سرویس بین الملل جوان آنلاین: نکته قابلتوجه در آغاز این مذاکرات، اوجگیری دامنه جنگ در افغانستان، همزمان با آغاز و پیگیری مذاکرات صلح بینالافغانی است. گزارشهای منابع امنیتی در افغانستان نشان میدهد که طالبان موج جدیدی از افزایش حملات خود را برای «امتیازگیری» در مذاکرات سیاسی در اقصی نقاط افغانستان آغاز کرده است و از سوی دیگر، دولت افغانستان نیز در تلاش برآمده که طالبان نتواند تصرفات جدیدی داشته باشد. همزمان با شروع چانهزنیهای سیاسی در میدان مذاکرات، کشمکشهای نظامی نیز در میدان جنگ در سراسر افغانستان ادامه یافت تا تعیینکننده سطح معادلات و معاملات سیاسی در دوحه شود. در این زمینه، زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان، آب پاکی را بر دستان افغانها ریخت و آن، اینکه به گفته او، بدون دستیابی به توافق سیاسی، احتمال اینکه طالبان آتشبس را قبول کند، بعید به نظر میرسد.
درحالیکه رویکردهای ضد و نقیض و اختلافبرانگیز خلیلزاد پیش از آغاز مذاکرات بینالافغانی بر کسی پوشیده نمانده بود، او و امریکا این رویکرد را در جریان نزدیک به سه هفته از آغاز این مذاکرات ادامه دادند که با انتقادهای جدی در داخل افغانستان همراه شد. در ادامه این مذاکرات، این رویکرد امریکا و همچنین همراهی طالبان با آن، روی دیگر خود را نشان داد.
دستورالعملی که روی آن توافق نشد
با آغاز مذاکرات بینالافغانی، براساس توافقی که بین طرفین صورت گرفت، یک مجمع عمومی با حضور همه اعضای دو هیئت شکل گرفت و یک گروه تماس ۱۰ نفری با حضور پنج چهره کاربردی و نخبه دو طرف ایجاد شد. هدف از ایجاد گروه تماس، ایجاد و نهاییسازی یک طرزعمل کاری یا چارچوب برای پیشبرد مذاکرات و ارائه آن به مجمع عمومی بود، اما با وجود نزدیک به سه هفته مذاکرات، دو طرف نتوانستند روی این طرزعمل به توافق نهایی دست یابند.
در این مدت، مذاکرات گروه تماس بسیار جنجالبرانگیز بوده است؛ بهگونهایکه پس از سه هفته، دو طرف همچنان روی دو محور به توافق نرسیدهاند. درحالیکه این مذکرات در گروه تماس صرفاً برای ایجاد یک چارچوب کاری جهت شروع مذاکرات و پیشبرد آن بوده است و مسائل و مباحث اصلی باید در طول مذاکرات مطرح و مورد بحث قرار میگرفت، به گفته یک عضو هیئت افغانستان در این مذاکرات، طالبان با مطرح کردن مسائل اختلافبرانگیز و حساس و تلاش برای رسیدن به توافق در این موارد، پیش از آغاز مذاکرات، به نوعی خواستند حرف آخر خود را همان اول بزنند و در صورتی که دولت افغانستان توافق نکند، حاضر به ادامه مذاکرات رسمی نباشند.
یکی از دو مورد اختلافی، به گفته مقامهای طالبان، مبنا قرار دادن توافقنامه امریکا با این گروه در مذاکرات بینالافغانی است. به گفته مولوی خیرخواه، یک عضو هیئت طالبان، اگر هیئت افغانستان نپذیرد گفتگوهای صلح کنونی براساس توافق طالبان با امریکا آغاز شود، بحث در مورد دیگر مسائل فایدهای ندارد. این در حالی است که دولت افغانستان خواستار مبنا قرار گرفتن مصالح و منافع مجلس علیای افغانستان و همچنین تصمیمها و پیشنهادهای لویه جرگه مشورتی صلح در مذاکرات بینالافغانی است.
در این مورد، به نظر میرسد که امریکا با اعمال فشار بر گروه طالبان، بهگونهای سایه سنگین منافع خود را بر مذاکرات بینالافغانی گسترانده است. با تأکید طالبان بر مبنا قرار گرفتن توافق این گروه با امریکا، بار دیگر نقش رهبری و تعیینکننده افغانها در مذاکرات صلح با این گروه نادیده گرفته شده و خواستههای افغانی به حاشیه رانده میشود. امریکا در طول ۱۱ دور مذاکره با طالبان برای دستیابی به توافق صلح، تعهدات جدی خارج از صلاحیتهای خود و به نیابت از دولت افغانستان به طالبان داد، بدون اینکه نمایندگان این دولت در جریان مذاکرات حضور داشته باشند. به دنبال این مذاکرات، امریکا تعهداتی که به طالبان داده بود را به زور و فشار بر دولت افغانستان قبولاند. حال که اساس مذاکرات، مباحث داخلی است و ربطی به امریکا پیدا نمیکند، طالبان تأکید میکند توافق این گروه با امریکا باید مبنای مذاکرات بینالافغانی باشد، تا امریکا همچنان نقش و جایگاه محوری خود را در این مذاکرات نیز داشته باشد. این پیششرط به نوعی هم منافع امریکا را تأمین میکند و هم دیدگاه طالبان را تحقق میبخشد که دولت افغانستان را بهعنوان طرف مذاکرات قبول ندارد.
