سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: شاید بسیاری از ما نگران چگونه منتقل شدن داستان فراز و فرودهای تاریخ معاصر کشورمان به فرزندانمان باشیم. هشت سال دفاع مقدس و حماسه آفرینی ملت ایران از جمله مقاطعی است که عدم آگاهی و درک و لمس شهودی آن، موجد حفرهها و خلائی جبران ناپذیر در نگاه نسل نو به جامعه ایرانی و سبک زندگی و منش و فرهنگ ایرانیان میشود. ساحتی نو از مفاهیم والای انسانی که برساخته اتفاقات این هشت سال توفانی است تا جایی که این برهه را با نام «دغاع مقدس» جاودانه کرده است. در این میان مهمترین نقش و مسئولیت بر عهده رسانه هاست و شبکه آی فیلم نیز در همین راستا در ایام مقارن با هفته دفاع مقدس فیلم و سریال هایی، چون «اروند»، «بلمی به سوی ساحل»، «افق»، «سفر به چزابه» و «مینو» را در جدول پخش خود قرار داده است.
به همین بهانه، محسن محمدی، رمان نویس و منتقد سینما و تلویزیون یادداشتی نگاشته است در خصوص سریال «مینو» که با هم میخوانیم:
حول و حوش اتفاقات مرتبط با ایام محاصره خرمشهر در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی، آثار نمایشی انگشتشمار، اما قابل دفاعی ساخته شده است، چه در تلویزیون و چه سینما. شاهدش هم سریالها و فیلمهای ماندگاری همچون «خاک سرخ» ابراهیم حاتمی کیا و «روز سوم» محمدحسین لطیفی است. آنچه بر خرمشهر و نجیبمردمانش در این برهه زمانی گذشته اما، میتواند دستمایه ساخت پُرشمار فیلم و سریال دیگر قرار بگیرد، که رنجها کشیده اند و مرارتها برده اند مردم خطه جنوب در یورش بی امان دشمن.
سریال «مینو» به کارگردانی امیرمهدی پوروزیری هم قرار است با روایت یک قصه عاشقانه و داستانکهای پیوسته اش، نقبی بزند به گذشته و روزهای محاصره منتهی به سقوط خرمشهر. از منظری دیگر، این سریال هم از فرمول آثار موفقی که در بالا ذکرشان رفت پیروی میکند؛ یعنی پیشبرد درام و حماسه به موازات هم.
اگر در سریال خاک سرخ، لیلا به همراه نامزدش عزم خرمشهر میکرد تا رد و نشانی از خانواده گمشده اش بگیرد و با جنگ مواجه میشد و اگر در «روز سوم» رضا و دوستانش در روزهای محاصره خرمشهر برای نجات «سمیره» خواهر رضا از دست دشمن و به خصوص فواد (افسر عراقی که قبلاً خواستگار سمیره بود) به آب و آتش میزدند، در سریال مینو هم یک مثلث عشقی شکل گرفته میان رضا، مینو و عماد؛ آن هم در بحبوحه جنگ و شخم خوردن خانههای خرمشهر با خمپارههای خصم بعثی. به عبارت دیگر، امیرمهدی پوروزیری به مانند دو سلفش، ابراهیم حاتمی کیا و محمدحسین لطیفی کوشیده تا در ورای روایت یک ملودرام جذاب به بازتاب بخشی از رخدادهای جنگ تحمیلی، خاصه در روزهای ابتدایی و در شهر خرمشهر بپردازد.
سریال مینو در قیاس با سایر مجموعههای چند سال اخیر تلویزیون که درباره دفاع مقدس ساخته شده، یک سر و گردن بالاتر است. مینو شاید اثر نمایشی تمام و کمالی نباشد و نتوان تمام قد از آن دفاع کرد، اما اثر شسته و رفته و مقبولی است که در ارتباط گیری با مخاطب ناکام نمیماند و نمره قبولی میگیرد. یکی از نقاط قوت سریال مینو بازسازی موفق لوکیشنها و صحنه آرایی ملموس و نزدیک به واقعیت خرمشهر ۴۰ سال قبل است، آن هم بدون حضور در این شهر و از طریق ساخت و ساز دکورهایی در حاشیه تهران. صحنههای سریال واقعی است و برای مخاطب قابل باور.
