که تمام صحنه را پر کند. عوام‌پسند و عوام‌فریب؛ با تاکید ویژه‌ای روی سبک زندگی آمریکایی و جاانداختن نقش ایالات متحده به‌عنوان منجی دنیا و بهشت روی زمین. این سبک از فیلمسازی که متاثر از شرایط امنیتی پس از جنگ جهانی دوم، نیروی مضاعفی هم پیدا می‌کرد، بسیار تندخو و نژادپرستانه راه خود را در دوران جنگ سرد و جنگ ویتنام هم ادامه داد تا اینکه در دهه ۹۰ میلادی سینمای آمریکا با پدیده‌ای به نام نئووسترن مواجه شد. ژانر وسترن که در آن سرخپوست‌ها، شخصیت‌هایی کاملا منفی و عقب‌مانده و وحشی بودند و نماد شاخص چنین جریانی آثار جان فورد است، در دوره نئووسترن اتفاقا محمل دفاع از اقلیت‌ها شد. از اولین فیلم‌های وسترن‌نو می‌شود به «برنده و بازنده» در سال ۱۹۹۵ به کارگردانی سام ریمی اشاره کرد که غیر از شارون استون، جین هاکمن و راسل کرو، لئوناردو دی‌کاپریو هم درحالی که هنوز نوجوان بود در آن بازی می‌کرد.

چندی گذشت و در سال ۲۰۰۱ میلادی و پس از رئیس‌جمهور شدن جورج بوش پسر، «کنگره جمهوری‌خواهان هالیوود» تشکیل شد. سینمای آمریکا درست در همین مقطع داشت به سمت دموکرات‌ها گردش می‌کرد و تشکیل این کنگره، به مثابه ایجاد یک گارد تدافعی بود. کلینتون ایستوود، مل گیبسون، آدام سندلر، آرنولد شوارتزنگر، ژان کلود وان دام و سیلوستر استالونه، از جمله اعضای این کنگره بودند. چهره‌های عضو این کنگره را اکثرا مردان سفیدپوست تشکیل می‌دادند و خیلی از آن‌ها در سینمای اکشن قلدرمآبانه آمریکا حضور داشتند.

سال ۲۰۰۴ که هالیوود موج بزرگی را علیه جرج بوش به راه انداخت، جمهوری‌خواهان هالیوود یک شبکه نیمه‌مخفی به نام «دوستان آبه» تشکیل دادند. آبه به نام کوچک آبراهام لینکلن، اولین رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه آمریکا اشاره داشت. گری سینیس، بنیانگذار این شبکه بود که بعد‌ها از رهبری آن کناره‌گیری کرد و جرمی بورنینگ، تهیه‌کننده اجرایی هالیوود، این سمت را به‌عهده گرفت. این کنگره هر ماه یک سخنرانی برای اعضایش تشکیل می‌دهد که ۱۸۰۰ نفر عضو آن، به این حرف‌ها گوش می‌دهند. چیزی شبیه انجمن الکلی‌های ترک کرده یا حتی انجمن کوکلوس‌کلا‌ن‌ها. به دوره ترامپ که نزدیک می‌شویم، از شمار جمهوری‌خواهانی که کاندید منتخب این حزب را حمایت می‌کنند مرتب کاسته می‌شود. دعوای پینگ‌پونگی ترامپ و آرنولد شوارتزینگر که تا حدودی تریبون‌های رسمی آمریکا را سبک کرده بود و به صحنه تیراندازی کلامی بین دو سلبریتی تبدیلش می‌کرد، از نمونه‌های این ریزش است. عده زیادی از سینمایی‌های جمهوری‌خواه آمریکا هم هستند که جرات ندارند علنا از ترامپ حمایت کنند یا اگر قبلا این کار را انجام داده‌اند، جو منفی موجود آن‌ها را ناچار به عقب‌نشینی کرده است. با این حال تعداد محدودی از بازیگران سینما و تلویزیون آمریکا همچنان حامی ترامپ باقی مانده‌اند و بعضی از آن‌ها می‌گویند که این اعلام حمایت، باعث شده تا در هالیوود بایکوت شوند.

