سرویس بین الملل جوان آنلاین: با وجود حمایت جامعه داخلی و بینالمللی از نخستوزیر جدید، اما پس از حدود یک ماه او با اعلام اینکه تلاشهایش برای تشکیل کابینه بدون نتیجه مانده است، از سمت خود کنارهگیری نمود، اما چه عواملی باعث شد که ادیب خود را از تشکیل کابینه ناتوان دانسته و استعفا دهد؟
برای پاسخ به این پرسش، علاوه بر شرایط نابسامان داخلی حاکم بر لبنان، از جمله نارضایتیهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، باید به خواستهها، منافع و خطمشیهای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای توجه ویژهای نمود که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میشود:
۱- خطمشی فرانسه در لبنان: پس از انفجار بندر بیروت، فرانسه بیش از سایر دولتهای فرامنطقهای سعی در بهدست گرفتن زمام امور لبنان را داشته است. بلندپروازیها و جاهطلبیهای فرانسه برای نفوذ در لبنان را میتوان در ابعاد مختلف اقتصادی، نظامی و سیاسی شناسایی نمود.
در سفر دوم مکرون به لبنان، عدهای از تجار سرشناس فرانسوی او را همراهی میکردند که از شناخته شدهترینشان میتوان به «رودولف سعاده» مدیرعامل شرکت حملونقل CMA CGM اشاره نمود که اداره بندر طرابلس را در دست دارد و هماکنون به دنبال کنترل بندر بیروت است.
از آنجا که روسیه و جمهوری اسلامی ایران کنترل بندرهای سوریه در مدیترانه را در دست دارند و اسرائیل نیز در نظر دارد، اداره بنادر اشدود و حیفا را در اختیار گروه بنادر بینالمللی شانگهای چین قرار دهد، تلاش فرانسه برای کنترل بندر بیروت بیش از پیش نمایان میشود.
از سوی دیگر، قدرتگیری و گسترش حوزه اقدام ترکیه در مدیترانه که اخیراً با یافتن منابع نفت و گاز و اختلافات پیش آمده با یونان بر سر آن، به اوج خود رسیده است، پاریس را بر آن داشته که ضمن کنترل نفوذ ترکیه، بر گسترش قدرت نظامی خود در مدیترانه بیفزاید.
تأمین امنیت و لحاظ داشتن خواستههای رژیمصهیونیستی که بزرگترین متحد منطقهای واشنگتن به شمار میرود نیز برای فرانسه حائز اهمیت است. به این ترتیب، مکرون با حمایت از نخستوزیری مصطفی دیاب به دنبال بازگشت ثبات سیاسی در لبنان بوده که البته از همین نقطه اختلافات پاریس و واشنگتن در مورد لبنان شعلهور شده است.
حمایت مکرون از «حزبالله» و تأکید بر نقش مهم و قانونی آن در ثبات لبنان و اعلام اینکه تحریمهای ایالات متحده علیه سران شیعه این کشور، سببساز تشنج شده، نارضایتی واشنگتن را از سیاستهای وی برانگیخته است.
نباید فراموش نمود که حزبالله نیز به کرات اعلام نموده از هر سخن و اقدام سازنده برای توافق سیاسی جدید استقبال میکند، به شرطی که همه احزاب لبنان با آن موافقت داشته باشند.
فرانسه در تلاش است که با طرح تشکیل یک دولت «فن سالار»، زمینه از میان بردن «توافق طائف» را مهیا نماید.
توافق طائف برای ایجاد آشتی ملی و پایان دادن به جنگهای داخلی لبنان در سال ۱۹۸۹ منعقد شد.
یکی از بندهای مهم این توافق، به شکلبندی ساختار سیاسی لبنان اشاره دارد که براساس آن مسیحیان مارونی منصب ریاستجمهوری، مسلمانان اهل تسنن مقام نخستوزیری و شیعیان نیز ریاست مجلس را بر عهده دارند. اما اقدام فرانسه در تشکیل دولت فنسالار، زیاد به مذاق برخی قومیتها و اقلیتهای لبنانی خوش نیامد.
۲- سیاستهای ایالاتمتحده در لبنان: حمایت از رژیمصهیونیستی یکی از مهمترین اهداف امریکا یا به عبارت بهتر نقطه آغاز و پایان خطمشیهای این کشور در منطقه است. در راستای این هدف، ایالات متحده اقدام به وضع تحریمهای مختلفی علیه هم آوردان خود یعنی جمهوری اسلامی ایران، سوریه و حزبالله لبنان نموده که مستقیم و غیرمستقیم باعث تشتت اقتصادی و سیاسی لبنان شده است.
اعمال تحریمهای قیصر یا همان قانون سزار با هدف بر زمین زدن اقتصاد سوریه که تلاش دارد مانع از همکاریها و سرمایهگذاری اقتصادی- تجاری هر کشور، سازمان و فردی در سراسر جهان با مقامات حکومتی و سازمانهای سوری شود، عملاً اقتصاد لبنان را دچار تزلزل نمود.
بانکهای لبنانی مدتهاست که بهعنوان رابط برای تجار سوری در اقتصاد جهان عمل میکنند؛ بسیاری از تجار و سرمایهداران سوری پولهای خود را در بانکهای لبنانی پسانداز کردهاند و معاملات خود را از مسیر لبنان به انجام میرسانند. از دیگر سو، اعمال تحریمهای گوناگون علیه حزبالله و تجار شیعه که نقش مهمی در بنیانهای سیاسی- اقتصادی لبنان دارند، بر ضعف اقتصادی این کشور افزوده است.
براساس توافقی که میان احزاب لبنانی و مصطفی ادیب برای انتخاب وزیر دارایی صورت پذیرفت، قرار بر این شد که این منصب از میان افراد معرفی شده امل و حزبالله باشد که مکرون نیز از آن حمایت نمود، اما با انتخاب چنین فردی، بدون تردید منافع و اهداف ایالات متحده در خلعید از حزبالله، به نتیجه نخواهد رسید. به این ترتیب ایالات متحده، پنهان و پیدا تلاش خود را برای بر هم زدن تشکیل کابینه جدید به کار بست.
۳- خطمشی عربستان سعودی در لبنان: تلاش بیوقفه و آشکار عربستان سعودی در کنار نهادن حزبالله لبنان از معادلات قدرت تازگی ندارد. برای سعودیها حزبالله همواره بازوی فرامرزی جمهوری اسلامی ایران تعریف میشود که در بسیاری از موارد مانع از تلاشهای عربستان در رسیدن به اهدافش در لبنان شده است.
اقدام پادشاه سعودی در حمله به حزبالله لبنان از جایگاه تریبون ملل متحد نشان از این مهم است. همچنین عربستان از حمایت مصطفی ادیب توسط «سعد حریری»، رئیس جریان المستقبل که حزبی با اکثریت مسلمانان سنی است، نارضایتی خود را اعلام کرد و با تهدید حذف او از قدرت و در عوض مطرح نمودن بهاءالحریری برادر بزرگتر سعد، آشکارا مخالفت خود را با تشکیل کابینه جدید نشان داد.
رخدادهای فوقالذکر که موانع مهمی در تشکیل کابینه توسط مصطفی ادیب گردیده است، لبنان را در وضعیت حادی قرار داده است که «میشل عون» این کشور را در آستانه ورود به جهنم میداند. دورر از انتظار نخواهد بود که در صورت تطویل بحران در لبنان، مشابه آنچه در عراق و سوریه رخ داده، در این کشور نیز مشاهده شود.