موضوع هستهای ایران، یکی از دهها عنوان و ابزاری است که در خدمت استراتژی براندازی و تسلیم از سوی امریکاست تا به بهانه صلح و امنیت جهانی، سناریوی تحریم برای ناتوانسازی ایران، گام به گام کاملتر شود و این نیز پایان ماجرا در استراتژی امریکا نیست، چراکه دهها عنوان دیگر در آستین آنهاست. ناتوانی امریکا در مهار یا تحقق برخی اهداف فرعیتر در استراتژی امریکا از یکسو و استمرار توانمندتر شدن ایران در ابعاد هستهای، تکنولوژی نظامی و نفوذ منطقهای و علمی و... موجب شد سناریوی مذاکره بر اساس مدل خلع سلاح تجربه شده با اتحاد شوروی، بهعنوان برجام بر مذاکرهکنندگان ایرانی تحمیل شود. حاصل «برجام تقریباً هیچ» به مرحلهای رسیده که تهیسازی آن از هر ظرفیت در تعاملات جهانی در چشماندازهای بعدی نیز از نگاه امریکا باید صفر شود و لذا بر بهکارگیری سیستم ماشه با تمام فقدان پشتوانههای حقوقی پافشاری میکند. نگرانی امریکا چه ترامپ و چه بایدن که دیدگاه مشابهی در ماهیت مذاکره و نتایج آن با ایران دنبال میکنند، فقط در باقی نگهداشتن ایران در برجام نیست. تحولات جهانی، مؤلفههای فرسوده امریکا در محیط داخلی و مناسبات بینالمللی، قدرت پرسرعت رقبای بینالمللی و احتمال گردش به شرق راهبردی ایران و گریز از مرکز غربی، از دست رفتن هژمونی مسلط امریکا در غرب آسیا و سست شدن مناسبات امریکا با بسیاری از حوزههای ژئوپلتیک و مهمتر از همه تحقق نیافتن اهداف و آرزوهای ترامپ در حداکثرسازی فشار به ایران، دستپاچگی آنها در مجموعه سیاستهایشان را موجب شده است. بایدن سیاستهایش در قبال ایران را کپی سیاستهای ترامپ قرار داده و بنا به توصیههای مراکز و اندیشکدههای امریکایی، بازگشت به تعامل با ایران و شاید برجام را بهعنوان روش هوشمندتر از آنچه ترامپ دنبال میکند، تعیین کرده و بهجز هستهای، بر نگرانی از توان موشکی و نفوذ منطقهای و حقوق بشر و بهانههای دیگر تأکید کرده است. نمایش مضحک آژانس که با ماهیت احیای تردید در غیرنظامی بودن برنامه هستهای ایران و تکیه بر اطلاعات سرویسهای اطلاعاتی در دستور قرار گرفته تا مبنای بازرسی و گزارشهای دیگر قرار گیرد، در کنار مانور تروئیکای اروپایی که امریکا را در شورای امنیت برای تأیید سیستم ماشه تنها گذاشتند، ولی همان بهانهها را مورد تأکید قرار دادند، همگی برای نگه داشتن ایران در برجام و معلق نگه داشتن یک رویکرد شرقی در استراتژیهای ایرانی است. وعدههای مذاکراتی یا کاستن از برخی فشارها در ازای شروع مجدد مذاکره در مسائل منطقهای و تسلیحاتی و کارسازی لشکر رسانهای غربپرستان در داخل کشور و سرزنش رفتارهای ترامپ، بخشی از این ماجراست تا سیاستهای ملی ایران، شرطی شده و منتظر آمدن بایدن بماند یا با بیتحرکی، فشارهای جدید ترامپ در دور دوم ریاستی را شاهد باشد. اگر از شنبه و یک شنبه قرار باشد ترامپ سیستم ماشه امریکایی را خارج از برجام فعال کند، چرا باید پاسخ به آن به پس از انتخابات امریکا موکول شود؟ سرگرم کردن مردم و نظام در داخل کشور به وعدههای گشایش یا گرانی، بورس یا ارسال پالسهای مشکوک به طرفهای امریکایی از دو حزب، مسئولیتهای تاریخی کشور برای هوشمندی در اجرای راهبردهای مصونسازی اقتصادی و بینالمللی در یک رویکرد به شرق و دیگر قطبهای قدرتمند جهانی را نمیکاهد. تجربه چهلساله انقلاب در ایران بهخوبی نشان داده که مسیر قدرتمندسازی در داخل و خارج از کشور، بهترین و مؤثرترین و کمهزینهترین روش برای نهایی کردن بنبست در استراتژی براندازی غرب در قبال ایران است. مزیتهای ایران اسلامی تا حدی است که اگر آرزوهای غرب را در استراتژی و تاکتیکها و ابزارهای آنان ناکام بگذاریم، مجبور به امتیازدهی و پذیرش جایگاه ایران خواهند شد و از رویههای ضدانسانی و ضدقانونی و استعماری خود خواهند کاست.