۲ غول پخش آنلاین فیلم؛ یکی دموکرات و دیگری جمهوری‌خواه

هرچقدر سینما از نمایش فیلم روی پرده‌های بزرگ به‌سمت ارائه آثار در منازل پیش رفت، نقش کمپانی نتفلیکس هم پررنگ‌تر شد. دعوایی بین خود اهالی سینمای آمریکا وجود داشت که آیا این روند به‌طور کلی مناسب است یا نه؛ اما به هر حال نتفلیکس امروز غول بزرگی در صنعت سرگرمی جهان است. چین، رقیب جدید هالیوود که هر روز درحال پررنگ‌تر کردن نقش خود در صنعت سینماست، چندین و چند وی. او. دی بزرگ دارد؛ اما آن‌ها درحال حاضر روی بازار داخلی خودشان کار می‌کنند و پس از آن است که امکان دارد وارد بخش صادرات شوند. پس رقیب جدید و جدی نتفلیکس را بیشتر از هر کمپانی دیگری امروز می‌توان دیزنی‌پلاس دانست. نتفلیکس یک کمپانی به‌شدت دموکرات است که این را به‌سادگی و بدون نیاز به تحلیل‌های پیچیده هم می‌توان فهمید. درمقابل نتفلیکس، شرکت دیزنی‌پلاس قرار دارد که به‌عنوان جزئی از کمپانی بزرگ و قدیمی والت‌دیزنی، یعنی همان کمپانی‌ای که از ابتدا به جبهه جمهوری‌خواهان تمایل داشت، از لحاظ جناحی هم در نقطه مقابل نتفلیکس قابل تعریف است. ذکر این نکته ضروری به‌نظر می‌رسد که جو ایجادشده توسط دموکرات‌های هالیوود در سال‌های اخیر به‌قدری پرسروصدا و بزرگ بوده که جمهوری‌خواهان سینمای آمریکا با احتیاط بسیار بالا و عموما در لفافه به دفاع از مواضع خودشان می‌پردازند. پس نمی‌توان توقع داشت همان‌قدر که نتفلیکس علنی و واضح مواضعش را اعلام می‌کند، آن‌ها هم به‌طور صریح از مواضع جمهوری‌خواهی دفاع کنند و یک جنگ داخلی در سینمای آمریکا را شاهد باشیم. به هر حال، هر دوی این کمپانی‌ها به‌دلیل شرایطی که بر اثر شیوع کروناویروس پدید آمده، طی ماه‌های اخیر یک رشد انفجاری داشته‌اند.

دیزنی‌پلاس

کمپانی دیزنی ۱۲ نوامبر ۲۰۱۹ (۲۱ آبان ۱۳۹۸) در ایالات متحده، کانادا و هلند سیستمی را به‌نام دیزنی‌پلاس راه‌اندازی کرد که یک نوع شبکه پخش استریم بر بستر اینترنت به همان سبک نتفلیکس است و مزیت‌هایی که برای رقابت با نتفلیکس روی آن تاکیدشده، قیمت مناسب، دسترسی به آرشیو بزرگ دیزنی و پیکسار و البته سانسورشدن فیلم‌ها هستند. شاید برای مخاطبان ایرانی عجیب باشد که مورد سوم، یعنی سانسورشدن فیلم‌ها یک مزیت است، اما باب ایگر، مدیر دیزنی روی این تاکید کرده که دیزنی‌پلاس به‌طور خاص روی سرگرمی‌های خانواده‌محور متمرکز خواهد شد و هیچ محتوایی دارای درجه R یا TV نیست. این یعنی خبری از تاکیدات مستمر نتفلیکس روی همجنس‌بازی در سرویس‌های دیزنی‌پلاس نیست و خودش یک حرکت نرم جمهوری‌خواهانه است. راه‌اندازی اولیه دیزنی‌پلاس کمتر از دو هفته، پس از به‌کار افتادن اپل‌تی‌وی‌پلاس آغاز شد. اپل‌تی‌وی‌پلاس یک‌هفته بعد از دیزنی‌پلاس، در تاریخ ۱۹ نوامبر (۲۸ آبان) در استرالیا و نیوزیلند آغاز به‌کار کرد و ۳۱ مارس (۱۲ فروردین) هم در سراسر اروپای‌غربی که شامل انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسپانیا و چند کشور دیگر منطقه می‌شود راه‌اندازی شد. از اوایل اکتبر سال ۲۰۲۰ میلادی این سرویس برای کاربران اروپای‌شرقی و آمریکای‌لاتین هم فعال‌سازی خواهد شد. البته باید توجه داشت باب ایگر، مدیرعامل شرکت والت‌دیزنی، عضو هیات‌مدیره شرکت اپل هم است. هشتم آوریل ۲۰۲۰ برابر با ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، دیزنی‌پلاس اعلام کرد تعداد مخاطبان آن به بیش از ۵۰ میلیون مشترک جهانی رسیده، این درحالی است که تعداد مشترکان آن‌ها تا اوایل ماه فوریه (اواسط بهمن‌ماه)، به حدود ۲۹ میلیون نفر رسیده بود و حالا دیزنی‌پلاس پیش‌بینی می‌کند تا سال ۲۰۲۴، بین ۶۰ تا ۹۰ میلیون مشترک در جهان داشته باشد.

