سرویس بین الملل جوان آنلاین: رخدادهای دهه اخیر در نظام بینالملل، این سؤال را به ذهن متبادر کرده که آیا نظم نیمبند کنونی، در آینده ادامهدار خواهد بود؟ و در سالهای پیش رو به سمت صلح و ثبات جهانی خواهیم رفت یا منازعه و هرج و مرجی گسترده؟ نگاهی به اتفاقات گوناگون اخیر همچون جنگها، منازعات و شورشهای درون کشورها، بیماریهای واگیردار جهانی و بلایای طبیعی، فقر، گرمایش زمین و تغییرات گسترده اقلیمی، همه و همه بیانگر آیندهای آکنده از هرج و مرج در نظام بینالملل و روابط میان کشورهاست. با وجود اینکه چنین رخدادهایی ناشی از عملکرد تمامی انسانها و دولتهای موجود است؛ اما انتخاب ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده، بر شدت این رخدادها و فرآیند بینظمی افزوده است. اقدامات دولت ترامپ در عرصههای سیاسی- اقتصادی، اجتماعی- هویتی و نظامی- امنیتی، چنان چالشهایی را گریبانگیر جامعه داخلی امریکا و نظام بینالملل کرده که سالها زمان نیاز است تا آنها را مدیریت و حل و فصل کرد. در زمینه سیاسی- اقتصادی، دولت ترامپ نه تنها تاکنون به موفقیت چشمگیر بینالمللی نرسیده، بلکه بسیاری از متحدان سنتی خود را رنجانده و ناامید کرده است. برخی از مهمترین اقدامات واگراساز ترامپ در این زمینه به این قرار است:
۱- آغاز و تشدید بحران تجاری با چین که به بهانه حمایت از صنایع داخلی با جنگ تعرفهها شعلهور شد، که نه تنها سبب شوک به اقتصاد جهانی، بلکه باعث تنش در اقتصاد این کشور شده است.
۲- بدعهدی و اقدام خصمانه امریکا علیه توافق هستهای و خروج یکجانبه از برجام؛ که مورد انتقاد سایر کشورها و حتی متحدان نزدیکش قرار گرفت و چهره عهدشکن این دولت را بار دیگر نمایان ساخت.
۳- خروج از نهادها و سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان بهداشت جهانی به بهانه ضعف در عملکرد و طرفداری از چین؛ و پیمان اقلیمی پاریس که پیامد آن تغییرات گسترده آب و هوایی، گرمایش زمین و بالا آمدن آب دریاها و توفانهای گاه و بیگاه ویرانگر بوده است.
۴- کاربرد اقتصاد در عرصه جهانی به ابزار تحریمی در برابر هر دولت مخالف و رقیب. نمونه آشکار و خصمانه آن علیه جمهوری اسلامی ایران و در ادامه علیه چین، روسیه، سوریه، لبنان، کره شمالی و برخی دیگر از کشورها در جریان است.
۵- تلاش جهت برهم زدن ساختارهای حاکم در منطقه خاورمیانه با حمایت از گروههای تروریستی و دمیدن بر منازعات داخلی برخی دولتهای منطقه از یک سو، و سعی در گسترده نمودن نفوذ و عادیسازی روابط رژیم اشغالگر قدس در جهان عرب که سببساز تعارضات و منازعات بیپایان میان دولتها و ملتهای عرب خواهد شد.
همه اینها نشان میدهد نظم سیاسی- اقتصادی جهان با چالش مواجه شده که دلیل غالب آن هم به خطمشیهای دولت ترامپ برمیگردد.
در زمینه اجتماعی- هویتی، به خصوص در عرصه داخلی ایالات متحده، شاهد گسست و شکاف فراگیری هستیم که با قتل «جرج فلوید» تشدید و تاکنون ادامه داشته است. در تاریخ امریکا، همواره نژادپرستی نهادینه بوده، به گونهای که از زمان کشف قاره، تلاش برای از بین بردن ساکنان بومی آن، رواج بردهداری و به تبع تبعیض گسترده علیه رنگینپوستان ادامه داشته است. اکنون، به سبب این تبعیضهای عریان، زنجیرهای از شورشها و اعتراضات مرگبار در جریان است که نتیجه آن انتقادهای گسترده از برخورد پلیس و تصمیم برخی ایالتها به حذف آن، از بین رفتن گسترده اموال عمومی، مرگ دهها تن و به آتش کشیده شدن پرچم ایالات متحده به دست شهروندانش امریکایی است. در کنار حمایت ترامپ از تبعیض نژادی و نابرابریها، سخنان گاه و بیگاه علیه برخی ادیان و فرهنگها نیز باعث فزونی اعتراضهای اجتماعی علیه او شده است. با وجود اینکه عمده تأثیر هرج و مرجهای اجتماعی- هویتی در داخل جامعه امریکا در جریان است، اما تأثیر بالایی در از میان رفتن مشروعیت این کشور داشته که نمونه آن را در همذاتپنداری سایر مردم جهان میتوان دید.
در زمینه نظامی- امنیتی، تهدیدهای بیپایان ترامپ که غالباً رنگ و بوی نظامی به خود میگیرد، ارسال تسلیحات نظامی برای گروههای تروریستی و برهم زننده امنیت، مداخله نظامی در کشورهایی، چون عراق، سوریه، یمن، افغانستان و از این دست، حضور گسترده نظامی در خلیج فارس و خاورمیانه، انعقاد پیمانهای دفاعی با کشورهای هممرز با رقبا مانند تایوان و لهستان که در کنار چین و روسیه قرار دارند و سرانجام احداث و فربه کردن پایگاههای نظامی خود در کشورهای مختلف، برآیندی جز از میان رفتن امنیت در عرصه جهانی نخواهد داشت.
کشوری که تا چندی پیش ابرقدرت و هژمون جهانی پنداشته میشد، اکنون با ضعف درونی- بیرونی مواجه شده که راه فرار و سرپوش نهادن بر آن را ایجاد بینظمی و هرج و مرج جهانی میداند. اینگونه است که سایر رقبا و مخالفان تضعیف شده و زمان برای یکهتازی دیگری فراهم خواهد شد.