نکته جنجالی دیگر اینکه طالبان پیشنهاد داده است در صورت بروز اختلاف در روند مذاکرات، مطابق فقه حنفی فیصله گردد و با اقلیتها مطابق شریعت عمل شود. این پیششرط غیرمنتظره دیگر طالبان، با هدف به حاشیه راندن شیعیان افغانستان و حامی آن در سطح منطقه، به خصوص جمهوری اسلامی ایران نیز با واکنشهای جدی در داخل این کشور مواجه شد و معاون دوم ریاست جمهوری افغانستان در مورد آن تأکید کرد: «اینکه کسی بیاید و بگوید که ما با اهل تشیع مانند سایر اقلیتهای دینی مطابق شریعت اسلامی برخورد میکنیم، معنایش آن است که گویا شیعیان مانند پیروان ادیان غیر از اسلام، از چوکات*شریعت خارج هستند و شما میخواهید با آنان در چوکات شریعت معامله کنید. این نوع برخورد هم در تضاد با اندیشه و مکتب امام ابوحنیفه است و هم مغایر با اصول دینی و حقوقی و یک نوع توهین به شیعه و مذهب جعفری محسوب میشود.» واکنشهای گسترده به این پیششرط طالبان سبب شد که در نهایت، این گروه نیز واکنش نشان بدهد و خاطرنشان کند که «ما میخواهیم برای طرز عمل مذاکرات یک اساس را بگذاریم که اگر اختلافی در جریان مذاکرات پیش آمد، در چارچوب شریعت اسلامی و براساس مذهب حنفی حل شود. این مسئله مشکلی برای شیعهها به وجود نمیآورد. بحث حقوق شیعیان در افغانستان زمانی مطرح میشود که مذاکرات به مرحله بحث بر سر قانون اساسی جدید افغانستان برسد.» وزارت امورخارجه ایران هم به این پیششرط طالبان واکنش نشان داد و تأکید کرد که «حقوق اقلیتها در افغانستان با هیچ معامله پشتپردهای نمیتواند از بین برود.»
هرچند منابعی از هیئت افغانستان به روزنامه اطلاعات روز، چاپ کابل گفتهاند که اختلاف بر سر مبنای فقهی مذاکرات میان گروههای تماس دو طرف حل شده است و دو طرف توافق کرده اند که حقوق، احوال شخصیه و اصول مذهبی شیعیان و اقلیتهای دینی دیگر در کشور، بیتبعیض رعایت شود، اما این گروه همچنان بر تصمیم خود پابرجاست که مذاکرات بینالافغانی زیر سایه توافق طالبان با امریکا پیش برود.
آنچه مشخص است، روند مذاکرات بینالافغانی با توجه به اینکه گروه طالبان هیچ انعطافی در بیان پیششرطها و خواستههای خود نشان نمیدهد، یک روند طولانی، سخت و پیچیده خواهد بود که صحبت در هر مورد اساسی و مهم، یک بنبست جدی خواهد بود. نکته اساسی در جریان سه هفته گذشته این است که هیئت افغانستان همواره تأکید کرده که مذاکرات براساس خواست و پیشنهادهای مردم این کشور و به معنی واقعی کلمه، بر محور افغانی پیش برود، اما محور قرار دادن توافق با امریکا از سوی طالبان، قطعاً مسیر این مذاکرات را نیز منحرف خواهد ساخت.
از سوی دیگر، ادامه جنگ از سوی طالبان و کشاندن آن به مناطقی که قبلاً امن بودند و بیتوجهی به برقراری آتشبس، بیش از پیش دیوار بیاعتمادی مردم را به این گروه بالاتر خواهد برد و زمینه ادغام سیاسی اجتماعی این گروه در جامعه، پس از توافق صلح احتمالی را دشوار خواهد ساخت. یگانه راه شکست بنبست در این مذاکرات، این خواهد بود که گفتگوها نه بر محور امریکایی که بر محور خواست مردم افغانستان پیشبرود و دو طرف مذاکره، به خصوص طالبان، خواسته مردم را بپذیرد.
* در گویش هرات به چارچوب و قالبگفته میشود.