نتفلیکس

نتفلیکس یک ارائه‌دهنده خدمات محتوایی است که کار خود را در سال ۱۹۹۷ به‌عنوان شرکتی که در زمینه اجاره دی‌وی‌دی به‌صورت پست پیشرو فعال بود، آغاز کرد. آن‌ها برای ارائه دی‌وی‌دی ها، روشی را ابداع کرده بودند که براساس آن از مشتریان به‌جای دریافت هزینه به‌ازای کرایه هر دی‌وی‌دی، به‌صورت ماهانه حق اشتراک دریافت می‌کردند. نتیجه این کار این شد که فروشگاه‌های اجاره ویدئو کم‌کم از میان رفتند و تا سال ۲۰۰۵، نتفلیکس حدود ۲/۴ میلیون مشتری ثابت اجاره دی‌وی‌دی به‌صورت پستی داشت. نتفلیکس در سال ۲۰۰۸ با کمپانی ال‌جی برای معرفی اولین پخش‌کننده دیسک‌های بلوری همکاری کرد و توانست برای پخش برنامه‌هایش به اینترنت وصل شود. در مدت کوتاهی نتفلیکس در کنسول بازی ایکس‌باکس، دستگاه‌های اپل و تلویزیون‌های مختلف در دسترس قرار گرفت و امروز می‌توان محصولات آن را در تلفن‌های هوشمند هم تماشا کرد. این شرکت در سال ۲۰۱۲ برای اولین‌بار وارد صنعت تولید محتوا شد و نخستین سریال خود را به‌نام «لیلی هامر Lilyhammer» معرفی کرد و در ادامه بخشی از سریال‌های کمپانی مارول را هم تولید کرد که موسوم به «سریال‌های مارول-‌نتفلیکس» هستند. براساس گزارش‌ها، در نقطه اوج نتفلیکس ۳۷ درصد از کل پهنای باند ایالات متحده را تصاحب می‌کند؛ یعنی چیزی بیشتر از یوتیوب و فیس‌بوک و آمازون و بسیاری موارد دیگر. نتفلیکس سال ۲۰۱۹ را با ۱۶۷ میلیون مشترک در جهان به پایان رساند که ۶۱ میلیون نفر از آن‌ها در ایالات متحده بودند. پیش‌بینی می‌شد در سه‌ماهه اول سال ۲۰۲۰، مشترکانی به تعداد هفت‌میلیون نفر به این رقم اضافه شوند، اما کرونا باعث شد این صعود تا حدود ۱۶ میلیون نفر پیش برود. با اینکه مخاطبان نتفلیکس امروز سه‌ونیم برابر دیزنی‌پلاس است، رشد عددی و درصدی دیزنی‌پلاس نسبت به آن خیلی بالاتر است؛ هرچند چشم‌انداز دیزنی‌پلاس برای سال ۲۰۲۴ در بهترین حالت نصف کاربران امروز نتفلیکس خواهد بود.

تعدادی از چهره‌های مشهور سینمایی که طرفدار یکی از ۲ نامزد جمهوری‌خواه یا دموکرات در انتخابات پیش‌روی آمریکا هستند