از دیگر سو، نویسندگان و کارگردان سریال در به موازات پیشبردن یک ملودرام عاشقانه و وقایع برخاسته از محاصره یک شهر و جنگ در گرفته آن، تا حدود زیادی موفق بوده اند و اثری جذاب و دیدنی را در معرض دید مخاطبان خود قرار داده اند.
نقطه تمایز و برتری سریال مینو در مقایسه بسیاری از مجموعههای نمایشی در ارتباط با دفاع مقدس، حضور و نقش پررنگ و قابل توجه زنان در قصه است. اصولاً زنان مینو نه تنها تاثیرگذاری و نقشی همتراز با کاراکترهای مرد دارند که در مقاطعی، حتی از آنان پیشی گرفته و خود به تنهایی نقش محوری ایفا میکنند. به این نکته باید از این زاویه دید پرداخت که بخش عمدهای از سکانسهای سریال مینو حال و هوای جنگی دارد و طبیعی است که در آن برهه زمانی بسیاری از زنان، خرمشهر را به همراه خانواده هایشان ترک گفته باشند. کار سازندگان سریال مینو از این جهت ممتاز و قابل امتیازدهی است که در یک اتمسفر مردانه، نقش زنان را به خوبی برجسته کرده اند.
پوروزیری در مقام کارگردان مینو، در این مسیر و در یک کنش ریسکگونه، نقشهای اصلی زن سریالش را به بازیگران جوان و کمتر شناخته شده داده است. پوروزیری نه تنها نقش اصلی زن اثرش را به یک بازیگر کم نام و نشان همچون مهدیه نساج سپرده که برخی از دیگر نقشهای محوری سریال مینو را نیز به هنرپیشههای کمتر شناخته شدهای همچون ملیکا عبداللهی، سلمان فرخنده و نازنین کیوانی واگذار کرده است. ریسکی که البته جواب داده و اکثر این بازیگران جوان و علی الخصوص مهدیه نساج در قالب مینو (کاراکتر اصلی که سریال هم به نام اوست) در حد مقبولی از پس نقش هایشان برآمده اند. قابل تامل اینکه، هر چقدر بازیگران جوان در نقش آفرینی هایشان موفق هستند، قدیمی ترهایی همچون سیاوش طهمورث، پروانه معصومی و محمود پاک نیت بازیهایی یکنواخت، تکراری و خنثی را به نمایش گذاشته اند و به قول معروف، همان همیشگیها هستند.
در این میان، البته یک استثنا وجود دارد؛ عباس غزالی. غزالی که همچنان زیر سایه شاهنقش «بهروز» در مجموعه به یاد ماندنی «وضعیت سفید» قرار دارد، با تمام توان کوشیده تا در قالب کاراکتر رضا در سریال مینو شمایلی جدید از تواناییها و پتانسیلهای خود را در بازیگری به منصه ظهور برساند و خود را از سایه سنگین بهروز وضعیت سفید برهاند.
یک نکته دیگر؛ لهجه جنوبی برخی از بازیگران هم البته گهگاه از چهارچوب بیرون زده و به بیراهه رفته است. در مجموع، میتوان گفت کارگردان از برخی ریزه کاریها در سریال چشمپوشی کرده و از این موارد غافل مانده است.
در هر صورت، سریال مینو با همه نقاط قوت و ضعفش، سریالی مقبول و تماشایی است. ساخت مجموعههای این چنینی کار آسانی نیست و از این بابت باید به سازندگان مینو خسته نباشید و دست مریزاد گفت. سریال مینو این شبها بر روی آنتن آی فیلم است تا هم مخاطبان این شبکه خاطره ساز فرصت تماشای این مجموعه نمایشی جذاب را داشته باشند و هم خود سریال، مجالی دوباره را برای بهتر دیده شدن به دست بیاورد.
آی فیلم با انتخاب تقویمی درست سریالهای دفاع مقدسی، این روزها سیمایی روشن از جنگ تحمیلی را پیش روی نسل جدید گذاشته است. نسلی که جنگ را ندیده است و باید از دریچه هنر و تصویر و ادبیات با مفاهیم آن ارتباط برقرار کند.