سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: بسیاری از محصولات تولید شده در خارج کشور مانند لپتاپ، تلویزیون، قطعات کارخانهها و... با کشتی، کامیون یا هواپیما پس از طی کیلومترها راه دریایی، زمینی و هوایی وارد کشور میشوند و بدون کوچکترین عیب و نقصی بهدست مصرف کننده میرسند و کیفیت و طول عمر آنها مشتری را راضی نگه میدارد؛ اما اجناس و کالایی که در داخل کشور تولید شده است، بعضاً با ایراداتی مشهود و قیمتهایی بالا بهدست مشتری میرسد. این وضع متأثرکننده است، اما متأسفانه حقیقت دارد.
در خصوص برخی کالای صنعتی که تولید داخل ندارند یا محصولاتی از قبیل خودرو و گوشی تلفن همراه یا انواع عطر که مشابه برخی از آنها به هر دلیل در کشور تولید نمیشود، تکلیف مشخص است. از گذشته دور تاکنون باور کلی برخی مردم این بوده و هست که جنس داخلی کیفیتی مشابه خارجی را ندارد؛ غافل از اینکه با خرید محصولات داخلی به رشد صنعت و اشتغال فرزندان همین کشور کمک میکنیم. البته این حرف به این معنا نیست که مشتری الزاماً باید کالای داخلی را با هر کیفیت و قیمتی خریداری کند؛ انتخاب حق مشتری است، اما چنانچه کمی بیشتر وقت بگذاریم و خریدی با مطالعه انجام دهیم، شاید بتوانیم محصولی داخلی با کیفیت و قیمتی مناسب خریداری کنیم. متأسفانه تجربه سالها خرید و رویارو شدن با اجناسی که در عین داشتن مهر استاندارد فاقد کیفیت بودند، به مشتری ایرانی القاکرده است هنگام خرید جنس داخلی جانب احتیاط را رعایت و جنس ایرانی را با احتیاط وارد خانه و زندگی خود کند. ریشه این مسئله و دلیل وجود چنین باوری در خریداران ایرانی چیست؟ نباید فقط از مردم انتظار داشت دیدگاه خود را تغییر دهند یا تنها بر فرهنگسازی مصرف کالای داخلی تأکید کرد. در طرف مقابل –زنجیره عرضه- هم باید تحولات اساسی صورت گیرد. از سوی دیگر، به تولیدکنندگان زحمتکش و با انگیزهای که بین ماندن و رفتن معلق هستند حق بدهیم که فقط به بقای صنعت و کسب و کار خود فکر کنند زیرا بیشتر آنها در مضیقه به سر میبرند، به طوری که از یکسو با رشد قیمت مواد اولیه روبه رو هستند و از سوی دیگر مدام به این فکر میکنند که محصولاتشان را با قیمتی قابل عرضه که مشتری توان خریدشان را داشته باشد به بازار بفرستند، در نتیجه به جای تمرکز بر کیفیت به بقا در بازار میاندیشند. اگر بخواهیم به برخی دلایل بروز چنین باور بلند مدتی- از گذشته تا حال- اشاره کنیم، نکات زیر قابل ذکر هستند که تلاش برای رفع آنها همان تحولی خواهد بود که گفته شد: رشد سرمایه و جذب سرمایهگذاری در کشور به ویژه پس از هدفمندی یارانهها که اصلاح الگوی مصرف در بخش انرژی نیز محقق نشد، سیری منفی دارد بنابراین بهرهوری پایین و رشد منفی سرمایه در صنعت، بعضاً نتیجهای به نام کالای نامرغوبتر از گذشته را به بار آورد. میان اکثر مراکز تولیدی و دانشگاهی ارتباطی وجود ندارد و ناتوانی فعالان صنعتی در جذب فناوریهای نوین ناشی از هزینه بالای خرید دانش فنی توأم با نبود بازار رقابتی، موجب شده است تولیدکنندگان در چند سال اخیر تلاش آنچنانی برای ورود دانش فنی به کشور بهعمل نیاورند. استفاده از مواد اولیه بیکیفیت یا ارزانتر و فضای نامطمئن کسب و کار هم دلیلی دیگر برای تولید محصولاتِ کیفیت پایین و غیر رقابتی در کشور شده است. بسیاری از تولیدکنندگان به منظور پایین آوردن بهای تمام شده محصولات خود با توجه به ظهور هزینههای جدید، نوسانات ارزی و مقررات متعدد وضع شده و الزام تطبیق دادن خود با نظام قیمتگذاری، به طرق گوناگون