طرفداران ترامپ در سینمای آمریکا

۱- روزان بار

روزان بار (Roseanne Barr) متولد سوم نوامبر ۱۹۵۲؛ بازیگر، کمدین، کارگردان و تهیه‌کننده تلویزیونی و نویسنده آمریکایی است. او از سال ۱۹۸۵ تا به‌حال مشغول فعالیت بوده است. از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی او می‌توان به «فردی مرده است: آخرین کابوس»، پخش زنده شنبه‌شب، فیوچراما و نام من ارل است، ببین کی داره حرف می‌زنه، شیطان مونث و نقش کارلافرن در سریال اداره اشاره کرد. روزان بار برنده جایزه گلدن‌گلوب بهترین بازیگر زن کمدی تلویزیونی در سال ۱۹۹۲ شده است. او در توئیتر بار‌ها به حمایت از ترامپ پرداخته است. بار در این‌باره می‌نویسد: «وقتی که روزنامه‌نگاران به من می‌گفتند لیبرال، من معمولا جواب می‌دادم که من لیبرال نیستم، من یک رادیکال هستم و هنوز هم هستم. به ترامپ رأی دادم تا از وضعیت موجود و استقرار راکد بیرون بیاییم.»

۲- جان وُیت

جان ویت (Jon Voight) متولد ۲۹ دسامبر ۱۹۳۸ یک هنرپیشه قدیمی آمریکایی است. او یک‌بار برای فیلم بازگشت به وطن برنده جایزه اسکار و چهار بار نامزد دریافت آن شده است. ویت همچنین چهاربار برنده جایزه گلدن‌گلوب شده است. او پدر آنجلینا جولی و جیمزهیون است. ویت در جوانی دیدگاه‌های سیاسی لیبرال داشت و از جان اف. کندی حمایت می‌کرد. او حتی در دهه ۱۹۷۰ در کنار جین فوندا و لئونارد برنستاین در حمایت از گروه چپ‌گرای اتحاد مردمی در شیلی ظاهر شد؛ اما در سال‌های اخیر دیدگاه‌های محافظه‌کارانه پیدا کرد. او در سال ۲۰۰۸ در مقاله‌ای در واشنگتن‌تایمز از کنشگری ضدجنگ خود در جوانی افسوس خورد و آن را نتیجه «پروپاگاندای مارکسیستی» خواند و مشخصا به نقض انبوه حقوق بشر در ویتنام و کامبوج در پی عقب‌نشینی آمریکا اشاره کرد. در مارس ۲۰۱۵ در زمان مبارزات انتخابات سراسری رژیم صهیونیستی، ویت با انتشار ویدئویی رای‌دهندگان اسرائیلی را به انتخاب مجدد بنیامین نتانیاهو فراخواند و گفت که اوباما به اسرائیل عشق نمی‌ورزد. او در ۹ مارس ۲۰۱۶ از دونالد ترامپ برای کسب نامزدی حزب جمهوری‌خواه در انتخابات ۲۰۱۶ حمایت کرد و گفت: «دونالد بامزه، سرزنده و شوخ و بی‌ادب است، ولی بیش از همه، او صادق است... او تنها کسی است که می‌تواند (وعده‌هایی که می‌دهد را) انجامش بدهد.»

۳- جان دزو راتزنبرگر

جان دزو راتزنبرگر (John Deszo Ratzenberger) متولد ۶ آوریل ۱۹۴۷ بازیگر، صداپیشه و یکی از کارمندان شرکت پیکسار است. او با بازی در نقش «کلیف کلوین» در سریال «به‌سلامتی» به شهرت رسید و تاکنون در فیلم‌ها و مجموعه‌های متعددی به‌عنوان صداپیشه حضور داشته است. ستاره سریال «به سلامتی» و فیلم «داستان اسباب‌بازی» حمایت خود از نامزدی ترامپ را اولین‌بار در فاکس‌نیوز اعلام کرد. او گفت: «من می‌خواهم که دوباره به خودمان متکی شویم... تنها کاندیدایی که در این صحنه با این خصوصیات وجود دارد، دونالد ترامپ است، زیرا او سازنده است. او بهتر از هرکسی می‌فهمد که اگر مردم را از دست بدهیم، (نسل قدیم و ارزش‌های آنها) وقتی از بین رفتند، ما دیگر کسی را نداریم که با همین خصوصیات پشت‌سر آن‌ها بیاید.»

۴- استیسی داش

استیسی داش (Stacey Dash) متولد ۲۰ ژانویه ۱۹۶۷ هنرپیشه سینما و تلویزیون آمریکاست که پیش از این مجری تلویزیونی بوده است. از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به بی‌سرنخ اشاره کرد که فیلمی ۹۷ دقیقه‌ای به کارگردانی ایمی هکرلینگ است. حقیقت این است که داش اگرچه از مهم‌ترین حامیان علنی ترامپ بین سینماگران به‌حساب می‌آید؛ اما نسبت به ستاره‌های بزرگ سینمای آمریکا، هنرپیشه چندان مشهوری نیست. داش که قبلا همکار فاکس‌نیوز بود، پیش از این حمایت خود از ترامپ را ابراز کرده و او را تاجر بزرگی خوانده است. او همچنین با انتشار توئیتی، عکسی از خود را در مقابل کاخ سفید به نمایش گذاشت که زیر آن نوشته شده بود به ترامپ کمک می‌کند تا متجاوزان را (از آمریکا) بیرون کند.

۵- کلینت ایستوود

کلینت ایستوود (Clinton Eastwood) متولد ۳۱ مه ۱۹۳۰ هنرپیشه و کارگردان بسیار مشهور آمریکایی و یکی از شمایل‌های نمادین تاریخ سینماست. او یکی از رکوردداران جایزه اسکار هم برای بازیگری و هم برای کارگردانی است و حتی توانست در آستانه ۹۰ سالگی فیلمی مثل «ریچارد جول» را بسازد که با تحسین‌های فراوانی مواجه شد. پیش از انتخابات ۲۰۱۶ حمایت خود را از ترامپ ابراز داشت و به اسکوایر گفت که تمایل ترامپ به گفتن صریح آنچه در ذهنش هست را درک می‌کند؛ آن هم در زمانی که همه از صحت (ملال) سیاسی خسته شده‌اند.

طرفداران بایدن در سینمای آمریکا

۱- لئوناردو دی‌کاپریو

لئوناردو ویلهلم دی‌کاپریو (Leonardo Wilhelm DiCaprio) بازیگر و تهیه‌کننده آمریکایی است که کار خود را با حضور در تبلیغات تلویزیونی آغاز کرد و در ادامه به‌خاطر نقش‌آفرینی در فیلم مشهور و موفقی مثل تایتانیک، در سینما به چهره‌ای جاافتاده تبدیل شد. او همچنین در دارودسته‌های نیویورکی، تلقین، جزیره شاتر و گرگ وال‌استریت اعتبار بسیاری کسب کرده است و تا به حال هفت‌بار (۶ بار برای بازیگری و یک‌بار به‌عنوان تهیه‌کننده) نامزد دریافت جایزه اسکار شده که برای اولین‌بار درسال ۲۰۱۶ برای فیلم از گور برخاسته موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. سال ۲۰۱۶ دی‌کاپریو میزبان یک میهمانی جمع‌آوری کمک مالی برای مبارزات انتخاباتی هیلاری کلینتون بود که در آن هر میهمان باید ۳۳، ۴۰۰ دلار کمک می‌کرد. این بازیگر طی این سال‌ها با حمایت از محیط‌زیست و انتقادات پرشور در مورد تغییرات آب و هوا که عموما در حساب توئیتر و اینستاگرام او منتشر می‌شود، به چیز‌هایی انتقاد کرده که ترامپ راجع به آن‌ها در مظان یک‌سری اتهامات است.

۲- مریل استریپ

مری لوئیز استریپ (Mary Louise Streep) متولد ۲۲ ژوئن ۱۹۴۹، بازیگر نامدار سینما، تئاتر و تلویزیون آمریکاست. استریپ سه مرتبه برنده جایزه اسکار شده است و به این ترتیب پس از کاترین هپبورن (با چهار اسکار)، مشترکا با اینگرید برگمن، جک نیکلسون، والتربرنانودانیل دی‌لوئیس جزء رکوردداران اسکار بازیگری است. او همچنین با ۲۱ نامزدی در اسکار و ۲۸ نامزدی جایزه گلدن‌گلوب (که هشت‌بار برنده آن شد) از نظرتعداد نامزدی این جایزه‌ها میان تمام بازیگران دارای رکورد است. مریل استریپ در شصت‌وششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم برلین، به‌عنوان رئیس هیات بین‌المللی داوران انتخاب شد. در سخنرانی گلدن‌گلوب ۲۰۱۷، مریل استریپ افسانه‌ای که البته حالا دیگر پیر شده، ترامپ را به خاطر تمسخر خبرنگار معلول مورد عتاب قرار داد. او همچنین در سخنرانی‌های دیگری با همین جنس موضع‌گیری داشته، اما گفته است که نمی‌خواهد به‌عنوان سخنگوی جنبش مقاومت دیده شود، چون واقعا آدمی است که مثل بسیاری از افراد فعال در صنعت نمایش در واقع خجالتی است. او شارلیز ترون را برای بازی در فیلم بامب شل که اثری به‌شدت ضدترامپ بود راضی کرد؛ حال آنکه خودش هم در این فیلم حضور نداشت.