سعی میکنند کالای خود را در یک محدوده قیمتی مشخص تولید کنند و بفروشند که استفاده از مواد اولیه ارزانتر یکی از این شیوههاست. بخشی از بازار داخلی ایران انحصاری است، یعنی یک گروه خاص که یا دولتی یا شبه دولتی هستند، امور را در دست گرفته و خودشان قیمت تعیین میکنند و، چون میدانند مشتری گزینهای جز انتخاب آنها ندارد برای ارتقای کیفیت تلاش نمیکنند. نوسازی ماشین آلات قدیمی خط تولید اجتناب ناپذیر است. بدیهی است با تجهیزات قدیمی امکان تولید محصولات به روز دشوار خواهد بود. فدا شدن کیفیت بهدلیل حفظ تیراژ تولید و اجتناب از برگشتی از خط تولید، مشکل دیگری در کارخانههای بزرگ است. بعضاً ایرادات واحدهای کنترل کیفی یا کنترل نهایی بر قطعات یا محصول نهایی قربانی مجوزهای مدیریتی میشود. سودجویی برخی تولیدکنندگان عامل دیگری بابت کمبود توجه به کیفیت کالاست و در عمل نشان استاندارد اطمینان دهنده تضمین کیفیت کالاهای به ویژه گران نیست، چون در بسیاری موارد حداقلِ موازین و الزامات مشخص شده در استاندارد ملاک سنجش کیفیت محصول قرار میگیرد یا بر اساس نمونه ارائه شده شرکتها نشان استاندارد دریافت میشود، در حالی که محصولات خارجی کشورهای پیشرفته که بهصورت اتفاقی به جایگاه امروز نرسیدهاند، بعضاً چند درجه بالاتر از حداکثر الزامات مندرج در دستورالعملهای استانداردی تولید میشوند. مضافاً اینکه امکان نظارت دائم بازرسان از خطوط تولید کارخانهها وجود ندارد و بازدیدها بهصورت تصادفی یا ادواری صورت میگیرد و از این رو کیفیت کالا هنگام ارائه نمونه جهت اخذ مجوز با آنچه وارد بازار میشود، میتواند متفاوت باشد. توجه به طراحی و سلیقه هر اقلیم و قوم میتواند در گسترش بازار محصولات داخلی مفید باشد. بسیاری از شرکتهای خارجی بودجه زیادی بابت تحقیق و توسعه صرف میکنند، در حالی که در کشور ما به دلایل مختلف از جمله فقدان سرمایه در گردش کافی شرکتها توان مالی نداشته یا تمایلی به این کار نشان نمیدهند. مدت زمان انتظار برای دریافت تسهیلات آن هم با بهره بالا و کوتاه بودن زمان بازپرداخت، لزوم ارائه وثیقههای کلان برای اعطای تسهیلات و بهرهوری اندک نیروی کار را هم میتوان به دلایل فوق اضافه کرد. تمام این علتها برای بیکیفیت بودن بخشی از تولیدات داخلی قابل پذیرش هستند و باید اذعان کرد برخی از محصولات داخلی ظاهر یک جنس مصرفی مقبول را دارند، اما در باطن عمر زیادی ندارند و موجب هدر رفتن پول مشتری و تعمیق بیاعتمادی به محصولات داخلی میشوند. از آن طرف وقتی نوبت به اخذ نظر از کارشناسان اقتصادی- بازرگانی که به فضای کسب و کار کشور اشراف دارند میرسد، پای مؤلفههای متنوع دیگری به میان میآید که نشانگر آن است ارتقای کیفیت تولیدات یک کشور نه با دستورالعمل و توصیه، بلکه با برداشتن گامهای عملی، داشتن عزم جدی و نگاهی روبه جلو امکانپذیر میشود. شایان ذکر است محصولات مرغوب ایرانی هم بهصورت اتفاقی معروف و «برند» نشدهاند؛ تولیدکنندگان آنها برای برتر بودن و ارتقای کیفیت محصول خود، بابت فناوری، بازاریابی و تبلیغات سرمایهگذاری کردند و برنامهریزی بلندمدت انجام دادند تا «برندی» معروف و قابل اطمینان برای مصرفکننده را راهی بازار کنند. فرهنگسازی و آموزش الزامات کلی کسب و کار به فرزندان پنج تا ۱۸ ساله در راستای ایجاد باورهای صحیح در آنها، یک اقدام ثمربخش خواهد بود تا بدانند کیفیسازی و حمایت از محصولات با کیفیت داخلی و تأثیر آن بر آینده شغلی آنها چیست. بیتردید اهمیت این آموزهها کمتر از سایر دروس نخواهد بود.