۳- کیتی پری

کاترین الیزابت هادسن (Katheryn Elizabeth Hudson) متولد ۲۵ اکتبر ۱۹۸۴ که بیشتر با نام هنری‌اش کِیتی پری (Katy Perry) شناخته می‌شود؛ خواننده، ترانه‌سرا و بازیگر اهل آمریکاست. فیلم اسمورف‌ها که او در آن در نقش اسمرف موطلا صحبت کرده بود در ژوئیه ۲۰۱۲ اکران شد و از نظر تجاری موفق بود، جزء مهم‌ترین آثار او در سینما هستند. کیتی پری درمورد مجموعه‌ای از سیاست‌های متمایل به چپ (اصطلاحی که آمریکایی‌ها برای حزب دموکرات به کار می‌برند) ازجمله کنترل اسلحه، حق سقط جنین برای زنان و حقوق همجنس‌بازان، مرتب صحبت می‌کند. او در سال ۲۰۱۶ با هیلاری کلینتون در مسیر مبارزات انتخاباتی ظاهر شد و حتی پیش از آن هم در راهپیمایی شماره ۴۴ درسال ۲۰۱۲ لباسی با شعار انتخاباتی رئیس‌جمهور اوباما پوشیده بود.

۴- تام هنکس

توماس جفری هنکس (Thomas Jeffrey Hanks)؛ هنرپیشه، کارگردان، دوبلور و نویسنده آمریکایی است. هنکس طی دوران بازیگری‌اش ۶ بار نامزد دریافت جایزه اسکار، ۸ بار نامزد دریافت گلدن‌گلوب و چهار بار نامزد جایزه بفتا شده است. تام هنکس و اسپنسرتریسی تنها افرادی هستند که دو دوره پیاپی، جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کرده‌اند. تا سال ۲۰۱۲، فروش فیلم‌های تام هنکس درآمریکا ۴٫۲ میلیارد دلار و در نقاط دیگر جهان رقمی بالغ بر ۸٫۵ میلیارد دلار بوده است و باتوجه به این ارقام او یکی از پولسازترین بازیگران هالیوود به شمار می‌آید. جدا از اینکه مایکل مور، مستندساز مارک‌دار دموکرات، خواستار حضور تام هنکس در نامزدی حزب دموکرات درسال ۲۰۲۰ شد، خود تام هنکس گرچه این پیشنهاد را نپذیرفته است؛ اما اهداکننده تبلیغات انتخاباتی رئیس‌جمهور سابق یعنی اوباما بود و در سال ۲۰۱۹ به جو بایدن پول داد.

۵- تیلور سوئیفت

تیلور آلیسون سوئیفت (Taylor Alison Swift) متولد ۱۳ دسامبر ۱۹۸۹ خواننده و ترانه‌سرای آمریکایی است که برای آهنگ‌های روایتی درباره زندگی شخصی‌اش شناخته می‌شود. او نخستین فیلم سینمایی‌اش را با نام «روز ولنتاین» درسال ۲۰۰۹ بازی کرد و پس از آن هم در سریال‌ها و فیلم‌های متعددی ظاهر شد. سوئیفت به‌عنوان خواننده هم در آثار سینمایی و تلویزیونی متعددی حضور داشته است. تیلور سوئیفت که زمانی به دلیل دوری از سیاست شناخته شده بود، در سال‌های اخیر به یکی از پرسروصدا‌ترین ستاره‌های پاپ طرفدار دموکرات‌ها تبدیل شده است. او از نامزدی دموکرات‌ها برای دستیابی به کرسی‌های سنا و کنگره در سال ۲۰۱۸ در ایالت تنسی که زادگاه خود او بود حمایت کرد. در ماه مه، او دونالد ترامپ را به خاطر برافروختن آپارتاید سفیدپوستی و نژادپرستی محکوم کرد و وعده داد که او را با رأی خود و مردم آمریکا از کاخ سفید اخراج کند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار